اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

تحلیلی در مورد نامه سرگشاده محسن کدیور به رئیس مجلس خبرگان

محسن کدیور ، طی نامه سرگشاده بلندی به رئیس مجلس خبرگان رهبری، به ایراد اتهاماتی علیه مقام معظم رهبری  پرداخته است.          

 

 

 

 

 

 

ایشان نه بر اساس واقعیات بلکه عمدتا بر اساس موهومات و مخیلات یک خارج نشین که منابع غرض آلود و جهت دار غربی احاطه اش کرده اند داد سخن داده است و در سایه سار برکاتی که موضع گیری های سیاسی چندساله  او علیه تفکر اصیل امام راحل حول ولایت فقیه برایش به ارمغان آورده، به نقد عملکرد رهبر معظم برخاسته است. شاهد این جملات من چیست؟ محسن کدیور، بر اساس موهومات، وضعیت کشور را بحرانی می داند و می نویسد: "معترضان سبز ایرانی، "فتنه گر" نیستند، آنها به دنبال رای، بلکه "حق گمشده" خود هستند". این دقیقا خوراک فکری ای است که از سوی دستگاه های تبلیغی غرب ارائه می شود و اگر دکتر کدیور در ایران حضور می داشت و با چشم باز انصاف می نگریست، مشاهده می کرد که هیچ بحرانی نه در زندگی روزانه  مردم و نه در طبقه  سیاسیون مشاهده نمی شود؛ نه تمرد و نافرمانی عمومی مشاهده می شود و نه نشانه های کاهش اقتدار دولت و نظام. موج کوتاه مدتی که پس از انتخابات88  به راه افتاد نه به سود مردم بود و نه متکی بر شواهد و استدلالات درستی. تا کنون هیچ یک از سران موج به اصطلاح سبز نتوانسته اند دلیلی بر مدعای خویش یعنی تقلب وسیع در انتخابات ارائه دهند، بلکه همه شواهد علیه آنان حکم می دهند. امروزه کاملا آشکار است که اغتشاشات ایجاد شده از سوی آنان که به آسیب های مالی و جانی فراوان به مردم انجامید، تنها به منظور برتری طلبی و حب ریاست بود. هتک حرمت از عاشورا و قداست شکنی های حامیان این موج، چنان مردم مسلمان را برانگیخت که در نه دی88  با حضور عظیم خود، غائله را برای همیشه خاتمه دادند. با این همه واقعیات، آقای دکتر کدیور، به صورت مضحکی از "رای و حق گمشده" سخن می گوید و فتنه را که قصد براندازی نظام داشت، اعتراض قلمداد می کند!
آقای دکتر کدیور، نان موضع گیری هایش علیه نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه را می خورد و اگر امکانات فراوانی در غرب به استقبالش آمده است، نه به دلیل استادی یا مدرک دکترای اوست بلکه به دلیل شهرتی است که از ردیه هایش بر ولایت فقیه یافته است. اگر موضع گیری ها و سخنان شاذ او در باب "اسلام معنوی" و دین رحمانی و درست در تقابل با امام راحل و نیز حمایت های رسانه ای دوم خردادی از وی را کنار بگذاریم، وی در ایران، نه استادی مبرز محسوب می شود (که گلایه های دانشجویان دکتری از بی محتوایی درس های وی شاهد من است) و نه دانشمندی مورد توجه محافل علمی و دانشگاهی (خلل ها و سستی های علمی و منطقی بسیار زیاد در آثار او را شاهد می آورم1 که حاکی از کم سوادی یا بی  دقتی علمی اوست).
اما چرا باید به قلم یک خارج نشین مرفه که از پس حجاب های متعدد و رنگارنگ رسانه های غربی به ماوقع ایران نظر می کند و اصولا نان او در همین نگارش های بی پروا و نابخردانه است، واکنش نشان داد و پاسخ گفت؟ این سئوال بجا است. امروزه شاهد انحطاط و ابتذال روشنفکری دینی دهه  هفتاد و هشتاد هستیم. دکتر سروش که روزگاری سخنانش به وفور خوانده می شد و در محافل مختلف، مورد بحث واقع می گشت، امروزه در خارج از کشور، به نویسنده  تردستی بدل شده است که با چیدن شگفت انگیز واژگان مولوی و حافظ، خوانندگان را به وجد می آورد بدون آنکه محتوای سخنانش مورد توجه باشد.
 آلودگی های سیاسی از ناحیه  وابستگی به غرب و رسانه های کثیف و دروغ پراکن غربی، دامن بسیاری از روشنفکران سابق را تر کرده است و مردم و جامعه  دانشگاهی، ارتباطی حداقلی با آنان یافته اند. بلی شاید درست آن باشد که نامه جدید الانتشار دکتر کدیور را نیز نادیده بگیریم و ارزش ارائه جوابیه را به این نامه اعطا نکنیم، اما در اینجا چند نکته را خواهم گفت از باب سفارش دل، چه اینکه دل به رواداشتن برخی لغویات و اتهامات نابخردانه و عاری از انصاف بر وجود ذی جود و پربرکات حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب جریحه دار است و به خدایش شکوه گر است که چرا باید خورشیدی درخشان متهم شود آن هم به پراکندن تاریکی!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد