اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

درخواست ربع پهلوی از نیروی انتظامی!


درخواست ربع پهلوی از نیروی انتظامی!

فرزند شاه مخلوع ایران در پیامی مجددا از شیخ اصلاحات جانبداری کرده و از پلیس خواسته تا امنیت خانه او را تامین کند.

فرزند شاه مخلوع ایران در پیامی مجددا از شیخ اصلاحات جانبداری کرده و از پلیس خواسته تا امنیت خانه او را تامین کند.
بنابر گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،رضا ربع پهلوی، فرزند شاه مخلوع در پیامی اظهار داشته است: حریم خانه آقای کروبی مکان محترمی است و باید مصون باشد.
ربع پهلوی در ادامه پیام کوتاه خود می‌گوید: خانه آقای کروبی حریم امنی است و من از نیروی انتظامی(!) می خواهم که حافظ آقای کروبی و زندگی وی باشند. وی متعلق به تمامی ایرانیان است.
گفتنی است در پی واکنش مردمی نسبت به اظهارات و موضع‌گیری‌های شیخ اصلاحات نسبت به نظام و ولایت فقیه، جمعی از مردم متدین و انقلابی شهر تهران با تجمع مقابل منزل کروبی قصد اعتراض به موضع‌گیری‌های اخیر وی را داشتند که با تیراندازی از منزل کروبی به سمت مردم معترض این مراسم به خشونت کشیده شد.

کوچ پائیزه اخراجی ها از تهران!


کوچ پائیزه اخراجی ها از تهران!

ناکامی ها متعدد فتنه گران در تهران موجب شده که این جریان شیوه استانی را در دستور کار خود قرار دهد.

،جریان اتاق فکر جریان فتنه اخیرا با تاکید براینکه میزان تحریک پذیری حامیان آنان در تهران به شدت کاهش یافته بر فتنه انگیزی در استان ها تاکید کرده اند.
این گزارش حاکی است،وجود قومیت های مختلف،برخی مشکلات صنفی،بهره گیری از تعدادی از گروه های فعال در زمینه تحرکات ناسیونالیستی،سوء استفاده ازتعصبات مذهبی و...از جمله مواردی است که برای فتنه انگیزی ها در استان مورد تاکید فتنه گران قرار گرفته است.
گفته می شود این اتاق فکر تحرکات دستغیب در شیراز را نمونه ای قابل تعمیم در سایر استان ها عنوان کرده و خواستار ادامه چنین اقداماتی در استان های دیگر شده اند.
شایان ذکر است این اقدام در حالی صورت می گیرد که پیش از این ملت رویکرد و نگاه خود را در انتخابات به منصه ظهور گذاشته و به نماد فتنه نه محکمی گفته بود و اصرار این جریان بر سرمایه گذاری نافرجام در استانها ناشی از فقدان تجربه پذیری از گذشته می باشد.



فعالیت حزب مشارکت در دانشگاه‌ها



در فاصله دو هفته‌ای تا آغاز سال تحصیلی دانشگاه ها در سال 89 بررسی فضای سیاسی دانشگاه تهران که مهمترین دانشگاه کشور از این لحاظ حساب می شود یکی از ضروری ترین کارهاست.

 در روزهای اخیر با بررسی وضعیت درون تشکیلاتی انجمن اسلامی دانشگاه تهران (که جریان ساختارشکن و تندروی دانشگاهی کشور را نمایندگی می کند) به اخباری از مشکلات ریز و درشت تشکیلاتی و اختلافات درونی دست پیدا کرده است.

قبل از این نحوه ورود به مسئله انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حوادث بعد از آن جرقه اختلاف بین دو گروه که البته هرکدام ریشه هایی درون احزاب اطراف آقای خاتمی دارند زده شده بود.

این اختلافات برمبنای "شکستن خط قرمزهای دانشگاه تا کدام مرز؟" موجب شد صحنه ی درگیری در دانشگاه تهران همیشه با حضور طیف تندروی انجمن تهران همراه باشد و از سوی دیگر طیف دیگر با رفتاری منافقانه و رویکرد مذهبی چهره ای آرام ومنطقی از انجمن نشان می دادند.

اما دیدار هزاران نفر از دانشجویان کشور با رهبرانقلاب در ماه رمضان بزرگترین شکاف درونی انجمن تهران را نمابان کرد تاجایی که شکوری راد از اعضای بلندپایه حزب مشارکت برای حل آن رسما پای درمیدان گذاشت.

حضور دبیر فعلی انجمن تهران در محضر رهبر انقلاب با واکنش جالب توجه دیگر اعضای این تشکل قرار گرفته است تاجایی که برخی این موضوع را آغاز روند نزول انجمن تهران می دانند، اما ماجرا از چندی پیش آغاز شده بود:

چندی پیش حسین نقاشی، دبیر اسبق انجمن تهران و علوم پزشکی تهران در خصوص اختلافات درون مجموعه‌ای شان در انتخابات دهم گفته‌ بود: « تفاوت آرا نظری و مشرب های متفاوت تشکیلاتی من و دوستانم با امثال ایمان ملکا و سعید رباطی و صادق صدرایی مجال کار مشترک را نداد و لاجرم جای ما در ستاد " اصلاح طلبان حامی موسوی" شد و آنان در همان ساختمان ستاد فاطمی سکنی گزیدند. هیچ وقت رفتار توهین آمیز "سعید رباطی" را فراموش نمی‌کنم آنگاه که بصورت شفاهی از طرف غالبی برای جلسه‌ای در زیر زمین ستاد فاطمی دعوت شده بودیم و او با بی‌ادبی تمام ما را به علت نداشتن کارت دعوت بیرون کرد. »

اما اخیرا بعد از صحبت‌های نماینده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران در محضر رهبر معظم انقلاب؛ باز هم این زخم قدیمی به صدا در آمده است و باز هم طیف تندرو این تشکل غیرقانونی، به شدت با این این اقدام طیف محافظه‌کار این تشکل مخالفت کردند.

* ایشان کار اشتباهی کردند

در این میان همه اخباری که از دورن محفل‌های این تشکل غیرقانونی به گوش می‌رسد، نشان از جنگ و دعواهایی دارد که بین این دو طیف درگیر گرفته است به شکلی که  تاکنون در بین تشکل‌های دانشجویی بی‌سابقه بوده است.

علی شکوری راد در یادداشتی که بعد از حضور نماینده انجمن تهران در محضر رهبری منتشر کرد، آورده است: دوشنبه هفته پیش مراسم افطار دوستان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی برگزار شد در این مراسم ادوار عضو شورای مرکزی انجمن از جمله بنده دعوت بودیم. در آنجا با دوست دانشجویی که چند شب پیش در ضیافت افطار بیت رهبری و در حضور رهبر مطالبی را در دفاع از دانشگاه و دانشجویان خوانده بود، آشنا شدم. از صحبت ایشان و دیگر دوستان دانشجو معلوم بود در بین خود بچه ها بحث اینکه آیا شرکت در آن مراسم کار درستی بوده است یا نه مطرح است ولی طبیعتا نظر غالب موافق بوده است که در آن برنامه شرکت کرده بودند.

وی در بخش دیگری از یادداشت خود پس از اینکه انجمن تهران را یک تشکل کاملا سالم و متحدمی‌داند اظهار می‌دارد: این اختلاف مشی، اگر چه گاهی بوده است ولی روشن است که نباید موجب نفی یکدیگر باشد.

شکوری راد در ادامه می‌آورد: ما به همه ظرفیت‌ها در جنبش سبز نیاز مندیم و دایره جنبش سبز آن قدر گسترده است که حتی بسیاری از اصولگرایان سنتی را نیز در بر گرفته است. در این حال، چه جای تنگ نظریست و چه جای صدور بیانیه در نفی بهترین، قدیمی ترین و وفادارترین یاران جوان مهندس موسوی.

این عضو سابق انجمن تهران در پایان یادداشتش با قرار دادن متن کامل نماینده انجمن تهران در دیدار با رهبری تصریح می‌کند: لازم می دانم متن کامل آن را جهت اطلاع خوانندگان اصلاح طلب و سبز که مایلند با اطلاع کامل از هر موضوع، در مورد آن داوری کنند در پیش رویشان قرار دهم. بدیهیست کسانی همچنان مخالف خواهند بود ولی آن دلیل نمی شود که مخالفت خود را مبنای نفی دیگران قرار دهند.

در این رابطه حسین نقاشی دبیر اسبق این تشکل که جزو ادوار انجمن اسلامی و از مخالفین بسیار شدید با این اقدام انجام شده است، در وبلاگ خود می‌نویسد:

در هفته‌های گذشته شاید یکی از مهمترین اخباری که در میان بچه های فعلی و ادوار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دهان به دهان چرخید، ماجرای حضور محی الدین فاضلیان،دبیر فعلی انجمن تهران در افطاری بیت رهبری و سخنان ایراد شده در آنجا بود! این حضور و آن سخنان چنان برای برخی از اعضای شورای عمومی و ادوار انجمن تهران تکان‌دهنده بود که باعث بحث‌های دامنه داری در شبکه‌های اجتماعی چون فیس بوک گردید.این ابهامات و انتقادات البته پاسخ‌هایی نیز ازسوی برخی از اعضای فعلی شورای مرکزی چون آقایان باقرپور و رفیعی در پی داشت

* جنبش پیامکی معترض در درون تشکیلات انجمن تهران

وی در ادامه به اقدامی که طیف مخالف با این اقدام صورت داده است اشاره می‌کند و می‌آورد: اما آنچه اینجا میخواهم به آن اشاره کنم نمود یک اعتراض است، اعتراضی که در قالب یک اس ام اس در میان برخی از اعضای فعلی و سابق انجمن تهران رد و بدل گردید.مضمون این اس ام اس این بود که:

"با توجه به عملکرد  اخیر آقای فاضلیان در جریان افطاری هفته پیش،هم اکنون به ایشان این جمله را اس ام اس کنیم:
"آقای فاضلیان برایتان متاسفیم
دانشجویان سبز دانشگاه تهران"!!!

نقاشی بعد از اینکه شماره فاضلیان را در وبلاگش قرار می‌دهد؛ ابراز می‌دارد:‌ می توانید در این کمپین از دوستانتان دعوت کنید!!!

دبیر اسبق انجمن تهران در ادامه با انتقاد گسترده از عملکرد فاضلیان به نمایندگی از انجمن تهران می‌گوید:

اینجا می خواستم بگویم که آقای فاضلیان؛ آیا بهتر نبود در این زمینه لااقل اعضای شورای عمومی تان را قابل میدانستید و آنها را در جریان حرکتتان میگذاشتید؟!

درباره رفتن یا نرفتنتان هم اکنون حرفی نیست، اما آیا دموکراسی شما هم شهروند درجه یک و دو دارد؟!

در افطاری ادوار انجمن به کرات از بچه های دانشکده های مختلف میشنیدم که میگفتند به یکباره در اخبار 8:30 چشمشان به جمال شما روشن شد و از بیاناتی که در پایان گفتارتان داشتید،مستفیض گردیدند!

آخر برادر جان هر مقامی یک ادبی دارد،ادب انجمنی بودن هم به کار مشارکتی و دموکراتیک کردن است.شما و برخی از ادوار گرامی مان اگر می خواهید از این کهنه کلاه انجمن تهران برای خود و کسانتان نمدی ببافید خواهشا بطور خصوصی و در خلوت با اغیار ببافید،لااقل ایطور هم خود بهرهمند میشوید وهم سابقه ی یک مجموعه را به چوب حراج نمی گذارید...

کو گوش شنوا و چشم بینا...

یکی از مخاطبین حاج حسین نویسنده وبلاگ "روز داوری" برای او نوشته است: جالبه، وقتی یه کاری به ضررتون تموم میشه، اون کار فقط از طرف یه فرده ولی وقتی به نفعتون باشه میبشه کار تشکیلات.
تا جای که ما یادمون میاد جناب فاضلیان از طرف انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران صحبت کردند. نماینده قدیمی‌ترین تشکل. به جا میارید؟ اسم این تشکل براتون آشنا نیست؟!

او نیز بدون رد این مسئله که این اقدام از سوی طیف محافظه‌کار انجمن صورت گرفته است؛ می‌نویسد: ایشان غلط فرمودند!!!

با ادبیات آیت الله خمینی خدمتتون عرض میکنم:  (جالب است که از آوردن نام امام ابا دارد)
"من از اول هم با این فاضلیان موافق نبودم
من از اول هم با صدارایی موافق نبودم و...."
برخی‌ها بر این عقیده‌اند که انجمن تهران و علوم‌پزشکی که هم اکنون هم از نظر درون تشکیلاتی و هم از نظر حمایت دانشجویی در بدترین شکل 50 سال اخیر خود قرار دارد و در سراشیبی بسیار تندی قرار گرفته است، دست به هر اقدامی برای بازسازی و ترمیم چهره خود می‌کند حتی اگر به پایین آمدن از مواضعشان بینجامد.

اما در این میان طیف تندروی انجمن که اکثر آن جزو ادوار انجمن و اکثریت اعضای شورای عمومی می‌باشد به شدت با این موضوع مخالف هستند زیرا که همین مواضع تند تشکیلات باعث موفقیت آنها در نزد بسیاری از افراد بوده و نمی‌توانند این کوتاه آمدن از مواضع را بپذیرند و در واقع بر این اعتقادند که هویت انجمن تهران، همین مواضع تند و اپوزیسیون اوست و بدون آن هیچ هویتی نخواهد داش

مواضع و اقدامات هفته های اخیر سیدمحمد خاتمی

مواضع و اقدامات هفته های اخیر سیدمحمد خاتمی حکایت از تلاش برای تعریف یک مرزبندی جدید با دیگر سران فتنه دارد؛ مساله‌ای که با انتشار برخی اخبار درباره انتشار قریب‌الوقوع یک نامه از سوی وی که در آن بر ضرورت تفکیک جریان اصلاحات از جریان فتنه تاکید شده، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.

در همین راستا، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفت‌وگو با شبکه ایران گفت: فتنه‌گرانی که پشت صحنه نقش ایدئولوگ داشته و اتاق فکر جریان فتنه گر را ترتیب می دهند، بعد از ماجرای 9 دی و 22 بهمن احساس کردند هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند. بنابراین به این جمع بندی رسیدند که خود را کنار بکشند و سعی کنند آن مطالبی که اتفاق افتاده به گردن یکی دو نفر بیندازند.

وی ادامه داد: این جریان افرادی مانند موسوی و کروبی، تاج زاده و امین زاده را مطرح کردند تا از طرف دیگر بگویند جریان اصلی اصلاح طلبی در جریان فتنه نبوده و جریان اصلی فتنه فرد دیگری است.

جذب حداکثری به معنای پذیرش فتنه‌گران نیست

این استاد دانشگاه و حوزه از خاتمی، موسوی خوئینی ها و تا حدودی هاشمی رفسنجانی به عنوان افرادی که در حال حاضر پشت صحنه جریان فتنه هستند، نام برد و گفت:  این افراد می خواهند اینگونه تقسیم بندی درست شود که یکسری کارهای انجام شده را به عهده جریان تندروی اصلاح طلب بیندازند و این گونه القا نمایند که اصل جریان اصلاح طلبی این گونه نیست که از نظام بیرون روند.

روانبخش گفت: نباید این گونه فکر کنیم که با توجه به جذب حداکثری بگوئیم فتنه گران در چارچوب نظام هستند و باید به عرصه برگردند.

وی با اشاره به اینکه طی روزهای اخیر غالب روزنامه های اصلاح طلب به بحث جذب حداکثری دامن می زنند، ادامه داد: اینها مانور می دهند که باید دایره وحدت را گسترش داد؛ در حالی که رهبری تاکید کرده اند که با کسی وحدت می کنیم که اصول را قبول داشته باشد.

به گفته روانبخش استراتژی آنها این است که فتنه ها را به گردن تعداد خاصی بیندازند و جریان اصلاح طلب برای مراحل بعدی همچنان حفظ شود. این افراد می خواهند خود را خودی حساب کنند تا در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از رقابت حذف نشوند.

اختلاف افکنی میان اصولگرایان؛ استراتژی فتنه‌گران

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه استراتژی بعدی آنها اختلاف انداختن بین اصولگرایان است، گفت:‌ وقتی به مواضع آنها نگاه می کنیم، می بینیم آنها دائما دنبال این هستند که میان اصولگرایان اختلاف بیندازند.

روانبخش در ادامه به نشست مجلس و دولت اشاره کرد و افزود:  روزنامه های اصلاح طلب این گونه القا می کردند که این نشست موثر نیست و اختلاف وجود دارد.

وی استراتزی دیگر فتنه گران را ناکار آمدن جلوه دادن دولت دانست و عنوان کرد:  علیرغم اینکه دولت فعلی دولت پرکاری است و در شرایط حساس کنونی هم با تمام قوا وارد صحنه شده و کار می کند اما آن‌ها قصد القای کم کاری دولت را دارند.

این پژوهشگر خطاب به اصولگرایان گفت: باید در مقابل این استراتژی دقت کافی داشته و از اختلاف بپرهیزیم و اگر انتقادی داریم در چارچوب خودی باشد.

روانبخش همچنین با اشاره به اینکه این گروه در  آینده  قصد تبرئه خود را دارند تاکید کرد: نباید بگذاریم خیانت آنها از حافظه ملت پاک شود.

اصلاح‌طلبانی مانند "عارف" تکلیف خود را با فتنه‌گران مشخص نمایند 

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه برخی از اصلاح طلبان باقی مانده در چارچوب نظام مانند محمدرضا عارف نیز باید مواضع خود را مشخص نمایند که چرا در فتنه 88 سکوت کردند، تصریح کرد: این افراد باید مشخص نمایند آیا آن فتنه را قبول داشتند یا نه، و اگر داشتند باید موضع مشخصی می گرفتند؛ همانطور که رهبر انقلاب فرموده بودند.

وی در عین حال گفت:  این اصلاح طلبان اگر می گویند قبول نداریم که فتنه بوده مشکل آنها دو برابر می شود. بنابراین اگر می خواهند با جذب حداکثری باشند  باید موضع خود را مشخص نموده و از سران فتنه تبری جویند.

هدف خاتمی از تغییر مواضع اخیرش بازگشت دوباره به قدرت است 

روانبخش در ادامه در مورد مواضع اخیر خاتمی با اشاره به اینکه خاتمی برای بازگشت دوباره به قدرت مواضعش را تغییر داده  تصریح کرد: این مسئله در حالی است که در صورت عدم موضع‌گیری علیه فتنه، نظام وی را قبول نخواهد کرد.

وی با اشاره به اینکه در جریان فتنه سال گذشته خاتمی حضور داشت و بیانیه می داد و حمایتش را اعلام می کرد، ادامه داد:  حتی مجمع روحانیون بیانیه ای داد که از سازمان منافقین نیز بدتر بود.

این استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: اگر آنها بخواهند با این حرکت ها میان خود و فتنه گران تفکیک قائل شوند، ماهیت واقعی آنها را با اسناد و مدارک بر ملا می کنیم.

روانبخش در ادامه وضعیت کروبی را بدتر از موقعیت موسوی و خاتمی دانست و گفت: کروبی برای مواضعی که اتخاذ می‌کند، اصلا فکری نمی کند و هر حرفی را که می‌گویند بر زبان می‌آورد.

تقسیم کارسران فتنه برای حفظ حیات فتنه

این استاد دانشگاه و حوزه در ادامه در مورد رابطه سران فتنه با یگدیگر گفت: این افراد با هم جلسه گذاشته ولی در عین حال برای حفظ خود تقسیم بندی می کنند.

وی ادامه داد: قرار است موسوی و کروبی که کاملا سوخته هستند، به مواضع باطل خود بمانند و خاتمی و سایر افرادی که پشت پرده هستند مواضع نرمتری اتخاذ نمایند.

به گفته روانبخش موسوی و کروبی نیز راضی هستند تا خاتمی چنین موضعی بگیرد.

به پرونده فتنه‌گران رسیدگی شود

این پژوهشگر با اشاره به اینکه نظام تا امروز موضع خوبی نسبت به سران فتنه در پیش گرفته است، گفت: البته برخی دوست داشتند سران فتنه دستگیر شده و بت شوند که نظام این کار را انجام نداد و موضع خوبی گرفت که آنها را مطرح نکرد.

وی در عین حال تصریح کرد: اما خواست امروز مردم این است که چرا مهدی هاشمی را به ایران بر نمی گردانند و چرا موسوی و خاتمی رادستگیر نمی کنند.

روانبخش مطالبه عمومی را در حال حاضر دستگیری سران فتنه دانست و عنوان داشت: فرصت آن رسیده که دستگاه قضایی به وضعیت فتنه گرانی که آسیب زیادی به جامعه، انقلاب و نظام زدند رسیدگی نماید.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: از دستگاه قضایی انتظار می رود حالا که به حوادث کهریزک رسیدگی شده به پرونده فتنه گران نیز رسیدگی شود.

به گفته وی جالب است که به موضوع فرعی کهریزک رسیدگی می شود اما به موضوع اصلی که همان بحث فتنه گران بوده هنوز پرداخته نشده است.

مواضع و اقدامات هفته های اخیر سیدمحمد خاتمی حکایت از تلاش برای تعریف یک مرزبندی جدید با دیگر سران فتنه دارد؛ مساله‌ای که با انتشار برخی اخبار درباره انتشار قریب‌الوقوع یک نامه از سوی وی که در آن بر ضرورت تفکیک جریان اصلاحات از جریان فتنه تاکید شده، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.

در همین راستا، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفت‌وگو با شبکه ایران گفت: فتنه‌گرانی که پشت صحنه نقش ایدئولوگ داشته و اتاق فکر جریان فتنه گر را ترتیب می دهند، بعد از ماجرای 9 دی و 22 بهمن احساس کردند هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند. بنابراین به این جمع بندی رسیدند که خود را کنار بکشند و سعی کنند آن مطالبی که اتفاق افتاده به گردن یکی دو نفر بیندازند.

وی ادامه داد: این جریان افرادی مانند موسوی و کروبی، تاج زاده و امین زاده را مطرح کردند تا از طرف دیگر بگویند جریان اصلی اصلاح طلبی در جریان فتنه نبوده و جریان اصلی فتنه فرد دیگری است.

جذب حداکثری به معنای پذیرش فتنه‌گران نیست

این استاد دانشگاه و حوزه از خاتمی، موسوی خوئینی ها و تا حدودی هاشمی رفسنجانی به عنوان افرادی که در حال حاضر پشت صحنه جریان فتنه هستند، نام برد و گفت:  این افراد می خواهند اینگونه تقسیم بندی درست شود که یکسری کارهای انجام شده را به عهده جریان تندروی اصلاح طلب بیندازند و این گونه القا نمایند که اصل جریان اصلاح طلبی این گونه نیست که از نظام بیرون روند.

روانبخش گفت: نباید این گونه فکر کنیم که با توجه به جذب حداکثری بگوئیم فتنه گران در چارچوب نظام هستند و باید به عرصه برگردند.

وی با اشاره به اینکه طی روزهای اخیر غالب روزنامه های اصلاح طلب به بحث جذب حداکثری دامن می زنند، ادامه داد: اینها مانور می دهند که باید دایره وحدت را گسترش داد؛ در حالی که رهبری تاکید کرده اند که با کسی وحدت می کنیم که اصول را قبول داشته باشد.

به گفته روانبخش استراتژی آنها این است که فتنه ها را به گردن تعداد خاصی بیندازند و جریان اصلاح طلب برای مراحل بعدی همچنان حفظ شود. این افراد می خواهند خود را خودی حساب کنند تا در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از رقابت حذف نشوند.

اختلاف افکنی میان اصولگرایان؛ استراتژی فتنه‌گران

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه استراتژی بعدی آنها اختلاف انداختن بین اصولگرایان است، گفت:‌ وقتی به مواضع آنها نگاه می کنیم، می بینیم آنها دائما دنبال این هستند که میان اصولگرایان اختلاف بیندازند.

روانبخش در ادامه به نشست مجلس و دولت اشاره کرد و افزود:  روزنامه های اصلاح طلب این گونه القا می کردند که این نشست موثر نیست و اختلاف وجود دارد.

وی استراتزی دیگر فتنه گران را ناکار آمدن جلوه دادن دولت دانست و عنوان کرد:  علیرغم اینکه دولت فعلی دولت پرکاری است و در شرایط حساس کنونی هم با تمام قوا وارد صحنه شده و کار می کند اما آن‌ها قصد القای کم کاری دولت را دارند.

این پژوهشگر خطاب به اصولگرایان گفت: باید در مقابل این استراتژی دقت کافی داشته و از اختلاف بپرهیزیم و اگر انتقادی داریم در چارچوب خودی باشد.

روانبخش همچنین با اشاره به اینکه این گروه در  آینده  قصد تبرئه خود را دارند تاکید کرد: نباید بگذاریم خیانت آنها از حافظه ملت پاک شود.

اصلاح‌طلبانی مانند "عارف" تکلیف خود را با فتنه‌گران مشخص نمایند 

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه برخی از اصلاح طلبان باقی مانده در چارچوب نظام مانند محمدرضا عارف نیز باید مواضع خود را مشخص نمایند که چرا در فتنه 88 سکوت کردند، تصریح کرد: این افراد باید مشخص نمایند آیا آن فتنه را قبول داشتند یا نه، و اگر داشتند باید موضع مشخصی می گرفتند؛ همانطور که رهبر انقلاب فرموده بودند.

وی در عین حال گفت:  این اصلاح طلبان اگر می گویند قبول نداریم که فتنه بوده مشکل آنها دو برابر می شود. بنابراین اگر می خواهند با جذب حداکثری باشند  باید موضع خود را مشخص نموده و از سران فتنه تبری جویند.

هدف خاتمی از تغییر مواضع اخیرش بازگشت دوباره به قدرت است 

روانبخش در ادامه در مورد مواضع اخیر خاتمی با اشاره به اینکه خاتمی برای بازگشت دوباره به قدرت مواضعش را تغییر داده  تصریح کرد: این مسئله در حالی است که در صورت عدم موضع‌گیری علیه فتنه، نظام وی را قبول نخواهد کرد.

وی با اشاره به اینکه در جریان فتنه سال گذشته خاتمی حضور داشت و بیانیه می داد و حمایتش را اعلام می کرد، ادامه داد:  حتی مجمع روحانیون بیانیه ای داد که از سازمان منافقین نیز بدتر بود.

این استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: اگر آنها بخواهند با این حرکت ها میان خود و فتنه گران تفکیک قائل شوند، ماهیت واقعی آنها را با اسناد و مدارک بر ملا می کنیم.

روانبخش در ادامه وضعیت کروبی را بدتر از موقعیت موسوی و خاتمی دانست و گفت: کروبی برای مواضعی که اتخاذ می‌کند، اصلا فکری نمی کند و هر حرفی را که می‌گویند بر زبان می‌آورد.

تقسیم کارسران فتنه برای حفظ حیات فتنه

این استاد دانشگاه و حوزه در ادامه در مورد رابطه سران فتنه با یگدیگر گفت: این افراد با هم جلسه گذاشته ولی در عین حال برای حفظ خود تقسیم بندی می کنند.

وی ادامه داد: قرار است موسوی و کروبی که کاملا سوخته هستند، به مواضع باطل خود بمانند و خاتمی و سایر افرادی که پشت پرده هستند مواضع نرمتری اتخاذ نمایند.

به گفته روانبخش موسوی و کروبی نیز راضی هستند تا خاتمی چنین موضعی بگیرد.

به پرونده فتنه‌گران رسیدگی شود

این پژوهشگر با اشاره به اینکه نظام تا امروز موضع خوبی نسبت به سران فتنه در پیش گرفته است، گفت: البته برخی دوست داشتند سران فتنه دستگیر شده و بت شوند که نظام این کار را انجام نداد و موضع خوبی گرفت که آنها را مطرح نکرد.

وی در عین حال تصریح کرد: اما خواست امروز مردم این است که چرا مهدی هاشمی را به ایران بر نمی گردانند و چرا موسوی و خاتمی رادستگیر نمی کنند.

روانبخش مطالبه عمومی را در حال حاضر دستگیری سران فتنه دانست و عنوان داشت: فرصت آن رسیده که دستگاه قضایی به وضعیت فتنه گرانی که آسیب زیادی به جامعه، انقلاب و نظام زدند رسیدگی نماید.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: از دستگاه قضایی انتظار می رود حالا که به حوادث کهریزک رسیدگی شده به پرونده فتنه گران نیز رسیدگی شود.

به گفته وی جالب است که به موضوع فرعی کهریزک رسیدگی می شود اما به موضوع اصلی که همان بحث فتنه گران بوده هنوز پرداخته نشده است.

تلاش برخی متهمان حوادث بعد از انتخابات برای خروج از کشور


تلاش برخی متهمان حوادث بعد از انتخابات برای خروج از کشور

تعدادی از متهمان حوادث بعد از انتخابات به دنبال اقامت در خارج از کشور می باشند.

تعدادی از متهمان حوادث بعد از انتخابات به دنبال اقامت در خارج از کشور می باشند.
موضوع اقامت برخی از متهمان حوادث بعد از انتخابات در خارج از کشور به اختلاف تعدادی از عناصر موثر در جریان فتنه و جبهه اصلاحات انجامیده است.
دو سه تن از این متهمان به دنبال خروج بی سر و صدا از کشور و اقامت در برخی کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی همچون انگلیس و کانادا بوده و این تصمیم خود را به برخی دوستان نزدیک خود اطلاع داده اند.
در همین زمینه برخی از عناصر برجسته اصلاح طلبان ضمن مخالفت شدید با این اقدام تصریح کرده اند عملی شدن تصمیم این افراد موجب زیر سوال رفتن اصلاح طلبان و تائید بیش از پیش وابستگی های این جریان خواهد شد.
این افراد همچنین تصریح کرده اند ،این خروج ها که قطعا بصورت معمولی صورت نخواهد گرفت موجب سایه انداختن بیش از پیش یاس و نا امیدی درجریان اصلاحات شده و از سوی دیگر فشارهای بیشتری از ناحیه افکار عمومی به اصلاح طلبان وارد خواهد شد.
گفته می شود در مقابل افرادی که قصد خروج از کشوررا دارند،نا امیدی از آینده اصلاح طلبان و شرایط سیاسی کشور را دلیل اصلی خود برای اقامت در خارج از کشورعنوان کرده اند.
در همین زمینه آخرین اخبار حاکی از آن است که اختلاف نظر میان اصلاح طلبان در این زمینه همچنان ادامه داشته و طرفین بر تاکیدات خود اصرار دارند.

یک از سران فتنه:تا بهار آینده باید بازی را ادامه دهیم

یک از سران فتنه:تا بهار آینده باید بازی را ادامه دهیم

بدانید برگشتی وجود ندارد و باید به راهمان استمرار بدهیم .

اخیرا یکی از کاندیداهای شکست خورده انتخابات در جمعی از همفکران، تئوریسین ها و مشاوران اظهارات جالب توجهی داشته است.
وی در هنگام سخنرانی برای جمع محدودی از عوامل خودی پیرامون نگرشهای دفعی واثباتی و لزوم اتخاذ راهی که حد وسط و بر مبنای جوشش و پیوستگی آرمانی پدید آمده باشد ونافی زیاده خواهی وخرافه گویی و ترسیم کننده منحنی واقع گرایی در اذهان باشد ..... ،در برابر سئوال یکی از مخاطبان که پرسید : آیا ما به تکرار نیفتاده ایم و آیا این شکل کار اتلاف زمان و روز مرگی نمی باشد و...... گفت : آنچه ترسیم شده در قالب استمرار اعتراض و حرکت درازی بوده است که تا توقف دولت کنونی باید ادامه داشته باشد . بی ثباتی در همراهی ها موجب تغییراتی در این استمرار شده است و این احساس که به تکرار افتاده ایم ، درواقع به واسطه تغییراتی بوده است که ناگزیر از قبول آن بوده ایم ، بااین وجود در آنچه ترسیم کرده ایم تغییری وجود ندارد ، با تمام فراز ونشیب ها یکسال واندی را سپری کرده ایم و تا بهار سال آینده باید ادامه داشته باشد ، هر چند که ادامه راه سخت تر و فضا بسته تر شده است ولی افق روشن است ،وی گفت الان قصد ندارم وارد این مقوله شوم ، اما بدانید برگشتی وجود ندارد و باید به راهمان استمرار بدهیم و به مرور این توانایی را خواهیم داشت که فضارا تغییر دهیم
گفتنی است کارشناسان معتقدند اظهارات ایشان از روی استیصال و نوعی خود فریبی وسماجت بر تکرار راهی است که شکست آن بر همگان وحتی همپالگی های خودش هم اثبات گردیده است ، اینکه این جمع اصرار دارند تا بهار سال آینده این بازی را کش بدهند در واقع راهی است که سازگارا وبرای جلوگیری از سرخوردگی و حفظ اپوزیسیون پیش پای آنها گذاشته است ، وگرنه ادامه مسیر بن بست است .


17 شهریور 57 در تهران چه گذشت؟


17 شهریور 57 در تهران چه گذشت؟

  صبح‌ در میدان‌ ژاله‌. سپهبد مقدم‌ برای‌ جلوگیری‌ از تکرار راهپیمایی‌ از شاه‌ درخواست‌ برقراری‌ حکومت‌ نظامی‌

 در پی سرعت گرفتن حرکت انقلابی مردم در سال 56 و افزایش آن در سال 57 شاه برای حفظ قدرت مجبور به استفاده از ارتش شد. شاه به دلیل آگاه نبودن به عمق نارضایتی مردم بر این نارضایتی ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوری که در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشه‌وری شراب می خورند و با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند.»

اما این سخنان بر آتش خشم مردم دمید؛ یکی از تجلی‌های اصلی این خشم در نماز عید فطر به امامت شهید مفتح در روز 13 شهریور 1357 و تظاهرات گسترده پس از آن در تهران و سایر شهرها رخ نمود. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عید فطر به دیدار شاه رفت و با اشاره به راهپیمایی‌های مردم و ابراز نگرانی از تبعات سوئی که می‌توانست برای ارکان حاکمیت به بار آورد، و با استناد به نظر کارشناسان ساواک و اداره دوم ارتش دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهرها به دست آورد و دولت شریف امامی سرانجام در شامگاه روز 16 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کرد. با این اقدام فاجعه جمعه خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفی در گسترش مخالفتهای عمومی با حکومت پهلوی تبدیل شد.
با پرداختن به وقایع روز قبل از این تاریخ می‌توان آن چه را به این رخداد تاریخی منجر شد، پی‌گیری کرد:
پس از آن‌که برگزاری‌ راهپیمایی‌ 13 شهریور (عید فطر) تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی ‌شد، تصمیم‌ گرفته شد بار دیگر در مقابل‌ حکومت ‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، تظاهراتی انجام شود.
شهید محلاتی در این ارتباط می‌گوید:"بعد از راهپیمایی‌ عید فطر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ که‌ این‌ کار باید با نظم‌ و ترتیبی‌ ادامه‌ یابد، جلسه‌ای‌ گرفتیم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بودیم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ که‌ روز پنج‌شنبه‌ (16 شهریور) راهپیمایی‌ کنیم‌."
آیت‌الله بهشتی‌ نیز در جامعه‌ روحانیت ‌استدلال‌ کرد که‌"بعد از راهپیمایی‌ عید فطر حالا که‌ مردم‌ آمدند نباید در این‌ حرکت ‌مردمی‌ فترت‌ ایجاد شود"‌ لذا از مردم‌ برای راهپیمایی‌ دعوت‌ شد.
با وجود برخی اختلافات برای اعلام عزای عمومی یا برپایی راهپیمایی با فرارسیدن‌ سحرگاه‌ روز 16 شهریور سیل‌ جمعیت‌ از گوشه‌ گوشه‌ی‌ تهران‌ جاری‌ شد. به‌ گزارش‌ کیهان‌، تهران‌ یک‌پارچه‌ تعطیل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهرکننده ‌در خیابان‌های‌ تهران‌ راهپیمایی‌ کردند. راهپیمایان‌ برای‌ سربازان‌ دست‌ تکان‌ می‌دادند و گل‌ پرتاب‌ می‌کردند. ناظران‌ تعداد رهپیمایان را تا یک‌ میلیون‌ نفر تخمین‌ زدند. طول‌ صف‌های‌ راهپیمایان‌ به‌ چند کیلومتر می‌رسید.
در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلو جمعیت‌ در حرکت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متری‌ جلوتر از همه ‌حرکت‌ می‌کردند تا هم‌ راه‌ را باز کنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند. در این‌ تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملی‌ نیز شرکت‌ کردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ نیز گزارش‌ داد: جمعیت‌ راهپیمایی‌ در پایان‌ به‌ صدها هزار نفر رسید. مردم‌ بر سر راهپیمایان‌ گلاب‌ می‌ریختند. ابتدا مأموران‌ کوشش‌ کردند جلو راهپیمایی‌ را بگیرند.، اما بعد راه‌ را باز کردند و به‌ دنبال‌ جمعیت‌ به‌ حرکت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی‌ جمعیت ‌حرکت‌ می‌کردند.
در زیر پل‌ سیدخندان‌ یک‌ شعار کمونیستی‌ بر روی‌ پارچه‌ علم‌ شد که‌ بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پایین‌ کشیدند. کامیون‌های‌ میوه‌ که‌ هر لحظه‌ خالی‌ و پر می‌شدند جمعیت‌ را همراهی‌ می‌کردند.
این‌ خبرها تا نزدیکی‌ ظهر برای‌ چاپ‌ در روزنامه‌های‌ عصر تهیه‌ شده‌ و به‌ دلیل‌ اخبار 17 شهریور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشر کنند.
شهید محلاتی‌ که‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانیت‌ مسئول‌ ستاد برگزاری‌ راهپیمایی‌ بوده‌ است‌، چنین‌ گزارش‌ می‌کند: ارتش‌ با وسایل‌ زرهی‌ در سراسر خیابان‌ انقلاب‌ فعلی‌ مستقر شده‌ بود. با این‌ حال‌ ملت‌ از شمیران‌ حرکت‌ کردند به‌ طرف‌ پایین‌. ما رابط‌ داشتیم‌ که‌ مرتب‌ به‌ ما خبر می‌دادند.
هنگام‌ ظهر آیت‌الله بهشتی‌ در خیابان ‌انقلاب‌ نزدیک‌ پیچ ‌شمیران‌ به‌ نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصر است‌. بعد از نماز، جمعیت‌ را به‌ طرف‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) حرکت‌ دادیم‌. شعارها را کنترل‌ می‌کردیم‌. شعارها از جلو تعیین‌ می‌شد. عصر به‌ میدان‌ آزادی‌ رسیدیم.‌ قرار شد آیت‌الله بهشتی‌ برای‌ جمعیت‌ صحبت‌ کند و آقای‌ ناطق ‌نوری‌ که‌ لباسش‌ را عوض‌ کرده‌ و لباس‌ شخصی‌ پوشیده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روایت‌ آقای‌ ناطق‌ نوری‌، نزدیک‌ به‌ غروب‌ بود که‌ جمعیت‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رسید. کامیون‌های‌ ارتشی‌ داخل‌ میدان ‌آزادی‌ استقرار یافته‌ بودند، مردم‌ به ویژه خانم‌ها با شعارهای‌ خود سربازان‌ و درجه‌داران‌ را منقلب‌ کردند و آن‌ها را به‌ گریه‌ انداخته‌ بودند.
آیت‌الله بهشتی‌ تصمیم‌ گرفت‌ برای‌ جمعیت‌ سخنرانی‌ کند. از او دعوت‌ کردند روی‌ یک‌ اتومبیل‌ پارک‌شده‌ برود، وی‌ این‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ کرد. بشکه‌ای‌ پیدا کردند و ایشان‌ روی‌ آن‌ ایستاد و سخنرانی‌ کرد. آقای‌ ناطق‌ نوری‌ هم‌چون‌ تحت‌ تعقیب‌ بود، با لباس‌ شخصی‌ و عینک‌ دودی‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ کرد.
آیت‌الله بهشتی نیز اعلام کرد جامعه روحانیت برنامه‌ای برای راهپیمایی ندارد.
بنا بر گزارش‌ ساواک‌،"‌تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ قیطریه‌، ونک‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر) ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ 30 : 18 به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند."‌
طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهای‌ خیابان‌ شاهرضا را محو و روی‌ آن‌ نوشتند"‌خیابان ‌خمینی‌"‌. هم‌چنین‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ شعار می‌دادند"‌دانشگاه‌ خمینی‌"‌ و تابلوهای‌ خیابان‌ آیزنهاور را به‌ خیابان‌"‌شریعتی‌ و خمینی‌"‌ تبدیل ‌کردند.
طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌"‌در خیابان‌ آیزنهاور مرتباً اعلام‌ می‌کردند که‌ جمعیت‌ فردا صبح‌ در خیابان‌ شهدا ـ نامی‌ که‌ تظاهرکنندگان‌ به‌ خیابان‌ ژاله‌ داده‌اند ‌ـ اجتماع‌ کنید."‌
ماه‌ رمضان‌ 1357 برای‌ رژیم‌ بسیار شکننده‌ بود. شاه ‌می‌پنداشت‌ با تعویض‌ آموزگار و روی‌ کار آمدن‌ شریف‌امامی‌ و دادن‌ امتیازات‌ مردم‌ را آرام‌ خواهد کرد، ولی‌ سیر حوادث‌ نشان‌ داد که‌ حرکت‌ مردم‌ در حال‌ وسعت‌ و سرعت ‌است‌.
به‌ گزارش‌ ساواک‌ "‌از اوّل‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ تا روز 17 شهریور مجموعاً حوادث‌ و وقایعی‌ رخ‌ داده‌ که‌ اوج‌گیری‌ آن‌ تقریباً از روز 9 شهریور"‌، یعنی‌ 26 رمضان‌ و چهار روز بعد از دولت‌ شریف‌امامی‌ بوده‌ و طی‌ این‌ مدت‌ جمعاً 687 مورد شکستن‌ شیشه‌، 206مورد آتش‌سوزی‌، 528 مورد شهادت‌ مردم‌ و قتل‌ مأمورین‌ انتظامی‌، 69 مورد حمله‌ به ‌مأمورین‌، 38 مورد بمب‌گذاری‌، 27 مورد حمله‌ به‌ مؤسسات‌ دولتی‌ و ملی‌، 3380 جلسه‌ سخنرانی‌ مذهبی‌ در سراسر کشور که‌ بیش‌ از 1750 جلسه‌ از این‌ جلسات‌ ضدیت‌ با رژیم‌ و تحریک‌ مردم‌ به‌ آشوب‌ و بلوا سخن‌ گفته‌ شده‌ و توزیع‌ 343 نوع‌ اعلامیه‌ و نشریه‌ با نام‌ مشخص‌ و غیرمشخص‌ مبنی‌ بر ضدیت‌ با رژیم‌ و حکومت‌ ایران‌ و برپایی‌ نزدیک‌ به ‌923 مورد تظاهرات‌ نسبتاً توأم‌ با خشونت‌ در نقاط‌ مختلف‌ مملکت‌ رخ‌ داد و سازمان‌یافته‌ است‌."‌
رژیم‌ شاه‌ بعد از راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ باید بر شدت‌ سرکوب‌ افزود تا بتوان‌ بحران‌ را مهار کرد. به‌ روایت‌ فریدون‌ هویدا، پس‌ از راهپیمایی ‌روز 16 شهریور، فرماندهان‌ نظامی‌ به‌ شاه‌ فشار آوردند که‌ هر چه‌ زودتر در تهران‌ حکومت‌ نظامی‌ اعلام‌ کند و خواسته‌ خود را نیز چنین‌ توصیه‌ کردند:"در راهپیمایی‌ امروز سیل‌ جمعیت‌ به‌ راحتی‌ می‌توانست‌ عمارت‌ مجلس‌ و تأسیسات‌ رادیو ـ تلویزیون‌ را به ‌تصرف‌ خود درآورد. شاه‌ بعد از چند ساعت‌ تردید و دوددلی‌ با سفرای‌ انگلیس‌ و آمریکا به‌ تبادل‌ نظر پرداخت‌ و تصمیم‌ گرفت‌ تسلیم‌ نظر فرماندهان‌ ارتش‌ شود."‌
ارتشبد فردوست‌ نیز این‌ خبر را به‌ شکل‌ دیگری‌ تأیید می‌کند و می‌گوید بعد از واقعه‌ 17 شهریور من‌ در جلسه‌ فرماندهان‌ نظامی‌ با ادامه‌ حکومت‌ نظامی‌ مخالفت‌ کردم‌، ولی‌ بقیه‌ از جمله‌ ازهاری‌ رییس‌ ستاد ارتش‌، صمدیان‌پور رییس‌ شهربانی‌، مقدم‌ رییس‌ ساواک‌ و قره‌باغی‌ (وزیر کشور) صراحتاً گفتند که‌ حکومت‌ نظامی‌ دستور صریح‌ محمدرضاست‌.
از طرف‌ دیگر شریف‌امامی‌ که‌ پنداشته‌ بود با تغییر تاریخ‌ شاهنشاهی‌ به‌ هجری‌ شمسی و بستن‌ چند قمارخانه‌ مردم‌ و رهبری‌ نهضت‌ را آرام‌ خواهد کرد، بلافاصله‌ بعد از راهپیمایی‌ عید فطر متوجه‌ شد که‌ سخت‌ در اشتباه‌ است‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ با سرعت‌ عکس‌العمل‌ نشان‌ داد و طی‌ اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد:"‌متأسفانه‌ دست‌های‌ پنهان‌ با استفاده ‌از روش‌های‌ شناخته‌شده‌ در صدد سوءاستفاده‌ از این‌ شرایط‌ برآمده‌ و با تشکیل‌ اجتماعات‌ و ترتیب‌ تظاهرات‌ مطالبی‌ را که‌ بر خلاف‌ قوانین‌ کشوری‌ است‌ مطرح‌ می‌سازد... به‌ منظور تأمین‌ آسایش‌ عموم‌ و جلوگیری‌ از اقدامات‌ خرابکارانه‌، دولت‌ مقرر می‌دارد که‌ تشکیل‌ اجتماعات‌ با اجازه‌ شهربانی‌ و فقط‌ در محل‌هایی‌ که‌ موجب‌ سد معبر نباشد آزاد است و به‌ مسئولان‌ انتظامی‌ دستور داده‌ شده‌ است‌ از تشکیل‌ اجتماعات ‌بدون‌ اجازه‌ در معابر عمومی‌ شدیداً جلوگیری‌ نماید."‌
بدیهی‌ بود که‌ راهپیمایی‌ها در خیابان‌ها شکل‌ می‌گرفت‌ که‌ معابر عمومی‌ محسوب‌ می‌شدند و این‌ اعلامیه‌ به‌ معنای‌ موقوف‌ کردن‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ بود و در واقع‌ این‌ اعلامیه‌ آغاز خودنشان‌دادن ‌دولت‌ آشتی‌ ملی‌ بود و خبر از سخت‌گیری‌ دولت‌ می‌داد. شریف‌امامی‌ در اجرای‌ اطلاعیه‌ دولت‌ در شانزدهم‌ شهریور دستور ممانعت‌ از راهپیمایی‌ را صادر کرد و پلیس‌ در چند نقطه‌ تهران‌ با مردم‌ درگیر شد، ولی‌ جمعیت‌ آن‌ قدر زیاد بود که‌ متوجه‌ شد کنترل‌ راهپیمایی‌ با نیروی‌ پلیس‌ ممکن‌ نیست‌.شریف‌امامی‌ تصمیم‌ شاه‌ مبنی‌ بر حکومت‌ نظامی‌ را مغتنم‌ شمرد و شبانه‌ از اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ ملی‌ دعوت‌ کرد. جلسه‌ در ساعت‌ 20 روز 16 شهریور با حضور نخست‌وزیر، امیرخسرو افشار وزیر امور خارجه‌، ارتشبد ازهاری‌ رییس‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌، سپهبد ناصر مقدم‌ رییس‌ ساواک‌، سپهبد احمدعلی‌ محققی‌ فرمانده ‌ژاندارمری‌، سپهبد صمدیان‌پور رییس‌ کل‌ شهربانی‌، سپهبد برومند جزی‌ رییس‌ اداره دوم ارتش‌، سپهبد خواجه‌نوری‌ رییس‌ اداره‌ سوم‌ ارتش‌ و ارتشبد قره‌باغی‌ وزیر کشورتشکیل‌ شد. ابتدا سپهبد مقدم‌ گزارشی‌ از چند روز اخیر داد و اعلام‌ کرد" قرار است فردا در مملکت آشوب به پا بکنند و مملکت را به هم بزنند . من مراتب را به عرض اعلیحضرت رساندم که به نظر من ضرورت دارد که اعلام حکومت نظامی بشود." رئیس اداره دوم و سوم ارتش هم که در این جلسه شرکت کرده بودند به برقراری حکومت نظامی تأکید می‌کنند. همه‌ی‌ اعضای‌ جلسه‌ بر ضرورت‌ حکومت‌ نظامی‌ اعلام نظر می‌کند و بلافاصله‌ شریف‌امامی‌ اعضای‌ دولت‌ را احضار و هیأت‌ دولت‌ با اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ جلسه‌ مشترک‌ گرفتند و نظر شورای‌ امنیت‌ به‌ تصویب‌ هیأت‌ دولت‌ رسید. جلسه‌ در ساعت‌ نزدیک‌ به‌ 24 خاتمه‌ یافت‌ و شریف‌امامی‌ نتیجه‌ را تلفنی‌ به‌ اطلاع‌ شاه‌ رساند و تأیید نهایی را از او گرفت. سپس‌ ارتشبد ازهاری‌ با شاه‌ صحبت‌ کرد و بنا به‌ تصویب‌ وی ارتشبد غلام‌ علی‌ اویسی‌ فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ و حومه‌ انتخاب‌ شد.
سردمداران‌ رژیم‌ از حرکت‌ مردم‌ چنان‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بودند که‌ جرأت‌ به‌ تأخیرانداختن‌ یک‌ روز حکومت‌ نظامی‌ را برای‌ مطلع‌ کردن‌ مردم‌ نداشتند. نیمه‌های‌ شب‌ دولت‌ اطلاعیه‌ای‌ تنظیم‌ کرد که‌ رادیو در اخبار صبح‌گاهی‌ آن‌ را قرائت‌ کرد، امّا اکثر مردم‌از آن‌ بی‌خبر بودند؛ خصوصاً که‌ آن‌ روز جمعه‌ بود و روزنامه‌ صبح‌ هم‌ منتشر نمی‌شد. دولت‌ در این‌ اطلاعیه‌ با اشاره‌ به‌ اطلاعیه‌ی‌ 15 شهریور که‌ تظاهرات‌ را در معابر عمومی‌ ممنوع‌ اعلام‌ کرده‌ بود و اشاره‌ به‌ راهپیمایی‌ 16 شهریور اعلام‌ کرد"‌تنها برای‌ جلوگیری‌از خون‌ریزی‌ تظاهرات‌ غیرقانونی‌ و ضدملی‌ آنان‌ تحمل‌ شد."‌
فرمانداران‌ نظامی‌ شهرها نیز منصوب‌ شدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری‌ (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی‌ (اصفهان‌)، سرلشکر بیدآبادی‌ (تبریز)، سرتیپ‌ عبدالرحیم‌ جعفری‌ (مشهد)، سرتیپ‌ شمس‌ تبریزی‌ (اهواز)، سرتیپ‌ جهانگیر اسفندیاری‌ (آبادان‌)، سرلشکر کمال‌ نظامی‌ (قم‌)، سرتیپ‌ غفاری‌ (کازرون‌)، سرتیپ‌ شاپور میرهادی‌ (کرج‌)، سرتیپ‌ نعمت‌الله معتمدی‌(قزوین‌)، سرتیپ‌ نادور (جهرم‌).
وزارت‌ امور خارجه‌ آمریکا نیز بلافاصله‌ برقراری‌ حکومت‌ نظامی‌ در ایران‌ را مورد تأیید قرار داد و سخنگوی‌ آن‌ اعلام‌ کرد"‌ما جمعه‌ اظهار امیدواری‌ کردیم‌ نظم‌ به‌ زودی‌ در تهران‌ برقرار شود و امروز تکرار می‌کنیم‌ که‌ آرامش‌ نیز مجدداً برقرار شود."‌
**روز واقعه‌
عده‌ای‌ از مردم‌ در راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور فریاد می‌زدند: فردا صبح‌ در میدان‌ ژاله‌. سپهبد مقدم‌ برای‌ جلوگیری‌ از تکرار راهپیمایی‌ از شاه‌ درخواست‌ برقراری‌ حکومت‌ نظامی‌ کرد و سرانجام‌ با موافقت‌ شاه‌، تصویب‌ شورای‌ امنیت‌ و هیأت‌ دولت‌، حکومت‌ نظامی‌ به‌ تصویب‌ رسید و با فرمان‌ شاه‌ ارتشبد اویسی‌ فرماندار نظامی ‌تهران‌ شد. فرماندار نظامی‌ تهران‌ به‌ سپهبد بدره‌ای‌ فرمانده‌ گارد جاویدان‌ دستور داد تا واحدهایی‌ از گارد را به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ منتقل‌ کند. بدره‌ای‌ فرمان‌ اعزام‌ واحدهایی‌ را به‌ سرلشکر امینی‌ افشار فرمانده‌ لشکر 1 گارد جاویدان‌ صادر کرد و یگان‌هایی‌ از لشکر در میدان‌ و خیابان‌ ژاله‌ (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اویسی‌ با صدور اولین‌ اطلاعیه‌ ‌فرمانداری‌ نظامی‌ اعلام‌ کرد:"‌به‌ منظور ایجاد رفاه‌ مردم‌ و نحوه‌ نظم‌ از ساعت‌ 6 صبح ‌روز 17 شهریور ماه‌ مقررات‌ حکومت‌ نظامی‌ را به‌ مدت‌ شش‌ ماه‌"‌ به‌ اجرا می‌گذارد. مردم‌ صبح‌ زود بی‌خبر از حکومت‌ نظامی‌ در دسته‌های‌ بزرگی‌ از خیابان‌های‌ فرح‌آباد، شهباز و میدان‌ خراسان‌ به‌ طرف‌ میدان‌ ژاله‌ حرکت‌ کردند. در نزدیکی‌ و خود میدان‌ کامیون‌های‌ مملو از نظامیان‌ ایستاده‌ بودند، ولی‌ مردم‌ بی‌اعتنا به‌ راه‌ خود ادامه‌ می‌دادند.
ساعت‌ نزدیک‌ 30: 7 صبح‌ بود که‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های ‌منتهی‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. یکی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار کرد که‌ حکومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ کرده‌اید؟ یکی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را به‌ نشستن‌ دعوت کرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد که‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ قصد متفرق کردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند. ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند شد و همین‌ که‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌ به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبار مسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانیه‌ صدها نفر در خاک‌ و خون‌ غلطیدند. مردم‌ بی‌محابا مجروحان‌ و شهدا را بر روی‌ دست‌ به‌ سوی‌ بیمارستان‌ها حمل‌ می‌کردند. اطاقها، راهروها و حیات‌ بیمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. مردم‌ اطراف‌ بیمارستان‌ها خانه‌های‌ خود را برای‌ پذیرش‌ مجروحان‌ مهیا می‌کردند. هر کس‌ هر چه‌ از لوازم‌ پزشکی‌، پنبه‌، پانسمان‌ و ملافه‌ داشت‌ به‌ بیمارستان‌ می‌آورد. نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پیچید و سرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد.
طبق‌ گزارش‌ ساواک‌، تظاهرات‌ از میدان‌ ژاله‌ به‌ "‌خیابان‌های‌ دیگری‌ از قسمت‌ شرق تهران‌"‌ کشیده‌ شد، سپس‌ تظاهرات‌ به‌ جنوب‌ تهران‌، خیابان‌های ‌مولوی‌، میدان‌ خراسان‌، میدان‌ شوش‌ و میدان‌ راه‌آهن‌ سرایت‌ کرد و در مدت‌ کوتاهی‌ خیابان‌های‌ فردوسی‌، منوچهری‌، سعدی‌ شمالی‌، نظام‌آباد، ‌فرح‌آباد، منطقه‌ی‌ نارمک‌، میدان‌ سپه‌، خیابان‌ لاله‌زار، به‌ صحنه‌ درگیری‌ تبدیل‌ شد.
تظاهرات‌ و درگیری‌ تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. روزنامه‌ها در فردای‌ آن‌ روز بدون‌ پرداختن‌ به‌ چگونگی‌ درگیری‌ اعلام‌ کردند: "‌100 آتش‌سوزی‌ در تهران‌ روی‌ داد، شعب‌ چند بانک‌، یک‌ فروشگاه‌ بزرگ‌، یک‌ فروشگاه‌ شهر و روستا در آتش‌ سوخت‌."‌
“‌عباس ملکی"‌ عکاس حاضر در صحنه جمعه سیاه می‌گوید: "در بیسیم صدایی آمد که همه را محاصره کنید، تیراندازی شروع شد. من در بین نیروهای نظامی ایستاده بودم. بین مردم هم می‌رفتم، اما آن لحظه وسط نیروهای نظامی بودم. مردم پا به فرار گذاشتند. نیروهای نظامی تیرهوایی می‌زدند. مردم وحشت‌زده بودند و هر جا کوچه‌ای یا گذری می‌دیدند فرار می‌کردند. من دیدم که شش نفر روی هم ریخته بودند تا یک نفر فرار کند. مردم تا آن روز در تهران چنین اتفاقی را ندیده بودند.
تیراندازی چند دقیقه بیشتر طول نکشید اما دیدم که دیگر هیچ کس اطراف میدان نیست. یک نفر یکی از جنازه‌ها را می‌کشید و یک نفر هم، جنازه دیگری را در آغوش گرفته بود. شهدا بر روی زمین بودند. مردم همه وسایل‌شان مثل دوچرخه را رها و فرار کردند. آمبولانس‌ها اطراف میدان نمی‌آمدند و مردم جنازه یا زخمی‌ها را روی شانه‌ها می‌بردند، زیرا اگر ارتشی‌ها جنازه را می‌بردند، خانواده‌ها را اذیت می‌کردند.... عکس‌ها را برای ظهور به همکارانم دادم. من در شرایطی بدی بودم و ترسیده بودم. همکارانم کار لابراتوار بلد بودند و در آن موقعیت همه کمک می‌کردند. آقای پرتوی، عکس‌ها را در قطع 30×40 ظاهر کرد. عکس‌ها را روی زمین اتاق عکس پخش کردند؛ همه گریه می‌کردند و هیچ کس باور نمی‌کرد در تهران چنین اتفاقی افتاده باشد. عکس از مردم قم، اصفهان، همدان و... گرفته بودیم؛ اما این عکس‌ها جور دیگری بود."‌
فرماندار نظامی‌ در اطلاعیه‌ شماره‌ 4 خود ضمن‌ متهم‌کردن‌ مردم‌ ، اعلام‌ کرد در واقعه‌ 17 شهریور 58 نفر کشته‌ و 205 نفر مجروح‌ شده‌اند. دو روز بعد دادگستری‌ اعلام‌ کرد تعداد کشته‌شدگان‌ به‌ 95 نفر رسید. گر چه‌ تعداد شهدای‌ آن‌ روز رسماً اعلام‌ نشد، ولی‌ آگاهان‌ آمار وحشتناکی‌ را از شهدای‌ 17 شهریور ارائه‌ کرده‌اند. پارسونز سفیر انگلیس‌ تعداد شهدا را"‌صدها نفر"‌ ذکر کرده‌ است‌. سولیوان‌ سفیر آمریکا نیز گزارش‌ می‌کند که‌ در میدان‌ ژاله ‌"‌بیش‌ از دویست‌ نفر از تظاهرکنندگان‌ کشته‌ شده ‌بودند."‌ جان دی . استمپل که خود از مسؤولین رده بالای سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران بود،‌ بعدها کتابی منتشر کرد. وی در کتاب خود درباره واقعه میدان شهدا می‌نویسد:‌
"بلادرنگ پس از آغاز برخورد در میدان ژاله ، مجروحین حادثه به سه بیمارستان واقع در ناحیه روانه شدند. منابع پزشکی کشته شدگان را بین 200 تا 400 نفر برآورد کردند. در ابتدا دولت مدعی شد که مقتولین 58 نفر بوده‌اند اما در عرض یک هفته این رقم به 122 نفر افزایش یافت که به این رقم بین 2000 تا 3000 زخمی نیز افزوده گردید. در نیم روز 8 سپتامبر (17/6/57) رقم مقتولین اعلام شده از طرف مخالفین 400 تا 500 نفر بود،‌ اما طی 24 ساعت تا حدود 1000 نفر بالا رفت ... قبرستان بهشت زهرا تنها محل رسمی دفن مردگان در تهران به کنترل مخالفین درآمد و نیز تحریکات قابل توجهی درباره ثبت ارقام قبور مقتولین از هر دو طرف به عمل آمد پزشکانی که مدت 36 ساعت کار کرده بودند عقیده داشتند که رقم 300 تا 400 کشته و 3000 تا 4000 مجروح که در بیمارستانها و مراکز درمانی درمان سرپایی شده‌اند برآوردی منطقی است."
موضوع‌ مهم‌ دیگر در واقعه‌ 17 شهریور، تمرّد سربازان‌ از دستورات‌ فرماندهان‌ نظامی ‌بود. در همان‌ لحظه‌ی‌ اول‌ در میدان‌ ژاله‌ یک‌ سرباز فرمانده‌ خود را هدف‌ قرار داد و سپس‌ خود را به‌ قتل‌ رساند. طبق‌ گزارش‌ ساواک‌ "‌سه‌ نفر از سربازان‌ وظیفه‌ لشکر گارد در حین‌ اجرای‌ مأموریت‌ کنترل‌ اغتشاشات‌، ضمن‌ سرقت‌ سه‌ قبضه‌ تفنگ‌ ژـ3 با 300 تیرفشنگ‌ متواری‌ شدند"‌. اسامی‌ این‌ سه‌ نفر عبارت‌ بود از قاسم‌ دهقان‌، علی‌ غفوری‌ و محمد محمدی‌. فردای‌ آن‌ روز محل‌ اختفای‌ این‌ سه‌ سرباز کشف‌ و به‌ محاصره‌ ‌نیروهای‌ نظامی‌ درآمد که‌ هر سه‌ نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند که‌ محمد محمدی ‌در دم‌ به‌ شهادت‌ رسید.
از مجموعه‌ اسناد به‌ دست‌ می‌آید که‌ در این‌ روز هفت‌ سرباز خودزنی‌ کردند. مشهد نیز که‌ در این‌ روز خود را برای‌ استقبال‌ از آیت‌الله قمی‌ که‌ از تبعید در کرج‌ آزاد شده‌ بود آماده‌ می‌کرد با حکومت‌ نظامی‌ مواجه‌ شد و تظاهرات‌ و درگیری‌ از همان‌ آغاز روز شروع‌ شد. مردم‌ در مدرسه‌ نواب‌ اجتماع‌ کردند، ولی‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ به ‌آنان‌ حمله‌ و آنان‌ را متفرق کردند. جنگ‌ و گریز تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. در این‌ روز به‌ گزارش‌ ساواک‌ 14 نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند که‌ چهار نفر از آنان‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. در شیراز نیز شبانه‌ آیت‌الله دستغیب‌ را دستگیر و به‌ تهران‌ منتقل‌ کردند که‌ فردای‌ آن‌روز تظاهرات‌ پراکنده‌ای‌ صورت‌ گرفت‌. شهرهای‌ کرج‌، ابهر، سمنان‌ و کرمان‌ نیز شاهد درگیری‌هایی‌ با نیروهای‌ رژیم‌ بودند.
خبر فاجعه‌ قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ به‌سرعت‌ در جهان‌ پیچید و سیاست‌مداران‌، دولت‌مداران‌، خبرگزاری‌ها و محافل‌ بین‌المللی‌ را وادار به‌ عکس‌العمل‌ کرد؛ امّا هیچ‌ عکس‌العملی‌ زشت‌تر از دولت‌ آمریکا نسبت‌ به‌ این‌ قتل‌عام‌ فجیع‌ نبود. در آن‌ روزها رؤسای‌ کشورهای‌ آمریکا، مصر و رژیم صهیونیستی ‌در کمپ‌دیوید مشغول‌ مذاکرات‌ سازش‌ بودند. فردای‌ آن‌ روز"‌وارن‌ کریستوفر"‌ معاون‌ وزیر امور خارجه‌ آمریکا از واشنگتن‌ با "‌سایروس‌ ونس‌"‌ وزیر امورخارجه‌ که‌ در کمپ‌دیوید بود، تماس‌ برقرار و توصیه‌ کرد که‌ "پرزیدنت‌ کارتر هر چه‌ زودتر با شاه ‌صحبت‌ کند"‌.
ونس‌ گزارشی‌ از وضعیت‌ ایران‌ را به‌ کارتر ارائه‌ داد و از کارتر خواست‌ تا با شاه‌ تماس‌ بگیرد. ابتدا انورسادات‌ با شاه‌ تماس‌ گرفت‌ و"‌مراتب‌ هم‌دردی‌ و پشتیبانی ‌خود را از شاه‌ به‌ وی‌ اطلاع‌ داد"‌ و سپس‌ کارتر با شاه‌ تلفنی‌ صحبت‌ کرد و"‌پشتیبانی‌ آمریکا را از وی‌ در اقداماتی‌ که‌ برای‌ برقراری‌ نظم‌ به‌ عمل‌ می‌آورد تأیید کرد."‌ خبر حمایت‌ کارتر از شاه‌ در رسانه‌ها منتشر شد. رژیم‌ که‌ سعی‌ می‌کرد مخالفان‌ خود را مرعوب‌ کند، به انتشار این‌ خبر دامن‌ می‌زد. روزنامه‌های‌ کیهان‌ و اطلاعات‌ اعلام‌ کردند که‌"‌کارتر با شاهنشاه‌ مکالمه‌ تلفنی‌ کرد."‌ روزنامه‌ها به‌ نقل‌ از اطلاعیه‌ کاخ‌ سفید نوشتند که‌"‌کارتر با شاهنشاه‌ تماس‌ گرفته‌ و وضع‌ کنونی‌ ایران‌ را که‌ در آن‌ تظاهرات‌ ضددولتی‌ به‌ رهبری‌ افراطی‌ها جریان‌ داشته‌ و دست‌ کم‌ 95 نفر کشته‌ بر جای‌ گذارده‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌. پرزیدنت‌ کارتر مناسبات‌ نزدیک‌ و دوستانه‌ میان‌ ایران‌ و آمریکا را مورد تأیید قرار داده‌ است‌ و نسبت‌ به‌ ادامه‌ جنبش‌ اعطای‌ آزادی‌ سیاسی‌ اظهار امیدواری‌ کرده است‌."‌
خبر حمایت‌ کارتر از شاه‌ آن‌ هم‌ بعد از قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌، موضع‌ امام‌ خمینی‌ را به‌ شدت‌ تثبیت‌ کرد. امام‌ خمینی‌ درعکس‌العمل‌ به‌ این‌ پیام‌ کارتر در مصاحبه‌ با رادیو تلویزیون‌ فرانسه‌ فرمودند:"‌آقای‌ کارتر که‌ برای‌ یک‌ زندانی‌ در شوروی‌ آن‌ قدر هیاهو درآورد، پس‌ از کشتارهای‌ پیاپی‌ شاه‌، پشتیبانی‌ خود را از او دریغ‌ نکرد. این‌ به‌ خاطر این‌ است‌ که‌ آمریکا به‌ دنبال‌ منافع‌ خودش‌ فقط‌ هست‌."‌
علما نیز به عنوان تاثیرگذارترین قشر در عرصه حیات سیاسی کشورمان نسبت به این واقعه عکس‌العمل‌های مختلفی داشتند؛ چنانچه آیت‌الله گلپایگانی‌ با انتشار نامه‌ای‌ سرگشاده‌ به‌ شریف‌امامی‌ اخطار کرد"‌ اعلام‌ حکومت‌ نظامی‌ و جوی‌ خون‌ راه‌ انداختن‌ هیچ‌ دردی‌ را دوا نخواهد کرد."‌ .
آیت‌الله گلپایگانی‌ علاوه‌ بر نامه‌های‌ فوق‌الذکر اطلاعیه‌ای‌ صادر و اعلام‌ کرد که‌"‌ فاجعه‌ی‌ خونین‌ کشتار بی‌رحمانه‌ دیروز تهران‌ مملکت‌ را غرق در عزا و مصیبت‌ ساخت‌"‌.
آیت‌الله مرعشی‌ با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد:"‌بار دیگر هیأت‌ حاکمه‌ ایران ‌دست‌ از آستین‌ ظلم‌ به‌ در آورده‌، صدها مردم‌ ستمدیده‌ و شریف‌ ایران‌ را به‌ ضرب‌ گلوله‌ در تهران‌ مقتول‌ و مضروب‌ و مجروح‌ کرد."‌ آیت‌الله بار دیگر خواست‌ خود را مبنی‌ بر"‌ اجرای‌ احکام‌ شرعیه‌ و برقراری‌ عدالت‌ و بازگشت‌ هر چه‌ زودتر حضرت‌ آیت‌الله خمینی‌"‌ مورد تأکید قرار داد. هم‌چنین‌ آیت‌الله شیخ‌بهاءالدین‌ محلاتی‌ از شیراز و آیت‌الله صدوقی‌ از یزد اطلاعیه‌هایی‌ در این‌ رابطه‌ صادر کردند.
یکی از موضوعاتی که مردم شرکت کننده در راهپیمایی روز هفده شهریور و بازماندگان شهیدان و مجروحان حادثه در پی آن بودند، ‌اطلاع از نظر رهبر انقلاب حضرت امام خمینی ( ره ) در این باره بود. اعلامیه امام ( ره)‌ که بلافاصله پس از این واقعه در نجف منتشر شد و به سرعت اکثر مردم ایرن از آن آگاهی یافتند، در واقع به حرکت مردم مشروعیت بخشید و مردم شادمان از مهر تأیید مرجع و رهبرشان‌ به مبارزه تا سرنگونی حکومت پهلوی ادامه دادند. امام‌ خمینی‌ در پیام به‌ ملت‌ ایران‌ آرزو کردند که‌"‌ای‌ کاش‌ خمینی‌ در میان ‌شما بود و در کنار شما در جبهه‌ دفاع‌ برای‌ خدای‌ تعالی‌ کشته‌ می‌شد."‌ امام‌ خمینی‌ کشتار 17 شهریور را آشکارشدن‌ واقعیت‌ دولت‌ آشتی‌ ملی‌ اعلام‌ کردند که‌"شاه‌ با حکومت‌ آشتی‌ ملی‌ می‌خواست‌ روحانیت‌ شریف‌ ایران‌ و سیاسیون‌ محترم‌ را در کشتارخود سهیم‌ گرداند، ولی‌ فریب‌ او خیلی‌ زود برملا گردید. ان‌ّ کیدَ الشیطان‌ کان‌ ضعیفاً"‌. امام‌ خمینی‌ بار دیگر از ارتش‌ خواستند به‌ مردم‌ بپیوندند تا"‌نام‌ خود را در تاریخ‌ که‌ به‌ سود ملت‌ ایران‌ به‌ راه‌ خود ادامه‌ می‌دهد هر چه‌ زودتر ثبت‌"‌ کنند. امام‌ خمینی‌ خطاب‌ به ‌علما فرمودند:"‌در این‌ موقع‌ حساس‌ نه‌ تنها باید استقامت‌ کنید، بلکه‌ روحیه‌ عالی‌ مقاومت‌ جامعه‌ را هر چه‌ بیشتر تقویت‌ کنید و هر چه‌ بیشتر صفوف‌ خود را برای‌ مقابله‌ با دشمن‌ مردم‌ ایران‌ متشک


تقدیر ویژه از VOA به خاطر حمایت از فتنه‌گران

قدیر ویژه از VOA به خاطر حمایت از فتنه‌گران

.
سردبیر بخش صدای آمریکا با حمایت علنی از جریان فتنه در ایران گفت: این ما بودیم که جریان ناآرامی‌های بعد از انتخابات ایران را به داخل منازل مردم آوردیم!

سردبیر بخش صدای آمریکا در نامه‌ای که برای روزنامه واشنگتن تایمز ارسال کرده بر لزوم حمایت صریح از جریان فتنه در ایران تصریح کرده و نوشته ما با کمال خرسندی از جریان اغتشاشات در ایران حمایت کردیم.

"دان فورت آستین" سردبیر صدای آمریکا افزوده بخش فارسی صدای آمریکا بسیار فعال و پرکار است و در راستای کمک به فتنه‌گران حرکت می‌کند و ما با کمک کارشناسان خود رویدادهای ایران را تجزیه و تحلیل می‌کنیم.

گفتنی است در ایام انتخابات و حوادث بعد از آن رادیو آمریکا و بخش فارسی آن به بلندگوی تبلیغاتی میرحسین و کروبی و جریان فتنه و دامن زدن به آشوب‌های خیابانی تبدیل شده بود

تذکر سیدحسن خمینی به سید یاسر



تذکر سیدحسن خمینی به سید یاسر

تکاپوی مرد خاکستری برای سواستفاده از نوادگان امام(ره) همچنان ادامه دارد.
مرد خاکستری جریان فتنه پس از ناامیدی از همراهی حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی و پاسخ‌نوه حضرت امام به وی، برای جذب سید یاسر به تکاپو افتاده است.

به تازگی سیدیاسرخمینی با همراهی مرد خاکستری به دیدار کروبی رفته و حتی از وی برای در امان ماندن از انتقادات دعوت کرده تا به منزل او برود! 

این در حالی است که شنیده شده است حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی درواکنش به این اقدام با تاکید دوباره بررفتار و گفتار افراطی مردخاکستری ، به برادرخود تذکر داده است.

شیوه ناجوانمردانه دراویش برای جذب جوانان

شیوه ناجوانمردانه دراویش برای جذب جوانان

دراویش احمدآباد مستوفی برای پایبندی اعضا به مرامنامه این فرقه و عضویت دائم، آنها را به مواد مخدر معتاد می کند.

  اخیراً 21 نفر از اعضای اصلی دراویش احمدآباد مستوفی با برگزاری جلسه در منزل شخصی "الف.درویش" به بررسی شیوه های مختلف برای جذب  جوانان  پرداختند.

در این جلسه دراویش اقدام به گفتن اشعاری در مدح حضرت علی (ع) و رقص و سماع کردند و سازو کارهایی را برای تبلیغ فرقه خود اتخاذ کردند که از جمله آنها می توان به راهکارهای پیشنهادی برای جذب جوانان و نوجوانان به درون تشکیلاتشان اشاره کرد.

یک منبع آگاه در این خصوص به خبرنگار آتی نیوز گفت: پخش بروشور و سی دی های تبلیغاتی در خصوص معرفی فرقه مزبور در دانشگاه ها و هنرستان ها، اعطای دستمزد به اعضای ثابت و در نظر گرفتن امتیازات مادی برای عضوگیری جوانان از میان بستگان و دوستانشان از جمله راهکارهای پیشنهادی در این جلسه بود.

بنا بر اخبار رسیده خوراندن شیشه و اسید به اعضا نیز از برنامه های این فرقه برای اعضای دائم است.

گفتنی است، تحرکات فرقه های درویش مسلکی یکی از مشکلاتی است که در سال اخیر افزایش یافته است به نحوی که برخی از این مدعیان به نام آموزش عرفان و صوفی گریی انحرافات زیادی را در میان جوانان ایجاد کرده اند

بهائی ها تلاش می کنند با آب‌سردکن نیرو جذب کنند

فرقه بهائیت به تازگی برای جذب جوانان در بعضی از مناطق گرمسیری کشور به ارسال تعدادی آب سردکن مبادرت می‌کند. فرقه ضاله بهائیت برای جذب نیرو به اجاره مغازه و باغات در محمدشهر و عباس‌آباد و اطراف کرج روی آورده است. برخی از این فعالیتها با همکاری تعدادی از اتباع بیگانه صورت می‌پذیرد.

سرو مشروبات الکلی، رقص، پایکوبی و برگزاری جشن‌های مختلف از جمله اقدامات این گروه ضاله است. این افراد پیش از این نیز در روز نیمه شعبان با نمادهای شیطان‌پرستی در معابر عمومی حاضر شده بودند. برخی از این علائم بر روی انگشتر و گردنبند اعضای فرقه حک می‌شود.

جالب اینکه فرقه مذکور برای جذب جوانان در بعضی از مناطق گرمسیر «جنوب و جنوب شرقی» کشور به ارسال تعدادی آب سردکن مبادرت می‌کند

بازگشت 5 هزار نفر از عناصر فتنه به آغوش انقلاب

فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور گفت:با رافت نظام اسلامی نیمی از عناصر فتنه سال گذشته (بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری) به آغوش اسلام و انقلاب اسلامی بازگشتند.

سردار 'علی فضلی' دوشنبه شب در حاشیه نشست شورای اداری استان خوزستان در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی افزود: این عناصر که تعداد آنان به پنج هزار نفر می رسد پس آگاهی از عملکرد اشتباه خود به آغوش نظام اسلامی و جبهه حق بازگشتند و هم اکنون در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی هستند.
وی ابراز امیدواری کرد پنج هزار نفر دیگر از عناصر فتنه سال 1388 که بعضا' در پرونده آنان خدماتی به اسلام و انقلاب دیده می شود به راه مردم و اسلام عزیز بازگردند بی گمان نظام اسلامی که نظام رحمت و رافت است با آغوش باز آنان را می پذیرد.
سردار فضلی به افراد موثر در فتنه سال گذشته که طبق قانون با آنان برخورد شده و پرونده این گروه سیر قضایی خود را طی کرده یا می کند اشاره کرد و از آنان نیز خواست با تعمق در رفتار و اعمال خود به خودشان بیایند ، از فرصت ها استفاده کنند و به دامن پرمهر انقلاب اسلامی برگردند.
فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور در ادامه گفت:هر حاکمیت سیاسی که می خواست با مخالفان خود در چنین حوادثی برخورد کند شاید تصمیم های دیگری می گرفت اما از آنجا که نظام اسلامی ، نظام مبتنی بر آموزه های دینی و قرآنی است براساس رحمت الهی با آنان برخورد کرد.
وی قضایای پس از انتخابات سال گذشته را فتنه ای که نظیر آن فقط در صدر اسلام وجود دارد توصیف کرد و گفت:طلحه و زبیر نیز که سوابق مبارزاتی آن بر هیچ کس پوشیده نیست در جنگ جمل مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفتند و متاسفانه با فرصت سوزی مجال توبه نیز نیافتند.
بنا به این گزارش سردار فضلی در نشست شورای اداری استان نیز از اعزام کاروان های راهیان نور به عنوان بزرگترین عملیات فرهنگی کشور نام برد و با اشاره به اهتمام ویژه
رهبر معظم انقلاب به این حرکت عظیم فرهنگی تصریح کرد: مقام عظمای ولایت تاکنون چهار بار از مناطق عملیاتی و یادمان های دفاع مقدس بازدید کردند که آخرین بازدید معظم له در یازدهم فروردین ماه 1389 در منطقه عملیاتی فتح المبین بود.
فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور به حضور دو میلیون نفری کاروان های راهیان نور در مناطق عملیاتی و یادمان های دفاع مقدس اشاره کرد و بر تداوم این حرکت فرهنگی در طول سال تاکید نمود.
وی گفت: درتابستان امسال با وجود گرمای بسیار طاقت فرسای جنوب بیش از 20هزار نفر که تعدادی آنان از میهمانان خارجی بودند از مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس خوزستان بازدید کردند



اتوبوس‌هایی که مهاجرانی را دیوانه کردند!


خبرگزاری افق، روزنامه کیهان نوشت: سایت جرس طی چند روز گذشته در اقدامی بی سابقه در میان رسانه های ضدانقلاب تلاش کرد حضور کم سابقه ملت ایران در راهپیمایی روزقدس را، کمرنگ نشان دهد.

این سایت ضمن توهین به شعور مخاطبان خاص خود مدعی شد تمام خیابان های اطراف دانشگاه تهران، روزجمعه خالی از جمعیت بود و تمام پارکینگ ها هم خالی و محل پارک ماشین ها به آسانی در دسترس بود.

این ادعای گزاف در حالی است که انبوه جمعیت روزه دار- با وجود سپری کردن شب مبارک قدر- از یک سو به بلوار کشاورز امتداد یافته بود و در سمت شرق نیز تا نزدیکی های تقاطع خیابان آیت الله طالقانی- حافظ رسیده بود. تصاویر هوایی نیز که جناب بهاءالله علاقه ویژه ای به آن دارد! همین شکوه و گستردگی حضور ملت ایران را نشان می داد. مهاجرانی 22بهمن سال گذشته نیز پس از آن که زیربار پروژه مضحک درازگوش تروا ماند و برای دومین بار از درازگوش ضربه خورد، مدعی شد جمعیت آن قدر کم بود که تصویربرداری هوایی صورت نگرفت!

البته گویا این ویژگی اغلب عناصر فراری است که پس از چند مدت که از خروجشان از کشور می گذرد دچار توهم حاد می شوند. سایت جرس ادعا کرده 2 هزار اتوبوس برای انتقال جمعیت به دانشگاه تهران هماهنگ شده بود که 1200 دستگاه آن خالی مانده است!

یاران حلقه درازگوش به این میزان از بلاهت هم بسنده نکرده و با جانبداری از مذاکرات یکطرفه سازش، به جمهوری اسلامی حمله کرده اند که چرا از مقاومت اسلامی فلسطین و دولت منتخب و مردمی حماس حمایت می کند. لحن این مقاله منتشره در جرس نیز مطلقاً اسرائیلی است گویا که منوشه امیر آن را نوشته و با اسم مستعار در جرس منتشر کرده است.

مهاجرانی چندماه پیش به موسسه صهیونیستی واشنگتن رفت و در جمع شماری از عناصر صهیونیست سخنرانی کرد. این اقدام وی حتی با اعتراض برخی محافل آبرودار تر! ضدانقلاب مواجه شد که معتقد بودند مهاجرانی برای حضور در این نشست پول کلانی گرفته است.

مهاجرانی البته تا همین اواخر هر جا افتضاحی به بار می آورد ادعا می کرد به خاطر شیر درازگوشی است که در کودکی خورده است اما با زنجیره رسوایی های اخیر باید به او و جناب افندی کدیور یادآور شد که نه خیر آقا، این قدر بلاهت و... یت دیگر از شیر درازگوش برنمی آید.

بزرگترین اشتباه اصلاح‌طلبان، هجمه علیه رهبری بود

 در جلسه اخیر اصلاح طلبان با مرد خاکستری اصلاحات، وی اعتراف کرده است که اگر ما به سمت کودتا علیه رهبری نمی‌رفتیم الان در بهترین وضعیت قرار داشتیم و این بزرگترین اشتباه استراتژیک ما بود.

در این جلسه  عنوان شده است که "قبل از سالگرد فتنه بزرگ‌ترین اشتباه ما این بوده است که به سمت رهبری نشانه رفتیم و تأکید داشتیم که باید برخورد با احمدی‌نژاد به برخورد با رهبری منتهی شود و این بزرگترین اشتباه ما بود. نتیجه آن هم این شد که ما را سران فتنه قلمداد کردند."

جهان در این زمینه نوشته است: اصلاح طلبان تصریح کردند که ما می‌توانستیم بگوییم به خاطر رهبری و شورای نگهبان نتیجه انتخابات را می‌پذیریم اما به نحوه انتخابات اعتراض داریم. از این طریق در نظام می‌ماندیم، اما الان در حاشیه قرار گرفته‌ایم و تبدیل به سران فتنه شده‌ایم.

به گفته این دسته از عوامل جریان فتنه، به خاطر همین مسائل است که اخیرا برخی همچون خاتمی رویکرد بازگشت به سمت نظام و رهبری را در پیش گرفته‌‌اند و نتیجه آن هم این شده است که الان احمدی‌نژاد و دولت به راحتی کارشان را انجام می‌دهند

ایران برای اعراب "فارسی 1" مذهبی تاسیس می‌کند

برخی رسانه‌های عربی با اشاره به راه اندازی شبکه پخش فیلم های عربی، این اقدام ایران را سیاسی می دانند

 

، روزنامه العرب چاپ انگلیس در گزارشی به قلم حذام خریف با اشاره به تحلیل‌های اخیر اعراب درباره شبکه ایرانی فیلم که هم اکنون به صورت آزمایشی به زبان عربی برنامه پخش می کند، می نویسد: فیلم یوسف صدیق با وجود اینکه روحانیون سنی دیدن آنرا تحریم کردند در راهیابی به خانه‌های عرب زبانان موفق بوده است.

این شبکه تلویزیونی پخش فیلم و سریال که قرار است آثار ایرانی را به صورت دوبله شده برای مخاطبان عرب زبان پخش کند، عید فطر رسما آغاز به کار می‌کند. این شبکه هم اکنون به صورت آزمایشی بر روی ماهواره‌های نایل‌ست و عرب‌ست در حال پخش برنامه است.

العرب می نویسد: ایران قصد دارد با پخش سریالها و فیلم‌های ساخت خود به خانه های ملتهای عرب منطقه راه یابد و موفقیت خود را در ساخت فیلم به رخ کشورهای عربی بکشد.

"موفقیت این شبکه در این است که کشورهای عربی به بهانه سرسام آور بودن هزینه ساخت فیلم چندان حرفی برای گفتن در این زمینه ندارند و سریالهای ساخت ترکیه نیز امسال کاهش یافته و میدان برای فعالیت بیشتر سریالهای ایرانی فراهم شده است"

به اعتقاد حذام خریف، از نکات مهمی که هوشیاری ایران را نشان می دهد پرداختن به داستانهای قرانی و دینی است که برای عرب زبانان منطقه جذاب و ارزشمند است.

وی با یاداوری اینکه سریال‌های ایرانی برخلاف سریالهای ترکی و غربی هیچ گونه مشکل اخلاقی ندارند، افزود: همه اعضای خانواده با خیالی آسوده می توانند آنها را تماشا کنند زیرا در ایران به دقت نظارت می شود تا سریالها و فیلمها کاملا منطبق با ارزشهای اخلاقی و دینی باشد.

العرب با اظهار تاسف از کم کاری اعراب می‌نویسد: سریالهای ایرانی علاوه بر این عادات، آداب و ارزشهای شرقی را تبلیغ می کند که برای توده عرب زبانان پذیرفتنی و منطبق بر آموزه‌های اجتماعی آنان است.

این نشریه چاپ انگلیس در ادامه این گزارش خود نتوانسته خشم خود را از موفقیت کشورمان پنهان کند و با ارائه دلایلی واهی افزوده است: اقدام ایران مانند این است که عسل زهر آلود به خورد ملتهای عرب منطقه می دهد. ایران با پخش سریالهای مذهبی با یک تیر چند هدف را نشانه می رود، هر چند مهمترین هدف آن ترویج ایدئولوژی شیعی است و می خواهد جنگ عرب و فارس را دیگر بار زنده کند!

اظهارات جدید یکی از فعالان انجمن حجتیه

تا موقعی که حضرت بیایید، کسی که بخواهد این کار بکند خاموشش می کنیم. آنهایی که در این مملکت دم از پست و ریاست می زنند بیشتر از همه کمبود دارند و در حوادث اخیر دیدیم که مانند دو تا بچه سر چند گردو دعوا می کردند...

 

 انجمن حجتیه که با توجه به افکار التقاطی در خصوص دین و بحث ظهور منجی توسط حضرت امام (ره) فعالیتش ممنوع اعلام شده بود. با استفاده از فضای بوجود آمده به اقدامات جدید دست زده و سر کردگان آن با بکارگیری الفاظی سخیف در محافل خود به مردم و نظام توهین می نمایند.

اخیرا (ع ت ) یکی از فعالین این گروه در محفلی که در منزل خود داشته و هر هفته نیز برگزار می گردد، مخالفان خود را با لقب نا مشروع خطاب کرد و گفت : «همسایه های ما همه خوبند اما بعضی هایشان نکبت هستند. هر کس مخالف ما و برنامه‌های ما است طبق آیه های قران ... است»


نامبرده در پایان سخنرانی خود به تلاش برخی برای خاموش کردن چراغ این جلسات اشاره کرده و خطاب به آنها افزود :  « ما نمی گذاریم، تا موقعی که حضرت بیایید، کسی که بخواهد این کار بکند خاموشش می کنیم. آنهایی که در این مملکت دم از پست و ریاست می زنند بیشتر از همه کمبود دارند و در حوادث اخیر دیدیم که مانند دو تا بچه سر چند گردو دعوا می کردند»


نامبرده حتی در سخنرانی های قبلی خود در خصوص زیارت عاشورا سخنان وهن آلودی داشته است

نصب عکس بزرگ مجرم ایرانی در پایتخت ایتالیا

نصب عکس بزرگ مجرم ایرانی در پایتخت ایتالیا

 

تصویری بزرگ از زن ایرانی که با همدستی مردی دیگر شوهر خود را به قتل رسانده است، با کمک مسئولان غربگرای ایتالیا در میدان کولونا این کشور نصب شد.

 

، تصویری بزرگ از این زن که به خاطر زنای محصنه و قتل محکوم شده، در کنار مقر نخست وزیری ایتالیا نصب شده است.

فرانکو فراتینی وزیر امور خارجه و مارا کارفانیا وزیر فرصت های برابر ایتالیا بانی این اقدام مداخله جویانه هستند؛ این دو نفر به حمایت از رژیم صهیونیستی نیز در محافل خبری و سیاسی اروپا شهرت دارند.

این عکس بزرگ بر روی ساختمان وزارت فرصت‌های برابر در مقابل کاخ نخست وزیری ایتالیا نصب شده است.

فراتینی و کارفانیا با طرح ادعاهایی واهی علیه نظام جمهوری اسلامی اظهار داشتند که تصویر این زن مجرم تا زمانی که به صورت سالم آزاد شود در مقابل کاخ نخست وزیری می‌ماند.

آندرئا بردوچی از مسئولان فلورانس نیز گفته است به عمد یک مکان غیر عادی را برای نصب عکس انتخاب کرده است چون امکان پیام رسانی به هزاران گردشگر ایتالیایی و خارجی زیاد است.

مسئولان غربی پس از ناکامی در نظامی جلوه دادن فعالیتهای هسته‌ای کشورمان، به موضوعات حقوق بشر روی آورده و تلاش دارند در این عرصه، جمهوری اسلامی را محکوم کنند.

هرچند با نگاهی گذرا به سوابق و نحوه انجام جرم توسط این زن (که توسط ستاد حقوق بشر قوه قضائیه) منتشر شده، هدف اصلی مدعیان حمایت از وی مشخص خواهد شد

نمادهای زرتشت بر روی محصولات غذایی

مادهای زرتشت بر روی محصولات غذایی

اخیراَ برخی شرکت های تولید کننده محصولات تنقلاتی که عمدتا کالاهای خود را به خارج از کشور صادر می کنند، در راستای یک اقدام هدفمند از تصویر و نمادهای الهه های زرتشت استفاده می کنند.

 پس از استفاده از نمادهای زرتشتی بر روی لباس های مختلف، انتشار سالنامه های زرتشتی و تبلیغ این آئین با شیوه های مختلف، اینبار شاهد ثبت نمادهای مرتبط با زرتشت بر روی محصولات غذایی هستیم.

بنا بر اخبار رسیده، محصولات غذایی "ق" که یکی از معتبرترین شرکت ها در زمینه تولید انواع شکلات، ژله، باسلق، دراژه، سوهان عسلی، خشکبار و ... است در بسته بندی محصولات خود از نمادهای زرتشتی استفاده می کند.

محصولات این فروشگاه اغلب در فرودگاه ها به فروش می رسد است و بهره برداری وسیع آن از نمادها و الهه های زرتشتی بر جلد محصولات ایرانی قدری تأمل برانگیز است و نشان از یک اقدام هدفمند دارد.

گفتنی است، کارشناسان و مسئولان امور اجتماعی پیش از این نیز نسبت به عدم استفاده از نمادهای ایرانی و اسلامی بر روی کالاهای ایرانی و جایگزینی تصاویر خارجی انتقاد کرده بودند

ادامه روند "نیامدیم، می آییم" ‌های یک جنبش

ادامه روند "نیامدیم، می آییم" ‌های یک جنبش

حامیان جنبش کودتاگران، در ادامه روند "نیامدیم، می آییم" های خود، با تئوری بافی پیرامون روز قدس، ابراز حضور خود را به راهیپمایی 13 آبان موکول کرد.

سایت ضد انقلاب « خودنویس» که با وجود تلاش و رجزخوانی گسترده خود و دیگر رسانه های حامی فتنه نتوانستند هیچ تجمعی در روز قدس برگزار کنند، در اقدامی جالب توجه!! با در ج مطلبی به توجیه تئوریک و عملی!! برای ضربه زدن به نظام!! در روز 13آبان پرداخت.

در ابتدای این مطلب آمده است: «باید خطر کرد و 13 آبان را به عنوان اولین آکسیون اعتراضی جنبش در فاز جدید مابعد عاشورایی اعلام کرد و مقدمات آن را فراهم کرد. گام‌هایی برای آماده‌سازی مقدمات نظری و مقدمات عملی 13آبان برداشته شده است».

نکته جالب توجه اینکه توهم این نظریه پردازان همچون سران فتنه به حدی وسیع است که از روز 13آبان به عنوان" گسل تهران"!! نام برده است.

از 22 بهمن سال گذشته تاکنون که ناکامی‌ای برای جنبش کودتاگران سبز به وجود آمد این افراد هرباره دلیلی برای ناکامی خود در حضور در راهپیمایی‌های مردمی آورده‌اند و برای حفظ روحیه و همچنین اعلام حیات به حامیان خارجی‌شان، حضور چشمگیر خود را موکول به راهپیمایی بعد کرده‌اند، رویه‌ای که باید نام "نیامدیم، می آییم" برای آن در نظر گرفت

بنی‌صدر:اصلاح‌طلبان از مردم سوءاستفاده کردند


رئیس جمهور فراری ایران که اکنون با سران گروهک تروریستی منافقین همکاری می‌کند، اعتراف کرد که اصلاح‌طلبان از ابتدا به دنبال استفاده ابزاری از مردم بوده‌اند.

 

ابوالحسن بنی‌صدر با اشاره به رفتارهای سیاسی جریان اصلاحات در دهه 70، اظهار داشته است: یادتان هست که در انتخابات مجلس ششم مردم وسیع شرکت کردند و به اصلاح‌طلب‌ها رای دادند. البته بعد معلوم شد که آن‌ها با این شعار «فشار از پایین، معامله در بالا»، به مردم به عنوان عامل فشار و وسیله نگاه می‌کنند.

 

 

بنی‌صدر این رویکرد اصلاح‌طلبان را سبب رویگردانی مردم از آنان دانسته و به سایت ضدانقلاب "خودنویس" گفته است: این شد که وقتی اصلاح‌طلبان در مجلس اعتصاب کردند، مردم به حمایت از آن‌ها نرفتند؛ بعد هم در انتخابات به این طیف رای ندادند.

گفتنی است ابولحسن بنی‌صدر پیش از این در مصاحبه با یک خبرگزاری غربی، از مکاتبات طولانی مدت بین خود و میرحسین موسوی سخن گفته بود.



کیهان: تجمع مقابل منزل مهدی کروبی، با هماهنگی خودش برگزار شد


آفتاب: روزنامه کیهان با طرح این پرسش که چه کسانی و با کدام هدف اقدام به ایجاد تشنج و درگیری در اطراف منزل کروبی (واقع در فرمانیه تهران) کردند؟ گمانه‌های خود در پاسخ به این پرسش را نیز مطرح کرده است و نوشت:

1- گمانه نخست شخص کروبی را متهم اصلی این صحنه‌سازی در آستانه روز قدس معرفی می‌کند.

 

2-گمانه دوم بر آن است که این صحنه‌سازی تشنج و زد و خورد از سوی برخی سران فتنه و با هماهنگی کروبی یا بدون هماهنگی و اطلاع وی انجام گرفته است

3- گمانه سوم، حضور و اعتراض مردم معترض به رفتارهای ضدانقلابی کروبی را برجسته می‌کند.
ارزیابی و احتمال نخست براساس برخی اخبار و قرائن معتقد است کروبی - یا برخی اطرافیان وی نظیر حسین کروبی- با صحنه‌سازی اخیر تلاش کرده‌اند همزمان به چند هدف برسند. اولا کروبی از انزوای شدید برآمده از انتخابات (330هزار رای) خارج شود و از حاشیه توجه افراطیون به متن توجه آنها منتقل شود. ثانیا اشخاص و جریان هایی نظیر خاتمی، موسوی، عبدالله نوری، حزب مشارکت و مجمع روحانیون را که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اقدام به دور زدن کروبی کردند، به انفعال بکشاند و به آنها تفهیم کند که او همچنان مهم و اثرگذار است!


کیهان در ادامه می‌نویسد: آنچه این ساختگی بودن صحنه درگیری در اطراف منزل کروبی را که منجر به زخمی شدن 4 نفر شد جدی می‌کند، 2 گزارش است؛ گزارش اول روایت باشگاه خبرنگاران جوان است که به نقل از یک منبع آگاه می‌نویسد: лدر حالی که عده ای از اهالی محل در اعتراض به مواضع ضدانقلابی کروبی مقابل منزل وی تجمع کرده بودند، عده‌ای چوب به دست از منزل وی بیرون آمده و ضمن به کار بردن الفاظی رکیک به معترضان حمله‌ور شدند. یکی از این حمله کنندگان اسلحه خود را به سوی معترضان نشانه رفت و چند گلوله به سمت مردم شلیک کرد. پس از آن هم ده‌ها گلوله به سمت جمعیت شلیک شد.


روایت دوم اظهارات حسین کروبی است که در گفت‌و گو با دویچه وله ادعا کرده مهاجمان را می‌شناسد و آنها از متهمان مجرمان سابقه‌دار منطقه نیاوران بوده‌اند و پیشتر به دلایل فساد اخلاقی و مشروب خواری و دلایل مشابه بازداشت شده بودند. آنها اجیر شده بودند... گروهی هم افراد بسیج جماران بودند. آنها پس از دشنام جمع می‌شدند و قرآن و نماز و دعا می‌خواندند.

лجرس╗ با انتشار همین خبر به نقل از лمنبع آگاه که نخواست نامش فاش شود╗ ادعا می کند مجرمان و متهمان سابقه دار اجیر شده شعارهای ارزشی به نفع نظام سر می دادند! آنچه در ادعای جرس و حسین کروبی خودنمایی می‌کند ادعای лشعارهای ارزشی از سوی مجرمان سابقه‌دار╗ است و این پرسش را پیش می‌کشد که اگر انبوه نیروهای متدین و انقلابی بارها به صورت علنی به رفتارهای ضد‌انقلابی کروبی اعتراض کرده‌اند، بنابراین ابایی از استمرار این اعتراض ندارند و اگر حسین کروبی اوباش منطقه را یک به یک با سوابق فساد اخلاقی، شراب‌خواری و دزدی می شناسد، لابد سر و سری در میان بوده و یکی از اهداف این سر و سر، بدنام کردن نیروهای حزب‌اللهی و ایجاد هیجان و حاشیه‌سازی در آستانه روز قدس بوده است.


کیهان می‌نویسد: گمانه دیگر می‌تواند طراحی کل ماجرا از سوی سازمان دهندگان جریان فتنه سال 88 باشد فارغ از اینکه کروبی را هم در جریان ماجرا قرار داده باشند یا اطلاع نداده باشند.


این دو گمانه و احتمال، ناقض گمانه سوم- حضور معترضانه نیروهای متدین در مقابل خانه کروبی در فرمانیه- نیست بلکه در طول گمانه سوم تعریف می‌شود به این معنا که طراحان صحنه‌سازی اخیر با آگاهی از اینکه مردم به عملکرد کروبی معترضند تلاش کرده‌اند چاشنی درگیری و التهاب را به این اعتراض فزاینده و قابل پیش‌بینی تزریق کنند و نتایج مورد نظر را استخراج نمایند.


این در حالی است که سپاه محمد رسو‌الله طی اطلاعیه‌ای ضمن محکوم کردن تجمع مقابل منزل مهدی کروبی و اعلام اینکه افراد تجمع‌کننده ربطی به سپاه و بسیج نداشته‌اند، آنها را نیروهای خودسر معرفی کرده است.


همچنین هنگام برگزاری این تجمع سایت‌‌های اصول‌گرا افراد تجمع‌کننده را نیروهای ارزشی و مردمی معرفی کرده‌اند که به مواضع آقای کروبی اعتراض داشته‌اند!!

ایجاد « شوک» برای تحقق سناریوی نافرجام بسیج زدایی


ایجاد « شوک» برای تحقق سناریوی نافرجام بسیج زدایی

سناریوی چند مرحله‌ای جریان فتنه طی یک‌ سال و نیم گذشته در شیوه مواجهه با بسیج، اکنون بر این محور قرار گرفته است که...
سناریوی چند مرحله‌ای جریان فتنه طی یک‌ سال و نیم گذشته در شیوه مواجهه با بسیج، اکنون بر این محور قرار گرفته است که باید با استفاده از استراتژی‌های مختلف این نیروی مردمی را از صحنه حذف کرد و جایگزین جدیدی برای آن یافت و بدین ترتیب سدی مهم در رسیدن به توهمات از جلوی آنان برداشته شود.

وجهه موسوی عامل برتری او در دوئل
زمانی که وزن‌کشی عناصر اصلی جناح چپ برای کاندیداتوری و مقابله با کابینه اصلی اصولگرایان به دوگانه «خاتمی- موسوی» رسید، وجهه مثبت‌تر موسوی‌ نزد صاحبان اصلی انقلاب یعنی حزب‌الله، خانواده‌های شهدا و ایثارگران و ارتش بیست میلیونی باعث شد این دوئل به نفع میرحسین تمام شده و خاتمی به نفع این «هندوانه دربسته» کنار رود. موسوی نیز در ابتدای مأموریت این نقش داده شده به خود را خوب بازی کرد. با آنکه یک عمر در سپهر سیاسی کشورمان در جبهه چپ قرار داشت اما حضور خود در انتخابات را مستقل اعلام کرد و اولویتش را مستضعفان (کلید‌واژه امام راحل ) اعلام و دست یاری به سوی نیروهای حزب الله و بسیج دراز کرد. وی در اولین نشست‌هایی که حضور می‌یافت وقتی شعار علیه بسیج می‌شنید سریعاً واکنش نشان داده و بسیج را همراه خود و خود را از آن بسیج معرفی می‌کرد تا با این ترفند توده ارزشی جامعه را بیشتر به سوی خود بکشاند.
نفوذ در بسیج و یارگیریخود را همرنگ بسیج نشان دادن توسط کاندیدای تازه‌کار بهره مناسبی برای آنان نداشت بدین خاطر پروژه بعدی آنان شروع شد و آن اینکه ابتدا افرادی را درون پایگاه‌ها فرستاده و با پیشنهاد پول به برخی اعضای بسیج آنان را به حضور در ستاد ترغیب کنند. از طرفی پس از آنکه کاندیدای دیگر اصلاح‌طلبان که ظاهراً نقطه امید خود در پیروزی را بسیج‌زدایی قرار داده بود، شبهاتی درباره دخالت بسیج در انتخابات مطرح کرد و با پاسخ مسئولان رسمی نیروهای مسلح مواجه شد، حلقه اطرافیان موسوی با اظهار خرسندی از این پاسخ اعلام کردند ما حاضریم کمیته بسیج ستاد را راه‌اندازی کنیم؛ امری که هیچ‌گاه محقق نشد اما در عوض توانستند با حضور چند عنصر گمنام، کمیته ایثارگران را دایر کنند.
تغییر سناریوی نفوذ به تقابل
چند ماه نقاب بر صورت زدن برای استفاده از پتانسیل عظیم بسیج و به تبع آنها خانواده‌هایشان و توده متدین جامعه، سودی برایشان نداشت. پس از آنکه انتخابات با پیروزی رقیب آنان پایان یافت بایستی سناریو عوض می‌شد. اتاق فکر فتنه برای به کرسی نشاندن توهم خود نیازمند این بود که گروهی و قشری را دخیل در «تقلب» بدانند و با این حربه انگشت اتهام خود را به سمت بسیج نشانه گرفتند و او را شریک جرم کاندیدای پیروز معرفی کردند. این افراد که تا چند ماه پیش می خواستند کمیته خاص بسیج در ستاد خود راه بیندازند حال با تغییر استراتژی و در حقیقت برکنار زدن ماسک از صورت، بسیج را رو در روی مردم معرفی می‌کردند و ماجراهایی مانند کهریزک را منتسب به این نیروهای خدوم نظام می‌دانستند.
ایجاد نهاد جایگزین در راستای دستور‌العمل 179 جین‌شارپ
اصحاب فتنه کاملا به جایگاه و نفوذ بسیج در توده‌‌ها و اقشار مختلف مردم آگاهی داشته و از آنجا که نمی‌توانستند یک‌شبه این ضریب نفوذ و جایگاه را بگیرند، سراغ دستور‌العمل 179 جین‌شارپ (نفر اول کودتای مخملی جهان) رفتند تا پروژه جایگزین‌سازی نهادی دیگر به جای بسیج را عملیاتی کنند. آنان تجربه ناموفق NGO‌ها را که دولت اصلاحات در همین راستا راه‌اندازی شده بود در پیش‌رو داشتند، بنابراین «شبکه‌های اجتماعی» را جایگزینی جدید می‌پنداشتند امری که اکنون پس از چند ماه هیچ موفقیتی برایشان به همراه نداشته است.
پروژه جدید علیه بسیج با رویکردی متفاوت
پس از آنکه فاش شد سناریوی حذف بسیج و سپاه در دستور کار دکترین امنیتی امریکا قرار گرفته است و به سران عوامل اصلی فتنه توصیه شد که برای گرفتن قدرت نرم نظام ابتدا باید نهاد بسیج را هدف‌گیری کرده و این بازوی قوی را از نظام جدا سازند، سناریوی جدیدی طراحی شد و آن بازی در قالب دو نقش متفاوت با هدف ایجاد «شوک» در جامعه است. پس از فراخوان کروبی برای روز قدس که حتی نتوانست یک جمعیت 50 نفری را به خیابان بکشاند آنان با طراحی سناریویی جعلی و جمع کردن عده‌ای مقابل منزل کروبی و ایجاد درگیری مختصر که با انعکاس کامل رسانه‌های غرب و بزرگنمایی آنان مواجه شد، سعی دارند این شوک را جامه عمل بپوشانند و با پروژه کهنه مظلوم‌نمایی و تحریک احساسات هواداران سابق برای حمایت از این «مظلومان» اهداف محقق نشده خود در تخطئه بسیج طی فتنه سال گذشته را از این طریق عملی سازند.

ریزش‌ها در فرقه شعور کیهانی همچنان ادامه دارد

ریزش‌ها در فرقه شعور کیهانی همچنان ادامه دارد
بازگشت یک زن از حاشیه «حلقه» به متن دینداری

‌محمد صادق زمان

روز گذشته نامه‌ای به گروه اجتماعـی روزنامه «جوان» رسید که چندمین نامه رسیده درباره یک موضوع خاص به نام «جدا شدن تعدادی از اعضای فرقه حلقه» از این شبکه مدعی عرفان است. ‌

پس از گزارش‌ها، ‌‌مقالات و اخباری که در «جوان» و در مورد ماهیت شبکه مدعی عرفان حلقه(شعور کیهانی) به سرکردگی «م-ط» طی ماه‌های اخیر منتشر شد و استقبال هموطنان متدین را در پی داشت، ‌‌افراد زیادی از اعضای این حلقه انحرافی با مراجعه به روزنامه جوان یا ارسال نامه، ‌‌جدا شدن خود از این گروه را اعلام کردند. ‌

آخرین نامه دریافتی در این مورد از سوی یکی از شهروندان تهرانی- کارمند بانک صادرات- است که در متن آن آمده است: ‌‌« در یکی از شماره‌های قبلی روزنامه جوان، ‌‌دو فتوا از علمای بزرگ آقایان مکارم شیرازی و نوری همدانی در مورد عرفان کاذب حلقه به چاپ رسانده بودید که بسیار تأثیر‌گذار بوده است. ‌‌خواهرزن اینجانب، ‌‌تحت تأثیر این فتواها از این فرقه جدا شد و بسیار جای شکر دارد. ‌‌ایشان از نمازخوان‌ها و قرآن‌خوان‌هایی بود که در اقوام مورد مثال همگان بود اما با پیوستن به عرفان حلقه، ‌‌نماز و قرآن خواندن را ترک کرد و حتی تقید وی به حجاب نیز کم شده بود که با چاپ فتواهای علمای بزرگی چون آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله نوری همدانی، ‌‌بیدار شده و در حال حاضر مانند سابق به خواندن نماز و قرآن مشغول است».

این شهروند تهرانی در ادامه نامه خود با ابراز تأسف از جدی نبودن قوه قضائیه در برخورد با این فرقه انحرافی و سایر گروه‌های مشابه، ‌‌نوشته است: ‌‌« متأسفانه مدتی است به گوش می‌رسد که برخی از مربی‌های عرفان حلقه به طور پنهان تبلیغ می‌کنند و این موضوع جای تأسف دارد. ‌‌چکار باید کرد؟ از طرف دولت هم تکلیف کاملاً روشن نشده و صراحتاً این فرقه به ظاهر عرفانی محکوم نشده است. ‌‌در هر صورت، ‌‌قصدم تشکر از شما بود و اینکه درددلی شده باشد. ‌‌بنده از کارمندان بانک صادرات هستم».

گفتنی است 85 روز پیش- 24 خردادماه- گزارشی در صفحه اجتماعی منتشر شد که پاسخ آیات عظام مکارم شیرازی و نوری همدانی به استفتای روزنامه جوان در خصوص فرقه انحرافی حلقه اساس آن بود. ‌‌این دو مرجع تقلید ضمن مشکوک خواندن ماهیت شبکه مدعی عرفان حلقه، ‌‌اعلام کردند: ‌‌« شبکه‌های مدعی عرفان، ‌‌مسلمان نیستند». آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ به این استفتا، ‌‌تصریح کردند: ‌‌« جای تردید نیست کسانی که چنین اعتقادات و برنامه‌هایی داشته باشند، مسلمان نیستند و حتی پیرو آئین دیگری از ادیان آسمانی نمی‌باشند و قرائن فراوان نشان می‌دهد که اینها افراد سودجویی هستند که هدفشان جمع‌آوری ثروت از این طریق نامشروع، ‌‌اشباع شهوت و سست کردن اعتقادات مردم نسبت به مبادی اسلام و ادیان دیگر است».

«م-ط» به ارمنستان می‌رود

پس از آزادی مشروط «م- ط» سرکرده فرقه انحرافی عرفان کیهانی(حلقه)، ‌‌شاگردان او جلسات این شبکه را به صورت پنهانی و در منازل اعضا برگزار می‌کنند. ‌‌تازه ترین خبرها حاکی از این است که «م-ط» قصد مسافرت با برخی شاگردانش به کشور ارمنستان را دارد. ‌‌

کمیته بررسی جرم انگاری عرفان‌های کاذب در ماه عسل 104 روزه!چندی پیش، ‌‌از سوی قوه قضائیه برای بررسی جرم‌انگاری عرفان‌های کاذب، ‌‌کمیته‌ای تشکیل شد که با گذشت 104 روز از اعلام تشکیل آن، ‌‌خبری از فعالیت جدی این کمیته به گوش افکار عمومی نمی‌رسد. ‌‌تماس‌های مردمی از این دغدغه فراگیر پرده بر می‌دارد که افکار عمومی نگران کلیشه‌ای شدن موضوع مبارزه با عرفان‌های دروغین همچون طرح مبارزه با مفاسد اقتصادی است

خانم آقای تاج زاده! دلم برایتان سوخت

نامه همسر یک آزاده به همسر تاج زاده
خانم آقای تاج زاده! دلم برایتان سوخت

شما گمان می کنید چند نفر از این مردم شریف و غیرتمند عریضه های شما را می خوانند ؟

خانم محتشمی پور

سلام

مدتی است که نامه های شما را خطاب به دادستان تهران می خوانم ، امروز عریضه هجد هم و نوزدهم را خواندم ، اگر قلم خودتان باشد قلم خوبی دارید اما خوبتربود اگر خوبی از آن تراوش می کرد، اگر به محضرشما جسارت نباشد می خواهم بگویم بی انصافی درقلم شما موج می زند شما درعریضه های خود به دروغ چنان فضای سیاه ووحشت باری اززندان و زندانبان درجمهوری اسلامی ترسیم می کنید که عزیزان آزاده ما ازجمله همسر زجرکشیده من چنین تصویری از سیاه چالهای صدام ارائه نمی کنند و من مطمئنم خود شما نیزهنگام نوشتن این عریضه ها احساس خوبی نداری چون می دانی به ناحق می نویسی و تهمت می زنی چرا که من خود ازقول آقای رمضان زاده ، سعید شریعتی ، عطریانفر، ابطحی و حجاریان خوانده بودم که ازرفتار انسانی بازجویان و زندانبانها تعریف وتمجید کرده بودند اما شما خلاف آنها می نویسی هرچند که درعریضه هجدهم تلویحاً سیاه نمائی های قبلی خود را رد کرده ای آنجا که نوشته ای « ازنظر من هرکسی که در بازداشت همسرم چه در دوره اول و چه اکنون دخیل بوده شکنجه گراست شکنجه که شاخ و دُم ندارد» من گمان می کنم این جمله همان ندای وجدان است که درقلمتان تبلور یافته و ناخواسته ابراز گشته است ندائی که مطمئناً همواره از درونتان شما را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید خانم محترم سعی کن درهر شرائطی انصاف را رعایت کنی و شاید این آیه را به یاد شما می آورد که « لایجرمنکم شنئان  قوم ان لا تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی » دشمن قوی شما را جری نکند که عدالت را رعایت نکنید ، عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتراست آنچه بیشتر مرا ترغیب نمود که این نامه را خطاب به شما بنویسم استفاده شما از عنوان آزاده برای همسرتان تاج زاده بود حقیقتاً خیلی بهم برخورد که من هم همسر آزاده باشم آزاده ای که 8 سال بهترین دوران عمرخود را دربدترین شرائط ممکن اسارت کشیده وجرم او دفاع از انقلاب و اسلام  و آب و خاکش بوده ، شما هم از آب گل آلود ماهی بگیری و یا در وسط دعوی نرخ تعیین کنی وهمسر مجرم خود را آزاده بخوانی تا به شما بگویند همسر آزاده ، خانم تاج زاده اجازه دهید اندکی از سرگذشت و وضعیت جسمی امروز همسر آزاده ام برایتان بگویم تا شاید من بعد شرم وحیا کنید که همسرمجرم خود را آزاده بخوانید.

ما درسال 60 باهم ازدواج کردیم در سال 61 اولین فرزندمان به دنیا آمد هنوز سه ماه از عمرفرزند دلبندمان نگذشته بود که همسرم درعملیات رمضان به اسارت درآمد ، او هنگام اسارت به شدت مجروح گردیده بود او به چشم خود دیده بود که پیکر مجروح برخی از همسنگرانش زیر شنی تانکهای دشمن له شده است او دیده است که چگونه رفقایش زیر شکنجه بعثیها دربصره به شهادت رسیده اند، او خود در اثر ضرب وشتم وحشیانه شکنجه گران صدام دچار عوارضی گردیده که تا آخر عمرهمراهش خواهد بود ، همسرم به دلیل ضربه های لگدی که برسروصورتش وارد آمده گاهی دچار سردردهای شدیدی می شود که به حالت احتضارمی افتد همسرم دیده است که چگونه چشم احمد محرابی اهل جهرم دراثر ضربه کابل گروهبان عراقی به نام نذیر از حدقه درآمده است . او به چشم خود شاهد فلک کردن آزاده جانبازی به نام حبیب  اهل بروجن بوده است که یک پایش را درجنگ از دست داده بود و دشمن ضربه های سهمگین کابل را بر آن یک پا باقی مانده وارد می کرد و ذره ای ترحم از خود نشان نمی داد.

خانم تاج زاده اگر بخواهم از خاطرات همسرم برای شما بازگو کنم هفته ها و ماهها وقت لازم است که نه شما حوصله شنیدنش را داری و نه من بیکارم که هرروز برای شما عریضه بنویسم اما اجازه بدهید کمی هم از شکنجه های زندان زمان شاه به نقل از یکی از آزادگان که زندان رژیم شاه را هم تجربه کرده برایتان بنویسم از ناخن کشیدنها ، از دستگاه آپولو، از چهار میخ کشیدنهای چند روزه از خاموش کردن آتش سیگارروی بدن ، از فحشهای ناموسی بازجویان و شکنجه گران ساواک ، از ادرار کردن روی زندانیان ، از شکنجه دختردرمقابل چشم مادر و بالعکس از لگد زدن به شکم زن حامله و...

حال از شما می پرسم همسر شما و دیگر زندانیان اوین کدام یک از این شکنجه ها را درزندان جمهوری اسلامی تجربه کرده اند ، اگر داستان کهریزک را پیش بکشی می گویم آن یک استثنائی بود که فوراً به آن رسیدگی شد وامروز سه متهم ( دو نفرمامور نیروی انتظامی و یک زندانی سابقه دار) درانتظارقصاص قرار دارند ونه مانند شکنجه گران ساواک که مدال می گرفتند و رژیم پهلوی تماماً حامی این روند بود ما معتقدیم یک مورد هم برای جمهوری اسلامی زیاد است و دیگر نباید هرگز تکرار شود اما از این اتفاقات ناخواسته درزمان پیامبر(ص) و علی (ع) هم افتاد که داستان تخلف خالدبن ولید درزمان پیامبرو تخلفات برخی از فرزندان علی (ع) که درنهج البلاغه به آن اشاره شده موید آن است مهم این است که حکومت اسلامی باید رسیدگی کند که کرده اند و رسیدگی می کنند اما شما ازهمسرت بگو که کدام یک از این شکنجه ها را تحمل کرده که چنین با آه و ناله هرروز عریضه می نویسی و قصد فریب مردم را داری. نکند اساساً براین باوری که زندان نباشد . یا معتقدی نظام درمقابل اقدامات براندازانه همسر جان شما که چند ماه تهران را ملتهب و آسیبهای مادی ومعنوی زیادی به کشور وارد ساخت نباید عکس العملی نشان دهد.

خانم تاج زاده می دانی فرق همسر آزاده من با همسر مجرم شما درچیست ؟

همسرمن برای دفاع از اسلام و انقلاب و حقوق مردمش به جبهه رفت و قسمتش اسارت بود ولی همسرشما بخاطر سرنگونی نظام اسلامی و پایمال کردن حقوق مردم امروز حداقل مجازات را متحمل شده است 5  سال زندان ، چه زندانی! مرخصی های چندماهه ، ارتباط با اینترنت ، شاخه و شانه کشیدن آزادانه برای کل نظام ا زپشت میله های زندان بدون اینکه کوچکترین تعرضی به او شود و تازه همسرش نیز هرروز از سر بیکاری عریضه بنویسد ،آنهم از جنس دروغش !

خانم تاج زاده من که برای این انقلاب کار چندانی نکرده ام لذا همیشه خود را مدیون می دانم  

اما از این پس قصد دارم تا زمانی که شما به مهمل بافی های خود ادامه می دهی من نیز پاسخ شما را بدهم تا اگر فحش نامه های شما قرار است درتاریخ ثبت شود درد ودل های همسر یک آزاده واقعی نیز ثبت شود.

 امیدوارم دیگر همسران ایثارگر نیز شروع کنند تا امثال شما میدان را خالی نپندارید که هرگونه دلتان می خواهد جولان دهید و به جای اینکه از مردم عذرخواهی کنید درموضع طلبکاربنشینید.    

خانم تاج زاده جمعه گذشته روز قدس با شکوهی داشتیم همه آمده بودند زن ومرد و پیرو جوان، به کوری چشم دشمنان خارجی و منافقین داخلی هرسال با شکوهتر از سال قبل است . یادم است سال گذشته که هنوز مارمولک سبز نیمه جانی دربدن داشت عده ای اراذل و اوباش درحاشیه مراسم با شکوه مردم تجمع کردند و درحالیکه علناً روزه خواری می کردند برخلاف شعارهای مردم درحمایت از رژیم وحشی صهیونیستی شعار دادند اما امسال از آن اندک اراذل و اوباش هم خبری نبود . واقعاً دیروز دلم برای شما و همسر جانتان سوخت که چه رویاهائی داشتید گمان می کردید همه چیز تمام شده است و به زودی اربابت اوباما خواهد آمد و آنگاه شما را روی سر خود حلوا حلوا خواهد کرد اما خیلی زود رویاهایتان به کابوسی بدل گشت و امروز به چه کنم چه کنم گرفتار آمده اید.

خانم تاج زاده سیل خروشان مردم با نشاط و شور انقلابی مانند هرسال خواب را از چشمان دوستان آمریکائی و صهیونیست شما گرفتند شما گمان می کنید چند نفر از این مردم شریف و غیرتمند عریضه های شما را می خوانند ؟ من نیز به خاطر علاقه ای که به سیاست دارم و اخبار را بصورت حرفه ای دنبال می کنم عریضه های شما را می بینم و شما وهمسرجان را قابل ترحم می دانم چون شما ورشکسته های سیاسی هستید که همه چیزتان را باخته اید پس چاره ای ندارید که به هر ریسمان پوسیده ای چنگ بزنید که البته اگر عقل داشتید به ریسمان ولایت چنگ می زدید که سعادت دنیا و آخرت درآن است ، اگر عقل داشتید به مردم پشت نمی کردید اگر عقل داشتید می فهمیدید که درمقابل این سیل خروشان نمی توان ایستاد شما که مانند پَر کاهید حتی اربابتان آمریکا هم نمی تواند درمقابل این سیل خروشان بایستد.

وسعیلم الذین ظلموای منقلب ینقلبون            

                                                                                                                                                   ف ـــ شکوهی

                                                                                                                                               همسر آزاده ــ م ــ ف

افشای دروغ دیگری از فتنه گران


اختصاصی/افشای دروغ دیگری از فتنه گران

یکی دیگر از دروغ های جریان فتنه و خط القای آن فاش شد.
به گزارش «جوان آنلاین»،طی هفته ها و ماه های گذشته خبری در رسانه های جریان فتنه انتشار یافت که حمزه کرمی از اعضای ستاد میرحسین موسوی طی نامه ای به یکی از شخصیت های سیاسی از شکنجه خود و رفتارهای غیر انسانی در طول بازداشت خود خبر داده و از القای برخی مطالب به وی در تخریب چهره سیاسی مزبور در بازجویی هایش سخن به میان آورده بود.
گزارش ها حاکی از آن است ،شخصیت سیاسی مزبور پس از دیدار با یکی از مقامات خواستار رسیدگی به این نامه شده و کمیته ای مستقل و با رضایت چهره سیاسی مزبور تشکیل و برای بررسی این موضوع تشکیل می شود.
،کمیته مزبور پس از هفته ها بررسی دقیق پرونده حمزه کرمی ،سیر بازجویی ها و تحقیقات از عوامل پرونده و بازداشتگاه گزارش خود را آماده کرده و محتوای این گزارش با تائید چهره سیاسی مزبور نیز می رسد.
گفته می شود در این گزارش تمامی موارد ادعایی حمزه کرمی بررسی و موارد ادعایی وی با استناد به شواهد و قرائن تکذیب شده و تصریح شده است که وی در دوران بازداشت،بازجویی و تحمل زندان خود تحت هیچ گونه فشاری برای بیان مواردی مورد ادعای خود در نامه اش نسبت به چهره سیاسی مزبور نبوده است.
از دیگر سو شنیده می شود در این رابطه سناریویی هدف مند جهت تحت تاثیر قرار دادن چهره سیاسی مزبور و تحریک وی با مطالب دروغ فرد یاد شده جهت نقش آفرینی منفی از جمله مسائلی است که طرح و عنوان شده است.

شایان ذکر است در بررسی خط القای این دروغ مشخص شده حمزه کرمی توسط برخی افراد نزدیک به این چهره سیاسی دوره شده و برای این سناریو به همکاری گرفته شده است.