اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

توهم سبز ها"نماد سبز " جریان فتنه؛ جنگ در هر مکان و زمان


"نماد سبز " جریان فتنه؛ جنگ در هر مکان و زمان

براساس منشور راهبردی جریان فتنه در انتخابات، نماد سبز به معنای جنگ در هر موضع و در هر مکان و زمان بود.

مستغرق شدن در جامعه را در پی داشت؛ به جذب دیگران یاری می‌رساند؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم را تسهیل می‌کرد. مبارزه محلی و خانه به خانه را دامن می‌زد و در ضمن از این که آنان را به یک مرکز نسبت دهد دوری می‌جست.
در ادامه واکاوی حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری 88، ملزم بر آنیم که ساختار، شاکله و اهداف مسببین این غائله که هزینه‌های گزاف مادی و معنوی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در بر داشته‌اند را مورد بررسی قرار دهیم. از همین رو پس از بررسی " شکل‌گیری و برخی مؤلفه‌های ایدئولوژی تجدیدنظرطلبان " و "راهبردهای سیاسی تجدیدنظرطلبان و زمینه‌های تولید خشونت "و فرایند دست‌یابی به نامزد انتخاباتی در جبهه تجدیدنظرطلب " به فصل سوم بعنی " راهبرد تبلیغاتی و گفتمان انتخاباتی میرحسین موسوی " می‌پردازیم:

"احمدی‌نژادستیزی " راهبرد تبلیغات انتخاباتی
تحلیل و بررسی شیوه تبلیغاتی موسوی در ایام انتخابات و حتی پس از آن نشان می‌دهد که رویکرد به کار گرفته شده در آن، با متنی که به نام "منشور راهبردی " این جریان منتشر شد مطابقت دارد. نویسنده این متن محمدرضا تاجیک، مشاور دولت خاتمی و مشاور تبلیغاتی و انتخاباتی موسوی بود. در درون این متن نیز دو راهبرد گذشته جبهه دوم خرداد یعنی "فتح سنگر به سنگر " و "فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا " به وضوح نمایان است. البته این تفاوت وجود دارد که ادبیات تاجیک نسبت به حجاریان دانشگاهی‌تر است. در این متن هدف، کسب قدرت هژمون در آینده جامعه معرفی شده است. وی برای دستیابی به این مقصود این روش‌ها را معرفی می‌کند:
تسخیر میکروفیزیک قدرت؛ تسخیر جامعه مدنی از طریق سیاست‌های خرد و پراکنده، از طریق جنگ در هر موضع (هر زمان، هر مکان)، از طریق پیشتازی فرهنگی اجتماعی، مستغرق شدن در جامعه مردمان، از طریق جذب دیگران، از طریق ایجاد مدیریت و سوار شدن بر امواج بحران؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم تسخیر قدرت‌های جاری در ریزبدنه‌های جامعه؛ ایجاد گسست‌های کوچک و انقلابی ذره‌ای (مولکولی) بی‌پایان از طریق مبارزه و مقابله با قدرت در محل اعمال. یعنی مبارزه محلی و پخش و خرد شده به تعداد و تنوع ساختارهای زندگی روزمره و از طریق مبارزه غیرسلسله مراتبی گروهک‌های کوچک که مرکزیت را زیر سئوال برده و مبارزات ویژه خود را پیش می‌برند. زیرا فعالیت گروهی سراسری به توطئه و قدرت‌طلبی متهم می‌شود. در این متن همچنین آمده است مبارزه در جامعه شبکه‌ای به صورت گروهکی (نفر و خانواده) و نه گروهی (حزب و سازمان) عمل می‌کند و شکل واحد، یگانه و متمرکز ندارد. شبکه اجتماعی از گروهک‌های نامحدود، متکثر و کمتر شناخته شده عمل می‌کند و پیکره اصلی قدرت را می‌سازد و در بدنه قدرت حاکم مستقر شده و عمل می‌کند.(1)

دقت به راهبرد انتخاباتی بالا نشان می‌دهد که این شیوه تلاش دارد از قدرت‌های کوچک و ریز منتشر در جامعه به واسطه حلقه‌ای که در زمان مقتضی آنها را به یکدیگر پیوند می‌زند، قدرتی بزرگ و برتر ایجاد کند. لذا چیزی که می‌توانست این ریزبدنه‌ها را به یکدیگر پیوند بزند و از هویت‌های گسیخته آنان هویتی واحد، تحریک‌برانگیز، تشویق‌کننده و سرنوشت‌ساز ایجاد کند، برگزیدن یک "نماد " بود تا آنان بتوانند همدیگر را پیدا کنند، مایه قوت قلب یکدیگر باشند و مزاج جامعه را بسنجند. وجود یک "نماد مشترک " می‌توانست علامتی برای قدرت‌های کوچک و خرد باشد تا به واسطه آن قدرتی بزرگ تشکیل دهند. این نماد همان رنگ سبز بود. نماد سبز همان تسخیر میکروفیزیک قدرت بود که این چنین عینیت می‌یافت. نماد سبز به معنای جنگ در هر موضع و در هر مکان و زمان بود؛ مستغرق شدن در جامعه را در پی داشت؛ به جذب دیگران یاری می‌رساند؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم را تسهیل می‌کرد. مبارزه محلی و خانه به خانه را دامن می‌زد و در ضمن از این که آنان را به یک مرکز نسبت دهد دوری می‌جست. 

انتخاب رنگ سبز برای اغوای جامعه

البته انتخاب رنگ سبز برای بخش‌های سنتی‌تر جامعه و بخش‌های دور از مرکز استفاده ابزاری از مذهب را نیز در نظر گرفته بود. احترام ایرانیان به سادات مؤمن و اصولاً برجستگی مسئله سیادت در بخش‌هایی از جامعه ایران استفاده از این رنگ را بیش از رنگ‌های دیگر توجیه می‌کرد.
موسوی خود در توضیح این که چرا رنگ سبز را برگزیده است، به عنصر مذهبی رنگ سبز متوسل شد. به عبارت دیگر، گرچه جبهه دوم خرداد در سال 76 تلاش کرد تفسیری سکولاریستی از رأی به خاتمی ارائه دهد، اما خود نیز می‌دانست که بخش مهمی از رأی به خاتمی به دلیل روحانی بودن وی، سید بودن او و تأکید وی بر گفتمان دینی است؛ (2) لذا در سال 88 به جذب این جمعیت گسترده نیز نظر داشت.

بر این اساس در پایگاه اینترنتی "میرحسین " درباره بهره‌گیری از نماد سبز که از آن با عنوان "جنبش سبز " یاد می‌کند چنین آمده است: "در این پروژه ایرانیان با انگیزه‌ حامی مهندس موسوی به هنگام سوار شدن به تاکسی و اتومبیل‌های کرایه و آژانس‌ها در طی مسیر ضمن توزیع روزنامه‌های اندیشه نو، کلمه سبز و کلیپ‌های انتخاباتی مهندس موسوی به راننده و سایر مسافرین پیام‌های مهندس موسوی را به ایشان انتقال می‌دهند. در این پروژه ایرانیان با انگیزه‌ حامی مهندس موسوی با استفاده از خودروهای شخصی خود که با روبان‌ها و پرچم‌های سبز متمایز شده‌اند اقدام به رساندن رایگان مردم به مقاصد خود نموده و در طی مسیر ضمن توزیع روزنامه‌های اندیشه نو، کلمه سبز و کلیپ‌های انتخاباتی مهندس موسوی و یا پخش فایل‌های صوتی ایشان پیام‌های مهندس موسوی را به ایشان انتقال می‌دهند. " در این روزنامه همچنین به "چت سبز "، "دانشگاه سبز "، "مساجد سبز "، "هیأتهای سبز "، "مطب سبز "، "متروی سبز "، "اتوبوس سبز "، "میهمانی سبز "، "کافی شاپ سبز "، "مغازه سبز " و "اماکن سبز " اشاره شده و توصیه‌هایی مشابه آن را کرده است.(3)

در انتخاب رنگ سبز و کلمه سبز همچنین گوشه چشمی هم به جنبش‌های محیط زیستی چپ‌نمای جوامع غربی داشته‌اند که از کلمه و رنگ سبز در نام‌گذاری سازمان‌های سیاسی خود استفاده می‌کنند؛ تا حمایت تبلیغاتی و مؤثر آنها را در جوامع غربی نیز داشته باشند و خود را نیز از جنس همان‌ها معرفی کنند. 

میدانی برای معترضین با ادعای "احمدی‌نژادستیزی "

جبهه دوم خرداد برای جذب ریزبدنه‌های جامعه و ساخت ماکروفیزیک قدرت از پیوست میکروفیزیک قدرت، باید به نوعی رمزگشایی از وضعیت کشور وانمود می‌کرد. اگر دو مفهوم از ریزبدنه‌های جامعه داشته باشیم، نخست به معنای همه بافت‌های جامعه و دوم بافت‌هایی که از وضعیت موجود ناراضی و معترض باشند، جبهه دوم خرداد در پی آن بود تا ابتدا اوضاع را بسیار نامطلوب و بحرانی نشان دهد و سپس عامل این وضعیت را "احمدی‌نژاد " معرفی کند. به این معنا "احمدی‌نژادستیزی " راهبردی بود که می‌توانست ریزبدنه‌های جامعه به ویژه بخش معترض را که از وضعیت موجود بسیار ناراضی بودند وارد میدان کند. لذا در نشانه‌شناسی از نماد سبز باید گفت این نماد بیانگر اعتراض به وضع موجود و به ویژه شخص احمدی‌نژاد بود. نماد سبز در گروه‌های خاص‌تر معانی خاص‌تری نیز پیدا می‌کند که یکی از معانی آن دگرگونی ساختار در جمهوری اسلامی بود، اما در معنای عام و فراگیر خود به شعار "احمدی بای بای " دلالت داشت.

سیاه‌نمایی دولت به شیوه حجاریان

سعید حجاریان در بحبوحه روزهای انتخابات به طور تلویحی رویکرد "سیاه‌نمایی " درباره دولت نهم را می‌پذیرد. او گرچه در ذکر دلیل برای مدعا به خود مدعا اشاره می‌کند و "سیاه‌کاری " دولت احمدی‌نژاد را دلیل بر "سیاه‌نمایی " معرفی می‌کند، و به تعبیر منطقی "مصادره به مطلوب " می‌کند. اما به هر طریق وجود این رویکرد در جبهه دوم خرداد را می‌پذیرد. او می‌گوید، نمی‌دانم که لغت سیاه‌نمایی اخیراً از کجا آمده است. وقتی دولتی که سیاه‌کاری می‌کند طبعاً کارگزار کار وی نیز سیاه خواهد بود، مگر آن که در لحظاتی حتی لاشه مرده سگی را ببینیم و بگوییم که در جمع دندان سفیدی دارد. اما برای خبرنگاری که می‌خواهد گزارش دقیقی از اوضاع کشور بدهد، این نگاه کارساز نیست وشاید نوعی خیانت به مردم باشد. انقلاب ایران تنها انقلابی بود که به نام اسلام صورت گرفت، هر قرائتی از اسلام داشته باشیم چه حداقلی و چه حداکثری، چه پلورال و چه تک‌صدایی، چه بنیادگرا و چه فقاهتی و چه معنویت‌گرا، قدر معین آن است که مخرج مشترک همه این قرائت‌ها اخلاقی بودن آن است. اما متأسفانه شاهدیم که در این چند سال اخیر حتی ذره‌ای اخلاق نیز رعایت نمی‌شود.(4) 

ادعای اخلاق‌مداری، اندیشه بی‌اخلاقی

مطلب دیگری که از مطالب پیشین به دست می‌آید این است که استفاده ابزاری از مفهوم "اخلاق " برای اخلاقی نامیدن موسوی و غیراخلاقی نامیدن احمدی‌نژاد به پیش از مناظره 13 خرداد باز می‌گردد. لذا این جبهه به جز استفاده ابزاری از دین به استفاده ابزاری از اخلاق نیز روی آورد. مصطفی ملکیان طی مقاله‌ای در روز اول خرداد می‌نویسد: "آنچه در جامعه ما بیداد می‌کند (به هر دو معنای تعبیر "بیداد کردن ") بی‌اخلاقی است؛ و در این سال‌های اخیر شدت و حدّت این بی‌اخلاقی در نهاد سیاست از همه نهادهای اجتماعی دیگر ما بیشتر شده است و به سبب جایگاه قدرتمند و نافذ این نهاد، موجب سرعت و شتاب یافتن انحطاط اخلاقی در سایر نهادها نیز شده است. در این نهاد، به جای صداقت تزویر و فریبکاری؛ به جای مدارا و بردباری، خشونت و تندی؛ به جای عقلانیت و استدلال‌گرایی، غوغاسالاری و هیاهوگری؛ به جای واقع‌بینی، توهم‌زدگی؛ به جای مسئولیت‌پذیری و اعتراف به خطای خود، عقل کل جلوه دادن و مشکلات را ناشی از کارشکنی دشمنان قلمداد کردن؛ به جای سعه صدر تنگ نظری؛ به جای اعتدال، افراط یا تفریط؛ به جای دوراندیشی، نزدیک بینی؛ به جای حرمت نهادن به آگاهان و نیک‌خواهان، بی‌ادبی و هتاکی به آنان؛ به جای وفای به عهد، عهدشکنی؛ به جای بخشایشگری، کین‌ورزی و کینه‌توزی؛ به جای خوش‌رویی، ترش‌رویی؛ به جای انصاف، تبعیض؛ و به جای نقدپذیری، خودشیفتگی و معصوم‌نمایی نشسته است. بر اساس هیچ معیار و میزان اخلاقی و از منظر هیچ نظام اخلاقی، چه دینی و چه غیردینی، اوضاع و احوالی که در نهاد سیاست ما برقرار است پذیرفتنی و قابل تصویب و تأیید نیست. خطرخیزترین پیامد این بی‌اخلاقی سیاسی بی‌اعتمادی ملت به دولت است. " ملکیان نیز مانند تمام وابستگان این جبهه به همین عبارات کلی بسنده می‌کند و به شاهد مثالی از این همه اتهام اشاره نمی‌کند، و در نهایت می‌نویسد: "با رأی به مهندس موسوی به سیاست‌ورزی اخلاقی رأی می‌دهم. " (5) ملکیان با تغافل از تئوری‌های اخلاق‌زدای خشونت‌زا که از خرداد 76 با مرزبندی ایدئولوژیک میان افراد جامعه اخلاق را به مسلخ سیاست برد، ترجیح می‌دهد که به شیوه‌ای سیاست‌ورزانه مصیبت تمام بی‌اخلاقی‌های موجود در جامعه را بر گردن دولت نهم و رئیس آن بیندازد. از این جهت او با پیش کشیدن "سیاست ورزی اخلاقی " موسوی خواستار بازگشت به نوع اخلاق دهه گذشته می‌شود. اخلاقی که تئوری‌های "فتح سنگر به سنگر " و "فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا " در آن نقش مهمی ایفا کردند.

شعارها و القاب دروغین
در ادامه برای فهم بهتر راهبرد "احمدی‌نژادستیزی " به برخی القاب و عناوینی که احمدی‌نژاد در چند ماه منتهی به انتخابات به آنها نایل شد اشاره می‌کنیم. در ضمن این بررسی حتی می‌تواند الگوی تبلیغاتی این جبهه در برابر احمدی‌نژاد در طول چهار سال پیش از آن را نیز نشان دهد. "خطر بزرگ "(6) ، "افراطی محافظه‌کار "(7) ، "نااهل "(8) ، "شیفته قدرت و ثروت "(9) ، "وقیح و دروغگو "(10)، "شعبده‌باز " (11)، "اهل بی‌صداقتی و تهمت و افترا "(12) ، "امپراتوری دروغ " (13)، "بی‌هنر " (14)، "بی‌ادب "(15) ، "متوهم "(16) ، "بدنام "(17)، "دیکتاتور "(18) و البته به این فهرست بلندبالا می‌توان ترجیع‌بند "مرتجع " یا "متحجر " را نیز افزود. نباید فراموش کرد که تمام این عناوین تحت لوای اخلاق نثار رقیب می‌شد و این رقیب بود که به بی‌اخلاقی متهم می‌شد. اینها جدای از ناسزاهایی بود که برخی هواداران موسوی در شبهای انتخابات در خیابان ولی‌عصر فریاد می‌زدند؛ که ذکر آنها با عفت قلم منافات دارد؛ و البته موسوی و اخلاق‌مداران مشاورش، چاره‌ای برای آن نیندیشیدند. اگر برای تبلیغات انتخاباتی دو رویکرد "سلبی " و "ایجابی " قائل باشیم، به این معنا که رویکرد سلبی بر ضعف رقیب انگشت می‌گذارد و به تخریب وی می‌پردازد؛ و رویکرد ایجابی به تبیین خود و شایستگی‌های درونی نظر دارد، باید اقرار کرد که تبلیغات موسوی به لحاظ کمی و کیفی بیشتر بر روی رویکرد سلبی نظر داشت و کمتر به ابعاد ایجابی پرداخت. به طور نمونه می‌توان به این تیترهای روزنامه "اندیشه نو " در روزهای منتهی به انتخابات نظر کرد: "تغییرات گسترده در وزارت کشور نگران‌کننده است "؛ "خوئینی: موسوی می‌تواند اوضاع را سر و سامان دهد "؛(19) "نظارت مجلس بر بودجه را احیا خواهم کرد "؛(20) "دو نظامی، یک مدیر دولتی "؛ "محمود دولت‌آبادی: ما را پیر کردند "(21) ؛ "هیچ‌کس را شهروند درجه دو نمی‌دانم "؛ "بی‌عدالتی اقتصادی را از بین می‌بریم "(22)؛ "سرانجام خوبی در انتظار پرونده‌سازان نیست "؛ "چرا حتی یک مفسد اقتصادی را معرفی نکردید؟ "(23) ؛ "موسوی انتخاب مدرسه روشنفکری اسلامی است "(24) ؛ "مشارکت اقوام در اداره کشور " (25)؛ "خاتمی در تهران - میرحسین در اصفهان "(26) ؛ "دولت میرحسین زندانی سیاسی نخواهد داشت "(27) ؛ "سیاستی که ایرانیان را ذلیل کند، مورد تأیید نیست "(28) ؛ "هزار سخنرانی تا انتخابات " (29)؛ "صداها را سرکوب نکنید "(30) ؛ "تورم تک رقمی در دولت میرحسین "؛ "پایان ‌متوسط‌پروری با ریاست جمهوری مهندس موسوی "(31) ؛ "مردم را فریب ندهید "(32)؛ "نمی‌توان کشور را متحجرانه اداره کرد "(33) ؛ "سقوط آزاد "(34) ؛ "استقبال 40 هزار نفره استقبال از میرحسین "(35) ؛ "همه کارگزاران پشت سر موسوی "(36) ؛ "بی‌اعتمادی به دانشجویان، بی‌اعتمادی به ملت است "(37) ؛ "ماجراجویی در سیاست خارجی به زیان کشور است ".(38)

نگاهی به 25 تیتر بالا نشان می‌دهد از میان آنها 16 تیتر به طور مستقیم و غیرمستقیم به انکار رقیب نظر دارند و تنها 9 عنوان است که به اثبات خود می‌پردازد. گذشته از آن که این عناوین چه اندازه هیجانی و پوپولیستی هستند و چه اندازه بر "عقلانیت باوری " مخاطب استوارند و گذشته از آن که ادعاهای مطرح شده درباره رقیب چه اندازه درست یا نادرست است، نگاهی گذرا نشان می‌دهد که 64 درصد این محورهای تبلیغاتی در انکار رقیب بوده و تنها 36 درصد به اثبات خویش پرداخته است.

البته این آمار اندکی با نگاه خوش‌بینانه ارائه شده است؛ اگر نه در همان 36 درصد مابقی نیز می‌توان رگه‌هایی از انکار رقیب را مشاهده کرد. انکاری که حتی به تخریب و سیاه‌نمایی می‌رسد. به گونه‌ای که پیدا کردن کارنامه مثبت دولت نهم به چیزی شبیه یافتن دندان سفید یک لاشه حیوان تشبیه شده است، یعنی همان مطلبی که سعید حجاریان می‌گفت.

قانون‌گریزی و بی‌اخلاقی با ادعای نقد دولت

استفاده از این روش تحلیلی را همچنین می‌توان درباره برخی پایگاه‌های اینترنتی متعلق به موسوی نیز به کار گرفت. به طور نمونه در صفحه نخست پایگاه قلم نیوز در ساعت 12 روز 19 خرداد 1388 این عناوین خبری به چشم می‌خورد: "میرحسین: زنجیره سبز، پرچم ایمان و پرچم ضد دروغ است "؛ "مردم ایستاده‌اند تا دروغ را از کشور دور کنند "؛ "دولت رمال و کف‌بین نمی‌خواهیم "؛ "تحلیل مسجدجامعی از اثرات فرهنگی - اجتماعی "خشونت زبانی، آمار دروغ، قانون‌گریزی " و... "؛ "زنجیره سبز انسانی از تجریش تا راه‌آهن در بلندترین خیابان تهران "؛ "نسخه اینترنتی ویرایش نخست برنامه‌های دولت امید "؛ "شهرام ناظری هوادار میرحسین "؛ "کروبی افشا کرد: جزئیات ماجرای توصیه 700 میلیون دلاری احمدی‌نژاد "؛ "سوءاستفاده از مراکز دولتی جهت حمله به سیاست‌های ستاد میرحسین "؛ "آقای احمدی‌نژاد پول این تبلیغات را از کجا آورده‌اید؟ "؛ "همسر شهید همت: ملت چهار سال است دروغ می‌شنوند "؛ "نقدهای نمایندگان پزشکی مهندس موسوی و محسن رضایی به عملکرد دولت در بخش سلامت "؛ "رئیس‌جمهور موجی از استرس به ملت القاء کرد "؛ "خاستگاه و تکیه‌گاه دولت نهم: رأی ایدئولوژیک و یا مدیریت پوپولیستی "؛ "(تخریب) باغ‌های ایرانی؛ میراث تاریخی، فرهنگی و طبیعی کشور ایران "؛ "ایجاد تنش در برنامه‌های موسوی از شکست رقیب گواهی می‌دهد "؛ "مسئولین ستادهای احمدی‌‌نژاد به حامیان موسوی پیوستند "؛ "حمایت 1300 تن از اساتید و مدرسان دانشکده‌های علوم تربیتی "؛ "همایش باشکوه حامیان میرحسین موسوی در قم "؛ "انجمن ایرانی روابط بین‌الملل از میرحسین موسوی حمایت کرد "؛ "دولت نهم چند قرارداد نامشخص نفتی و گازی امضا کرد "؛ "یادداشتی از بیژن امکانیان: میرحسین بازیگر بزرگ فیلمنامه‌ای سرنوشت‌ساز "؛ "دختر شهید زین‌الدین با اظهار نگرانی از وضعیت موجود: از مهندس میرحسین موسوی حمایت می‌کنم "؛ "نشست خبری ستاد اصول‌گرایان حامی موسوی فردا برگزار می‌شود " و... .

بررسی این 25 عنوان خبری که در آنها به طور تصادفی و از بالا به پایین صفحه وب صورت گرفته نشان می‌دهد از این میزان 16 عنوان خبری به نفی احمد‌ی‌نژاد پرداخته است، سه مورد عناوین خبری حمایت توده‌ای از نخبگان را پوشش داده است، پنج مورد به ذکر حمایت نخبگان فرهنگی اختصاص داشته و تنها یک مورد به برنامه‌های موسوی پرداخته است. به عبارت دیگر 64 درصد محور تبلیغات علیه احمدی‌نژاد بوده، 20 درصد حمایت نخبگان از او را پوشش داده، 12 درصد به اخبار حمایت توده‌ای تعلق داشته و تنها 4 درصد مربوط به برنامه‌های آتی موسوی بوده است.
اما در روز 16 خرداد 1388 این عناوین خبری در صفحه اصلی پایگاه اینترنتی "کلمه " دیده می‌شود: "رویارویی گفتمان هیجان و متانت آشکار کرد: این خطر بزرگ! "؛ "موسوی آمده‌ام این روحیه را تغییر دهم "؛ "ما دنبال تقوای سبز هستیم نه هاله سبز "؛ "موسوی وارد بجنورد شد "؛ "وکیل رهنورد: احمدی‌نژاد عذرخواهی نکند شکایت می‌کنیم "؛ "زیبا کاظمی: بدون تردید به میرحسین موسوی رأی می‌دهم "؛ "مجتبی راعی: آقای احمدی‌نژاد شما هم به موسوی رأی دهید "؛ "محتشمی‌پور: هرگونه اختلال در روز انتخابات تخلف قانونی است "؛ "مهندس میرحسین موسوی: ادب مرد به ز دولت اوست "؛ "احمدی‌نژاد دیروز: نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب ثبت می‌شود! احمدی‌نژاد امروز: هاشمی انقلاب را منحرف کرد "؛ پیام مهندس میرحسین موسوی: "چهاردهم و پانزدهم خرداد آغاز یک پایان است "؛ "مجله تایم در ارزیابی مناظره موسوی، احمدی‌نژاد: حملات احمدی‌نژاد به خود او باز خواهد گشت "؛ "جنتی: سلامت انتخابات را تضمین می‌کنم! "؛ "محتشمی‌پور در گفتگو با کلمه: "فضایل مهندس موسوی در مناظره آشکارتر شد "؛ "انتقاد باهنر از بداخلاقی‌های انتخاباتی "؛ "به هیچ‌کس نمی‌گویم که به چه نامزدی رأی بدهد یا ندهد "؛ "حمایت 800 هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون از مهندس موسوی "؛ "ادب و اخلاق بر عوام‌فریبی و اتهام‌زنی پیروز شد ".

در میان تمام عناوین خبری این صفحه یعنی از هجده خبری که ذکر شد، ده خبر علیه احمدی‌نژاد بود، یک خبر به اقبال توده‌ای می‌پرداخت، سه خبر به حمایت نخبگان نظر داشت، دو خبر به شائبه تقلب دامن می‌زد و دو خبر نیز بسیار تفسیرناپذیر بود.

به عبارت دیگر اینکه رهبر انقلاب بگویند من از کسی حمایت نمی‌کنم و یا اینکه محمدرضا باهنر به بداخلاقی‌های انتخاباتی انتقاد کند در ظاهر نباید خبر جهت‌داری تلقی شود، اما نحوه تنظیم خبر و نحوه کارکرد خبر در کل صفحه می‌تواند معنای خاصی را القا کند. با وجود این، ما در اینجا دو خبر مذکور را خنثی و غیرجهت‌‌دار تلقی می‌کنیم. به این ترتیب 55.5 درصد محور تبلیغاتی این صفحه علیه احمدی‌نژاد بوده، 5/5 درصد به پوشش حمایت توده‌ای از موسوی پرداخته، 16.6 درصد به حمایت نخبگان نظر داشته و 11 درصد نیز به تردید در صحت انتخابات و تقلب پرداخته است.

رقابت با احمدی‌نژاد دستور کار 4 ساله جبهه تجدید نظرطلبان

به همین ترتیب اگر به رسانه‌های دیگر این جبهه نیز نظر بیندازیم، همین آمارها با اندکی تغییر تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، راهبرد احمدی‌نژادستیزی که از چهار سال پیش در دستور کار این جبهه قرار گرفت و در ماه‌های منتهی به انتخابات بسیار شدت یافت هیچ مسئله و سیاستی را در دولت نهم برنمی‌تافت وتلاش داشت در تمام حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، اخلاقی، مذهبی و هر حوزه‌ای (با ربط و بی‌ربط) دولت احمدی‌نژاد را عامل نابسامانی در آن حوزه معرفی کند. اما در مجموع روش‌های احمدی‌نژادستیزی را می‌توان در قالب روش‌های زیر مشاهده کرد:
1. انتقاد به احمدی‌نژاد از زبان اصول‌گرایان: این روش در پی آن بود که وانمود کند اوضاع کشور به قدری آشفته است و بی‌کفایتی وی به اندازه‌ای است که حتی صدای اصولگرایان را هم درآورده است. استفاده ابزاری از نقدهای خوش‌چهره، افروغ، خورشیدی، توکلی، مطهری، باهنر و... از این جمله به شمار می‌آیند.(39)
2. وانمودسازی تخلفات اقتصادی برای احمدی‌‌نژاد و نزدیکان او، به طوری که ادعا می‌شد ثروت محصولی و ثمره از کل سران نظام بیشتر است.(40)
3. نشان دادن چهره‌ای دین‌ستیز و شرع‌ستیز از احمد‌ی‌نژاد و دولت وی. گاهی ادعا می‌شد دولت احمدی‌نژاد در یک سال دو هزار عمل خلاف شرع انجام داده است. (41)
4. نشان دادن چهره‌ای غیرمردمی و غیردمکراتیک از احمدی‌نژاد و دولت نهم.(42)
5. همانطور که در شعار "هر کی که بی‌سواده، با احمدی‌نژاده " ظهور داشت، رسانه‌های این جبهه سعی می‌کردند او را بی‌سواد و حامیان وی را نیز بی‌سواد معرفی کنند. در تمام این سالهای گذشته همواره تنظیم خبر درباره اخبار مربوط به احمدی‌نژاد به گونه‌ای بود که صدر و ذیل کلام او به گونه‌ای حذف می‌شد که بیانات وی مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد. (43)
6. تحریف سخنان احمدی‌نژاد، که نمونه بسیار مهم آن در تحریف سخنرانی 24 خرداد 1388 در میدان ولیعصر(عج) رخ داد. رسانه‌های این جبهه با تحریف سخنان احمدی‌نژاد به گونه‌ای کلام را القا کردند که گویی وی به کسانی که به او رأی نداده‌اند "خس و خاشاک " گفته است. (44)
7. استفاده از تصاویری که چهره نامناسبی را از احمدی‌نژاد القا می‌کرد.(45)
8. بر عکس و منفی جلوه دادن دستاوردهای دولت نهم: به طور مثال رسیدگی به طبقات محروم "صدقه دادن " معرفی می‌شد و ایستادگی برای استیفای حقوق هسته‌ای، که دولت پیشین دو سال و نیم آن را متوقف ساخته بود، ماجراجویی خوانده می‌شد. (46)
9. نسبت دروغ دادن به سخنان احمدی‌نژاد: این روش در واقع می‌توانست به دو هدف نظر داشته باشد؛ نخست بی‌اثر کردن دفاعیات و توضیحات احمدی‌نژاد که از فن بیان خوبی برخوردار بود و دیگر آن که میان ادعای "دروغ " و ادعای "تقلب " قرابت‌های زیادی وجود دارد. با این استدلال که انسان اهل دروغ، اهل تقلب نیز هست. لذا تأکید بر دروغگویی و غیراخلاقی بودن احمدی‌نژاد ضمن آن که می‌توانست احیاناً در نتیجه آراء تأثیرگذار باشد، در ضمن می‌توانست ادعای تقلب را باورپذیرتر کند. (47)
10. ارائه چهره‌ای دیکتاتورمآبانه و مستبد از احمدی‌نژاد: به طور نمونه در این دوران ادعا شد که احمدی‌نژاد در پی مادام‌العمر کردن ریاست‌ جمهوری برای خود است. (48)
11. القای کاسته شدن از طرفداران احمدی‌‌نژاد: در این رویکرد، گرچه فیلم‌های تبلیغی احمدی‌‌نژاد از صدا و سیما پخش می‌شد و نوع استقبال بدون هیچ توضیح اضافه‌ای نشان از استقبال مردمی از احمدی‌نژاد در سفرهای استانی داشت، اما رسانه‌های جبهه دوم خرداد با کار کردن تصاویری که به هر طریق می‌تواند تراکم کمتری از جمعیت را نشان دهد سعی در القای این مطلب داشتند که احمدی‌نژاد جایگاه گذشته خویش را از دست داده است. توجه به این مطلب زمانی اهمیت دارد که این محور تبلیغاتی می‌تواند پس از روز انتخابات برای ایجاد ادعای تقلب مورد استناد قرار گیرد.(49)
12. ادعای خرید رأی از سوی ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد: در این راستا تمام اقدامات خدمت‌رسانی دولت نظیر افزایش حقوق بازنشستگان و پرداخت سود سهام عدالت نه به عنوان اقدامات دولت نهم بلکه به عنوان روشی تبلیغی معرفی می‌شد. در این میان مسئله توزیع سیب زمینی توسط وزارت بازرگانی به مسئله‌ای رسانه‌ای و طنزآمیز تبدیل شد به صورتی که طرفداران موسوی در برخی تجمعات شعار "مرگ بر سیب‌زمینی " سر می‌دادند.(50)
13. اینگونه وانمود می‌شد که "آسمان و زمین در اختیار احمدی‌نژاد " است و موسوی در هاله‌ای از مظلومیت قرار دارد که شورای نگهبان و صدا و سیما و دیگر نهادهای حکومت در پی آن هستند که حقوق او را از بین ببرند. (51)
14. ایجاد شکاف میان روحانیان و نیروهای نظامی و مدیران: در این رویکرد چنین تبلیغ می‌شد که روحانیت و مدیران و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در تقابل با یکدیگر قرار دارند و احمدی‌نژاد با توجه به آنان و جلب حمایت ایشان از روحانیت دوری می‌گزیند و خود را نیازمند همراهی روحانیان و کسب رضایت ایشان نمی‌بیند. (52)
15. ادعای اینکه احمدی‌نژاد در پی نزدیکی به ضدانقلاب و مخالفان جمهوری اسلامی است. (53)
16. القای اینکه احمدی‌نژاد در پی خانه‌نشین کردن زنان است و سیاست‌های او به بحران‌های خانوادگی انجامیده است: یکی از روش‌های جذب ریزبدنه‌های جامعه بهره‌گیری از شکاف جنسیتی است. جبهه دوم خرداد تلاش داشت این‌گونه تبلیغ کند که دولت نهم در پی محدودسازی زنان گام برداشته است، در حالی که دولت آینده موسوی به آزادی زنان نظر دارد. لذا در پی تحریک جریان‌های فمینیستی علیه احمدی‌نژاد برآمد. (54)
جالب اینجاست که در خبرهای دیگر و برای اقشار مذهبی اینگونه تبلیغ می‌شد که سیاست‌های دولت احمدی‌‌نژاد به گسترش فساد منجر شده است. در همین زمینه احمدی‌نژاد عامل اعتیاد و طلاق نیز دانسته می‌شد. (55)
17. القای شکاف و اختلاف بین دولت و جامعه.(56)
گزیده آن که در راهبردهای احمدی‌نژادستیزی که مهم‌‌ترین رکن تبلیغی جبهه دوم خرداد و ستاد موسوی را تشکیل می‌داد، دیگر مانند گذشته سخن از این نبود که دولت در یک حوزه‌ای با کاستی‌هایی مواجه است. این شیوه تبلیغ همه چیز را مطلق می‌کرد و با نگاهی سفید و سیاه مسائل را بررسی می‌کرد. لذا آنها در پی این بودند تا انتخابات را به شیوه‌ای درآورند که گزینه‌ای باشد بین دروغ و صداقت، دمکراسی و استبداد، آزادی و محدودیت، تورم اقتصادی و ثبات اقتصادی، بی‌کاری و اشتغال، رکود اقتصادی و رونق اقتصادی، اعتیاد و سلامت، خوشبختی و طلاق، ننگ و عزت، هنر و بی‌هنری، جهل و دانش. در این میان احمدی‌نژاد از هیچ امتیاز و ویژگی مثبتی برخوردار نبود. بد مطلق و مطلق بدی بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد