اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

اخبار سیاسی

نگاهی به اخبار سیاسی روز

برخورد کنید و الا سایت های مستهجن بر می گردند

برخورد کنید و الا سایت های مستهجن بر می گردند
پس از گذشت حدود دو سال از انهدام ده‌ها سایت مستهجن فارسی‌زبان و دستگیری ده‌ها نفر از عوامل اصلی این سایت‌های منهدم‌کننده بنیان خانواده و اجتماع ایرانی، هنوز دستگاه قضائی، برخورد شایسته‌ای با این افراد نکرده و همچنان پرونده این جانیان اجتماعی باز است.

به گزارش خبرنگار «تابناک اجتماعی»، حدود دو سال پیش بود که مرکز بررسی‌ جرایم سازمان‌یافته سایبری، از انهدام ده‌ها سایت مستهجن فارسی‌زبان خبر داد؛ خبری که جامعه و کشور را با یک شوک بزرگ روبه‌رو کرد، چراکه با انهدام این سایت‌ها و اعترافات تکان‌دهنده عوامل آن، پرده از توطئه‌ای بزرگ برای از بین بردن قداست و بنیان خانواده‌ها و نیز از برنامه‌هایی بلند مدت برای گسترش فساد اخلاقی در جامعه ایرانی برداشت.

دستگیری برخی عوامل این سایت‌های مستهجن ـ که حاصل ماه‌ها و حتی سال‌ها کار اطلاعاتی و عملیاتی بود ـ موجب شگفتی مردم و نیز ایجاد موجی از شادی برای ایرانیان شد؛ اما متأسفانه این شیرینی از دستگیری عوامل و انهدام سایت‌های مستهجن، با تعلل قوه قضائیه به تلخی گرایید، چراکه نه تنها برخورد با این عوامل تاکنون صورت نگرفته، بلکه اثر واقعی برخورد با این افراد، که همانا بازدارندگی و زنگ هشدار برای دیگر افرادی است که به دنبال این‌گونه فعالیت‌های شنیع و کثیف هستند، به چشم نمی‌خورد.

و البته در این باره باید گفت که متأسفانه، به رغم میل عمومی که در بدنه دستگاه قضائی برای برخورد با عوامل این سایت‌ها بود، از برخورد با این تروریست‌ها که اثرات فعالیت‌های کثیف آنها از قتل نفس به مراتب بالاتر است، خبری نشد!

بسیار تکان‌دهنده است، اشک‌های پدری که پسر و دخترش تحت تأثیر این سایت‌های مستهجن فارسی قرار گرفته و با یکدیگر رابطه جنسی برقرار کرده و حتی کودکی نیز از آنها به وجود آمده بود؛ بسیار ناراحت‌کننده بود نامه پسری که تحت تأثیر داستان‌های خیالی ارتباط جنسی با محارم این سایت‌ها قرار گرفته و به مادر خود تجاوز کرده بود و یا نظر ارسالی دختر جوانی که با تشویق و ترغیب این سایت‌های مستهجن از خود تصاویر مستهجن تهیه کرده و با فرستادن به این سایت‌ها، شرف و آبروی خود را به باد داده بود و یا چند هزار کاربر فعال ایرانی این سایت ها که از روابط جنسی خود فیلم و عکس تهیه و با ارسال به این سایت‌ها، هم پرده عفت خود و جامعه را می‌دریدند و هم افراد بیشتری را به انجام این‌گونه اعمال کثیف ترغیب می‌کردند و موارد متعدد دیگر که حتی اشاره و فکر کردن به آنها بسیار شنیع و تکان‌دهنده است!

اطاله دادرسی در برخورد با عوامل این سایت‌ها، موجب شد که نه تنها برخی جری‌تر شده و با خیال راحت، اقدام به راه‌اندازی سایت‌های جدید مستهجن فارسی بکنند، بلکه متهمان این پرونده‌ها نیز از روش‌های جدید برای فرار از مجازات بهره ببرند.

تابناک می افزاید:  طولانی شدن دادرسی درباره پرونده‌های عوامل سایت‌های مستهجن فارسی‌زبان، نه تنها کار رسیدگی به اتهامات و اعمال مجرمانه دستگیرشدگان را تحت تأثیر قرار داده و برخورد مراکز مسئول را با آنها بی‌اثر کرده و افکار عمومی جامعه را اقناع نمی‌کند، بلکه گاه موجب می‌شود، مانند پرونده سعید ملک‌پور با جنجال و شانتاژ بین‌المللی همراه شده و حتی برخورد با این افراد نیز تحت تأثیر جو بین‌المللی قرار گیرد که البته طولانی شدن برخورد با این افراد، سبب شد عده‌ای دیگر نیز وسوسه شده و اقدام به راه‌اندازی دوباره سایت‌های مستهجن فارسی در فضای مجازی بکنند.

بنابراین، متهمان این پرونده برای فرار از صدور احکام سنگین، فرافکنی کرده و خود را متهم سیاسی نامیده و دست به دامان سازمان های حقوق بشری دنیا شدند و نتیجه آنکه، با بروز فشارهای بین المللی و همراهی گمراهان داخلی، متهمان این پرونده، از جمله سعید ملک پور معروف سیاوش حسین خانی، متهم جنایتکار پرونده جرایم ضد اخلاقی و ضد دینی «گرداب»، دستاویز جریان های سیاسی شده و با راه اندازی کمپین های حمایت از آنان، سعی در تخفیف جرایم آنان داشته و سرانجام با تحمل چند سال زندان، دیگر بار به خیانت های خود به خانواده های مومن و ملت شهید پرور ایران اسلامی ادامه دهند.

طرفه آنکه پس از برخورد برق آسا با عوامل و مدیران این سایت ها، به علت عدم صدور حکم و اطاله دادرسی، سایت های دیگری با بهره از تجارب سایت های پیشین به ترکتازی خود در شکستن حریم مقدسات و اهانت به همه ارکان دین و اجتماع بی پرواتر از گذشته ادامه می دهند.

این قلم، زبان گویای هزاران قربانی گرفتار آمده در دام کثیف این گرگ های انسان نماست که خواهان اقدام سریع و کوبنده دستگاه قضایی کشور هستند؛ امید که همچنان قوه قضائیه پناه ستمدیدگان بماند.



سفارتخانه‌های آمریکا مرکز جاسوسی و توطئه


سفارتخانه‌های آمریکا مرکز جاسوسی و توطئه

وزیر دفاع گفت: سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای مختلف جهان برای تعامل و ارتقاء سطح روابط ایجاد نشده، بلکه مأموریت آنان عمدتاً برای جاسوسی، توطئه، براندازی و خیانت به دولتها و ملتها تنظیم شده است.

به گزارش اداره کل تبلیغات دفاعی وزارت دفاع، سردار احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در جمع معاونین و مدیران این وزارتخانه طی سخنانی از 13 آبان سالروز اشغال لانه جاسوسی آمریکا، بعنوان نماد استکبارستیزی ملت ایران یاد کرد و افزود: هر چه از زمان این رویداد حماسی و بزرگ می‌گذرد بر حقانیت آن فرمایش تاریخی حضرت امام (ره) که فرمودند اشغال لانه جاسوسی انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود، بیشتر واقف می‌شویم.
وی ادامه داد: با اشغال لانه جاسوسی، نقشه‌های شوم آمریکا علیه ایران بلکه منطقه خاورمیانه و جهان اسلام نقش بر آب شد و افکار عمومی جهان متوجه شد که سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای مختلف جهان برای تعامل و ارتقاء سطح روابط ایجاد نشده، بلکه مأموریت آنان عمدتاً برای جاسوسی، توطئه، براندازی و خیانت به دولتها و ملتها تنظیم شده است.
وزیر دفاع افزود: اقدامات خصمانه آمریکا در جریان حمله نظامی به طبس، حمایت همه‌جانبه و آشکار از صدام در حمله به ایران و مشارکت در جنایت‌های رژیم بعث عراق علیه مردم ایران نشان داد که اگر لانه جاسوسی آمریکا اشغال نمی‌شد، این لانه فساد به مرکز فرماندهی و اتاق جنگ آمریکا تبدیل می‌شد.
وحیدی بصیرت، پیروی از ولایت، شجاعت، هوشیاری، عشق به اسلام و اهل بیت (ع) و وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی را از عوامل اقدام تاریخی و دوران‌ساز دانشجویان پیرو خط امام ذکر کرد و گفت: انقلاب اسلامی در تداوم حیات خویش همچنان به این عوامل و مولفه‌ها نیازمند است.
وزیر دفاع با تاکید بر اینکه آمریکا محور شرارت، ناامنی، تشنج، تروریسم، گسترش سلاح‌های کشتار جمعی، خشونت و نقض حقوق بشر به شمار می‌رود، گفت: ملت‌های آزاده و دولت‌های مستقل از این همه یاغی‌گری، زورگویی و خیانت و شرارت به ستوه آمده‌اند.
وحیدی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: سردمداران ظالم، زورگو و بی‌تدبیر آمریکا در طول دهه‌های اخیر با راه‌اندازی جنگهای مختلف، کودتا، ترویج تروریسم دولتی، توطئه و تجاوز به ملتهای جهان، چهره ملت آمریکا را در نزد جهانیان به شدت مخدوش کرده‌اند و تداوم این روند ضدانسانی بی‌تردید به فروپاشی کامل نظام تارعنکبوتی آنان منجر خواهد شد.
وزیر دفاع ادامه داد: اگر سردمداران آمریکا بجای ساخت این همه سلاح کشتار جمعی و توطئه علیه ملتها و را‌ه‌اندازی جنگهای خانمان‌سوز سرمایه و انرژی خود را در مسیر صلح، پیشرفت و عدالت در جهان صرف می‌کردند، امروز شاهد این همه نابسامانی و ناهنجاری در جهان نبودیم.
وحیدی تاکید کرد: فرزندان رشید ملت ایران با اقدام انقلابی خود در 13 آبان 58 به سردمداران کاخ سفید آمریکا هشدار دادند که این راه ضدبشری سرنوشتی جز شکست و فروپاشی ندارد ولی آنان بجای عبرت گرفتن و اصلاح و تغییر مسیر خود، راه فرعونی، نمرودی و قارونی را ادامه دادند و نزدیک است که همچون فرعون در دریای خشم ملت خود و ملت‌های جهان غرق شوند.
وزیر دفاع با بیان اینکه وقوع سه رویداد بسیار مهم یعنی تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه در سال 1343، کشتار دانش آموزان به دست دژخیمان رژیم ستم‌شاهی سال 1357 و اشغال لانه جاسوسی در سال 1358، یوم‌الله 13 آبان را به نقطه عطفی در تاریخ ایران اسلامی تبدیل کرده است، گفت: این سه رویداد مهم در پیدایش، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفاء کردند.
وحیدی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دانش‌آموز اظهار داشت: مبارزات و فداکاری‌های دانش‌آموزان، این تلاشگران عرصه علم، ایمان و اقدام در پاسداری از دستاوردهای گرانسنگ انقلاب اسلامی دشمنان را در جبهه‌های جنگ نرم و سخت، مأیوس کرده است.
وزیر دفاع در پایان تصریح کرد: زنده نگهداشتن 13 آبان، زنده نگه‌داشتن راه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، شهیدان سرافراز و انقلابیون ظلم‌ستیزی است که در 30 سال گذشته، با پایمردی و استقامت مشعل استکبارستیزی را همچنان روشن نگه داشته‌اند.

برنامه ریزی برای 13 آبان در بنیاد باران


برنامه ریزی برای 13 آبان در بنیاد باران


قرار شده عصر چهارشنبه 12 آبان موسوی و کروبی در بنیاد باران حضور یافته و با سیدمحمد خاتمی درباره روز 13 آبان به رایزنی بپردازند.

این جلسه در آستانه 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی برگزار شده و درآن حضور یا عدم حضور این افراد در راهپیمایی 13 آبان به بحث گذاشته می شود.
هرچند میرحسین توسط برخی افراد برای صدور بیانیه درباره 13 آبان تحت فشار گذاشته شده اما تا کنون وی از صدور بیانیه خودداری کرده اس


میلیاردرهای تهران پشت موسوی بودند

گلوبال ریسرچ:
میلیاردرهای تهران پشت موسوی بودند
در ایران یک بخش خصوصی سرمایه دار وجود دارد که برای خود منافع خاص سیاسی و اقتصادی در نظر گرفته است. همین طبقه مرفه، مرکزیت اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری 2009 (1388) را تشکیل می داد.

  یک پایگاه خبری کانادایی در تحلیلی جامعه شناختی تصریح کرد: یک طبقه خاص سرمایه دار در ایران که دارایی هایشان بالغ بر هزاران میلیارد تومان بود پشت سر اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری قرار داشتند که این حوادث را رهبری می کردند.

به گزارش صراط پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ در تحلیل جامعه شناختی اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تصریح کرد: آنچه رسانه های غربی هرگز در مورد این اغتشاشات نگفتند نوعی شکاف طبقاتی بود که پشت سر اغتشاشات مذکور قرار داشت.

این پایگاه اطلاع رسانی نوشت: هر چند که صنایع نفت و گاز در ایران دولتی است اما در این کشور، یک بخش خصوصی سرمایه دار نیز وجود دارد که برای خود منافع خاص سیاسی و اقتصادی در نظر گرفته است. همین طبقه مرفه، مرکزیت اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری 2009 (1388) را تشکیل می داد.

این نشریه الکترونیکی کانادایی افزود: در شرایطی که طبقات مرفه و میانه مرفه جامعه ایران از میرحسین موسوی حمایت می کردند، مردم عادی شامل کارگران و طبقات ضعیف حامی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی ایران بودند.

بنابر گزارش فوق، هر چند که ممکن است برخی از کسانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به خیابان آمدند واقعاً احساس می کردند که انتخابات به شکل منصفانه ای برگزار نشده است اما نباید فراموش کرد که پشت این جریان، مخالفین دولت ایران قرار داشتند یعنی همان طبقه سرمایه داری که به دنبال منافع خاص خود بود.

گفتنی است این رسانه کانادایی اگرچه به یک واقعیت محسوس اشاره کرده است و نقش کلان سرمایه داران در فتنه 88 را نمی توان انکار کرد ولی به نظر می رسد رسانه یاد شده عمداً در پی کمرنگ کردن و یا انکار نقش مستقیم سرویس های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در فتنه اخیر نیز بوده است. چرا که مطابق اسناد موجود سران و عوامل اصلی فتنه دقیقاً و بی کم و کاست از فرمول دیکته شده سرویس های اطلاعاتی مورد اشاره پیروی کرده بودند. ضمن آن که با برخی از آنها دیدارهای خصوصی خارجی نیز داشته اند.

خنداندن مردم با کروبی و میرحسین ممنوع!


 
 
یک سایت اصلاح طلب به سایت‌های جنبش سبز نصیحت کرد با انتشار اخبار مسخره درباره میرحسین و کروبی باعث خنده مردم نشوند!  
 

یک سایت اصلاح طلب به سایت‌های جنبش سبز نصیحت کرد با انتشار اخبار مسخره درباره میرحسین و کروبی باعث خنده مردم نشوند!
روز گذشته برخی سایت‌های ضد انقلاب مقیم خارج و برخی همفکران داخلی آنها مانند سایت اصلاح طلب آینده با ذوق زدگی خبر منتشر کردند که کروبی به در منزل میرحسین رفته و چون ماموران می‌خواستند مانع شوند میرحسین در یک اقدام انقلابی سوار ماشین شده و کروبی را به داخل منزل خود برده است.


سایت خودنویس که در حمایت کورکورانه از جنبش سبز در سال گذشته و تمسخرهای جنبش فتنه در ماه‌های اخیر ید طولایی دارد در مطلبی پیرامون ملاقات کروبی و میرحسین نوشت: آقایان سایت‌های سبز! شما سایت خبری و تحلیلی هستید، نشریه طنز که نیستید، وقتی می‌نویسید موسوی در یک اقدام انقلابی سوار ماشین خود شد و رفت سر کوچه و کروبی را به منزل آورد آدم خنده‌اش می‌گیرد!
نویسنده این سایت اصلاح طلب با اشاره به خبر برخی سایت‌ها که مدعی شده بودند موسوی و کروبی در حصر بوده‌اند و با اقدام موسوی حصر خانگی آنها شکسته شد با تمسخر موسوی این سئوال را مطرح کرد که چرا این همه روحیه انقلابی میرحسین فقط این جور جاها فوران می‌کند؟!طنز نویس فراری از کشور در ادامه نوشت تا جایی که ما بلدیم حصرخانگی به یک چیزی می‌گویند که طرف نتواند با کسی رفت و آمد داشته باشد. اگر کروبی ادعا می‌کند که خودش در حصر خانگی است و می‌تواند تا دم خانه موسوی برود چرا موسوی که اقدامات انقلابی بلد است نمی‌تواند برود دم خانه کروبی؟!


سایت خودنویس در ادامه به بررسی روحیات میرحسین پرداخته و نوشته موسوی در حالت معمول پسر خوبی است. اگر با او کاری نداشته باشی در خانه می نشیند و ماهی یک بیانیه می‌نویسد ولی اگر میهمانی به در خانه او بیاید و راه ندهند همین پسر خوب ناگهان انقلابی می‌شود و کاری می‌کند که همه کف بکنند. وی در ادامه نوشته البته کتک خور موسوی مثل کروبی ملس نیست. آن روزی که عده‌ای به منزل کروبی حمله کردند، عالم و آدم رفتند دیدن کروبی ولی موسوی همین جایی که الان نشسته، همچنان نشست و طبق روال معمول یک بیانیه کوبنده صادر کرد!این طنز نویس در ادامه موسوی و کروبی را به تیم فوتبالی تشبیه کرد که کروبی کاپیتان این جنبش است. حرکت بدون توپ می‌کند، پاس گل می‌دهد، از آفساید به راحتی فرار می‌کند اما بلد نیست گل بزند. اگر موسوی و کروبی را از وسط زمین برداری و از استادیوم هم بیرون ببری باز هم در احوال بازی توفیر زیادی نمی‌کند چه بسا بازی روان هم بشود!


تحلیلی بر پاور پوینت فتنه

تحلیلی بر پاور پوینت فتنه(2)
نقش و اقدامات هاشمی رفسنجانی در حوادث فتنه

در این متن منتشر شده ،هدف و استراتژی هاشمی رفسنجانی دقیقا منطبق با اهداف جریان هتاک و برانداز و در ابعاد کوتاه و بلند مدت ذکر شده که خوب است این فرصت محلی برای پاسخگویی وی نسبت به این مطالب باشد

تحلیلی بر پاور پوینت فتنه(1)
بهزاد نبوی:احمدی نژاد که عددی نیست،آن کس و آن مرکزی را باید تحت فشار بگذاریم که اصلی ترین نقش را دارد؟

اخیرا پاورپوینتی در سایت های ضد انقلابی منتشر شده است که حاوی روشنگری هایی درباره جریان فتنه تا سه ماه پس از انتخابات می باشد. این مطالب قبلا در سایت های متعدد منتشر شده بود


افشاگری رضا ریع پهلوی در خصوص حمایت هایش از فتنه در ایران

رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع در آخرین جلسه پرسش و پاسخ ماهانه خود که در پایان اکتبر منتشر شده بسیاری از ناگفته ها در خصوص رهبری مخالفان، اغتشاشگران و سران فتنه در ایران را فاش کرد.


alt

 

  وی در پاسخ به سوال در خصوص چگونگی نفوذ در ایران از طریق ماهواره و رسانه های دیگر که از سوی یک شهروند امریکایی مطرح شده بود گفت: مخالفان ایرانی باید به یک زیربنای مخابراتی و رسانه ای مستقل دست یابند که این اقدام نیاز به تخصیص بودجه ای خاص دارد.

ربع پهلوی در ادامه عدم مدیریت درست مخالفان و اغتشاشگران ایرانی را زیر سوال برد و بر لزوم همکاری های بیشتر دولت های خارجی برای کمک به آنها تاکید کرد.

بر اساس این گزارش، او همچنین با اعتراف به تاسیس دو سازمان مستقل تحت عناوین اتحادیه دموکراتیک ایران در امریکا IDU و انجمن اتحاد و دموکراسی ایران ARDI در اروپا از تماس های مستقیم خود با سران فتنه در ایران از زمان پیدایش آن در ایران پرده برداشت و همکاری با آنها را در کلیه سطوح هدف اصلی این سازمان ها دانست.

ربع پهلوی در پاسخ به این سوال یکی دیگر از شهروندان امریکایی از واشنگتن در خصوص لزوم تشکیل کمیته ای برای کمک بیشتر به مخالفان ضد دولتی و سران فتنه در ایران از تشکیل کمیته های دیگری با عضویت مشاوران، کارشناسان و تحصیل کردگان پرده برداشت و مدعی شد باید تمام قوا و منابع خود را در حمایت از این افراد در ایران به کار گیریم.

فرزنده شاه مخلوع در ادامه افزود: از هر جنبش، ابزار و مکانیزمی که به اغتشاشات در ایران کمک کند استقبال می کند.

وی از فتنه به عنوان نخستین گروه سیاسی در جهان نام برد که توسط اینترنت و تماس با جهان خارج سازماندهی شد.

در ادامه وی از فناوری های در حال توسعه به عنوان بهترین ابزار ادامه هدایت فتنه یاد کرد.

پهلوی در ادامه خواستار براندازی نظام حاکم در ایران و جایگزینی آن با نظامی سکولار شد.

وی در ادامه از دیدارهای مکرر خود با سیاستمداران، قانون گذاران و مقامات امریکایی خبر داد و این دیدارها را تلاش در راستای هدایت بیشتر مخالفان در ایران دانست.

اون موسویه؟! نه؛ سوپرمنه! + کاریکاتور

وی در این کارتون تمسخرآمیز، با اشاره به مطلب مندرج در برخی سایت‌های حامی اپوزیسیون مبنی بر دیدار مهدی کروبی با میرحسین موسوی که در آن از رانندگی موسوی به عنوان یک حرکت "انقلابی" نام برده شده، میرحسین موسوی را با سوپرمن مقایسه کرده است

"ن.ک" کاریکاتوریست سابق روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب که در اوایل راه‌اندازی سایتی در کانادا، جزو حامیان میرحسین موسوی و جریان فتنه 88 بود، بعد از چندی با ناامیدی از این جریان و اذعان به مرگ آن، به تمسخر و نقد سران فتنه روی آورد.

وی در این کارتون تمسخرآمیز، با اشاره به مطلب مندرج در برخی سایت‌های حامی اپوزیسیون مبنی بر دیدار مهدی کروبی با میرحسین موسوی که در آن از رانندگی موسوی به عنوان یک حرکت "انقلابی" نام برده شده، میرحسین موسوی را با سوپرمن مقایسه کرده است.

 

alt
 

گفتنی است "ن.ک" چند ماه قبل هم با کشیدن کاریکاتوری از آقای موسوی، وی را در سنین پیرمردی سالخورده نشان می‌داد که در حال نوشتن بیانیه شماره 300 خود می‌باشد.

 

alt

وی همچنین، چند هفته پیش با کشیدن کاریکاتوری از میرحسین موسوی که جلوی یک لپ‌تاپ آمریکایی (اپل) نشسته و مشغول جستجو در فضای مجازی خطاب به همسرش زهرا رهنورد می‌گوید: به ما پیغام می‌دهند که کاری باید بکنیم و زهرا رهنورد با پوزخندی به موسوی می‌گوید: خب یه کاری بکن. یک مصاحبه‌ای با خودت انجام بده و بیانیه‌ای صادر کن!

alt

موسوی، کروبی را سوار ماشینش کرد و حصر را شکست

ملاقات اخیر کروبی با موسوی(در خانه موسوی) و ادعای این که «موسوی در اقدامی انقلابی حصر را شکسته و کروبی را با ماشین خود به درون خانه برده»، اسباب تردید و تمسخر را در محافل حامی فتنه سبز فراهم کرد.

«علیرضا- ر» از عناصر فراری در این باره نوشت: «موسوی در یک اقدام انقلابی» (؟؟؟)... بامزه بود! دو انقلابی ضد انقلاب به طور انقلابی پائین تر از انقلاب با هم دیدار کردند و سایت ها نوشتند که موسوی در «یک اقدام انقلابی» سوار ماشین شخصی اش شد، ناگهان از خانه بیرون زد و.... و خلاصه طی این حرکت «انقلابی» موسوی حصر خانگی کلا شکسته شد. این که چرا موسوی اقدام نمی کند، وقتی اقدام بکند همچنان «انقلابی» عمل می کند البته مسئله ای است مشخص. ولی اینجا این سؤال پیش می آید که چرا اینهمه روحیه و اقدامات انقلابی موسوی فقط اینجور جاها فوران می کند؟

نویسنده سایت خودنویس آنگاه 3 احتمال طنزآلود را مطرح کرده است: 1. موسوی در حالت معمول پسر خوبی است. انقلابی هم هست. کاریش نداشته باشی نهایتا همان می نشیند ماهی یک بیانیه می نویسد با کسی هم کاری ندارد. ولی همچی که عکس زنش را نشان بدهی یا مهمان را از دم در خانه اش راه ندهی یا به هر شکلی ماجرا شخصی بشود همین پسر خوب ناگهان «در یک اقدام انقلابی» یک کارهایی می کند که همه کف لمه می کنند. در مجموع برای این که موسوی یک تکانی به خودش و جنبش بدهد کافی است یک کاری بکنید که یک ماجرایی برای شخص خودش پیش بیاید. الباقی را ماشالا خودش انقلابی است و استاد!
2. تا جایی که ما بلدیم حصر خانگی به یک چیزی می گویند که طرف نتواند با کسی رفت و آمد داشته باشد. اگر کروبی که خودش حصر خانگی است می تواند لااقل تا دم خانه موسوی برود چرا موسوی که اقدامات انقلابی هم بلد است نمی تواند برود دم خانه کروبی؟ البته کتک خور موسوی مثل کروبی ملس نیست ولی آن روزی که ریختند دیوار خانه کروبی را آوردند پایین، عالم و آدم رفتند منزل کروبی همین موسوی همین جایی که الان نشسته همچنان نشست و طبق روال طی یک بیانیه کوبنده این اقدام را مثل بقیه اقدامات محکوم کرد.
3. در مجموع اگر یک نفر به موسوی یادآوری بکند که رهبر یک جنبش اعتراضی است نه یک اعتراض به هر ماجرای شخصی من خیلی ممنون می شوم. کروبی کاپیتان این جنبش است. حرکت بدون توپ می کند، پاس گل می دهد، از تله آفساید به راحتی فرار می کند، هزار تا کار دیگر بلد است بکند ولی کسی نیست که ضربه تمام کننده را بزند. در حال حاضر اگر موسوی را از وسط زمین برداری ببری وسط تماشاچی ها یا حتی بیرون استادیوم بنشانی هم باز احوال بازی توفیر زیادی نمی کند چه بسا که بازی روانتر هم بشود. آقای موسوی! بغیر از مسائل مربوط به دم خانه و توی خانه ات چه راهی برای پیش بردن جنبش داری؟ به قول کروبی دوتاشو بگو!
خودنویس درپایان یادآور شده است: آقایان سایت های سبز! شما سایت خبری- تحلیلی- سیاسی هستید، نشریه طنز نیستید که. وقتی می نویسید موسوی «در یک اقدام انقلابی» سوار ماشینش شد رفت سر کوچه آدم خنده اش می گیرد. به خدا خبر را جور دیگری هم می شود بولد کرد، نخندانید ما را!
یادآور می شود کروبی و موسوی در دیدار «انقلابی»! مورد اشاره با نبوغ منحصر به فردی! خود را پشت عنوان ملت مخفی کرده و گفته اند: به مصلحت نیست بین صفوف ملت تفرقه ایجاد کنیم و ده ها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید را خس و خاشاک یا میکروب و فتنه گر بنامیم.

طعنه حداد عادل به سید محمد خاتمی

بیاد دارم که در زمان اصلاحات خود آقای خاتمی گفت که تنها 20 زندانی سیاسی وجود دارد ولی باز هم بیگانگان می‌گفتند که در ایران تعداد زیادی زندانی سیاسی وجود دارد که باید به وضع آنها رسیدگی شود.
فارس: غلامعلی حداد عادل در مراسمی که به مناسبت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در دانشگاه تهران برگزار شد، سخنرانی کرد که البته سخنرانی وی با حاشیه‌هایی نیز همراه بود.

غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی عصر امروز در مراسمی که به مناسبت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران برگزار شد، سخنرانی کرد که حاشیه نگاری از سخنرانی وی به شرح زیر است.

* قرار بود حداد عادل ساعت 15 در محل سالن شیخ انصاری دانشکده حقوق حضور یابد که تأخیر وی باعث شد تا مجریان این برنامه از پخش کلیپ برای پر کردن وقت حضار استفاده کنند، بر همین اساس دو کلیپ قبل از حضور حداد در سالن به نمایش درآمد.

*بعد از پخش 2 کلیپ یاد شده مجری برنامه پشت بلندگو رفت و اعلام کرد که قرار بود آقای حداد تا این لحظه به سالن برسند ولی تاکنون وی به دلیل بارش باران نتوانسته‌اند در سالن حضور یابند و ما هم دیگر کلیپی نداریم که برای شما پخش کنیم!

* نبودن کلیپ باعث شد که مجری برنامه یک بار دیگر عناوین برنامه را قرائت کند که همزمان با این موضوع حداد عادل نیز وارد سالن شد.

*بعد از سخنرانی حدادعادل قرار بود از دانشجویانی که قبلا ثبت نام کرده‌اند دعوت شود تا نظرات خود را در حضور حداد بیان کنند، ولی مجری برنامه گفت که کسی برای این مسئله ثبت نام نکرده است!

*همزمان با سخنان مجری در مورد عدم ثبت نام دانشجویان برای اظهارنظر، یکی از دانشجویان از انتهای سالن گفت که من قصد صحبت داشتم ولی کسی از من ثبت‌نام نکرد که مجری از این شخص خواست تا با حضور در پشت تریبون نظراتش را بیان کند.

*رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در پاسخ به سوال این دانشجو که از وی خواسته بود که فیلم مستند 444 روز مانده به آزادی را مشاهده کند و سپس در خصوص وجهه ایران بعد از تسخیر لانه جاسوسی اظهارنظر کند، گفت: زمانی که ما سیلی محکمی را به گوش آمریکا زدیم نباید توقع داشت که آنها ساکت بنشینند بر این اساس آمریکایی‌ها از طریق ابزار تبلیغاتی خود فیلم‌ها و کتاب‌های زیادی را علیه حرکت دانشجویان ساخته‌اند و همواره تلاش کردند که از ایران چهره‌ای زشت نشان دهند.

*در ادامه برنامه هم یکی دیگر از دانشجویان اجازه خواست که صحبت کند که حداد عادل نیز از وی خواست تا پشت تریبون حاضر شود و بعد نظرات خود را بگوید.

*این دانشجو از عدم حضور حداد طی سال‌های قبل در دانشگاه تهران انتقاد کرد که حداد عادل در پاسخ به وی گفت: "که آیا کسی از من دعوت کرده است که به من می گویید چرا نیامده‌ام ".

*بعد از پایان سخنان این دانشجو وی به سمت درب خروجی حرکت کرد تا از سالن خارج شود که حداد از وی خواست تا با حضور در سالن پاسخ سؤالاتش را بشنود.

*جداد در پاسخ به سوالات این دانشجو که در سخنان خود مسائلی را مطرح می‌کرد و در پایان می‌گفت که البته این مسائل به من ربطی ندارد، گفت: این آقا همه مسائل را بیان کردند در حالی که قصد داشتند چیزی نگویند.

*همچنین حداد در پاسخ به این دانشجو که همواره طی سخنان خود درخواست می‌کرد که نگیرندش، گفت که مطمئن باشید کسی با شما کاری ندارد و شما می‌توانید نظرات خود را آزادانه بیان کنید.

*حداد عادل همچنین در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان گفت که بیاد دارم که در زمان اصلاحات خود آقای خاتمی گفت که تنها 20 زندانی سیاسی وجود دارد ولی باز هم بیگانگان می‌گفتند که در ایران تعداد زیادی زندانی سیاسی وجود دارد که باید به وضع آنها رسیدگی شود.

دشمن می‌کوشد ماهیت ضداستکباری 13 آبان مشخص نشود


دشمن می‌کوشد ماهیت ضداستکباری 13 آبان مشخص نشود

مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان دماوند گفت: دشمنان اسلام و انقلاب تلاش می‌کنند تا ماهیت ضداستکباری روز 13 آبان مشخص نشود.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد علاء‌الدینی امروز در آستانه فرارسیدن راهپیمایی ضداستکباری 13 آبان در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در دماوند اظهار داشت: شهادت دانش‌آموزان در سال 1357، تسخیر لانه جاسوسی در سال 1358و تبعید حضرت امام در سال 1343 از ایران به ترکیه به دست رژیم ملعون پهلوی رویدادهای مهم آبان ماه است که به هم پیوسته می‌شود و در نهایت رنگ مبارزه با استکبار می‌گیرد و برای ما جهاد مقابل اجانب را تداعی می‌کند.
وی تصریح کرد: وظیفه ما در بعد استکبارستیزی این است که بدانیم دشمن به دنبال این است تا شاخصه استکبارستیزی را از هر اهداف روزمره ما جدا کند.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان دماوند گفت: دشمن به وی‍‍‍ژه تلاش می‌کند تا روحیه استکبارستیزی از 13 آبان جدا شود چراکه مولفه اصلی شکل‌دهنده این روز، حرکات و آرمان‌های استکبارستیزانه است.
علاءالدینی ادامه داد: دشمن می‌خواهد ماهیت استکبار مشخص نشود و در فتنه سال قبل نیز دیدیم که تلاش دشمن بر این بود تا ماهیت ضداستکباری 13 آبان مشخص نشود.
وی با دعوت از مردم برای حضور در راهپیمایی 13 آبان و مشارکت در این برنامه بسیار مهم بیان داشت: ارتباط با فرهنگ ناب شهادت مهم‌ترین فصل جداکننده ماه آبان از سایر ماه‌ها است.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان دماوند گفت: یکی از مهم‌ترین اقداماتی که حضرت امام در کشور انجام دادند، باز کردن بابی بود که فقط خداوند بر مجاهدان، آن باب را می‌گشاید و به گفته امیرالمومنین (ع)، جهاد بابی است که خداوند برای بندگان خاص خودش در نظر می‌گیرد.
علاءالدینی افزود: امام با روحیه اخلاص و تعهدی که داشتند، توانستند در جامعه اسلامی روحیه‌ای را ایجاد کنند که مردم نه تنها مشتاق گشوده شدن باب جهاد شدند بلکه در عمل هنگامی که زمان جهاد فرارسید، همگی برای سبقت گرفتن از هم در این میدان به تلاشی مقدس دست زدند.
وی اضافه کرد: می‌توانیم از جمله افرادی را که در امر جهاد پیشگام شد، آیت‌الله قاضی طباطبایی بدانیم که در سال 1358 به عنوان نخستین شهید محراب در تبریز به خیل مجاهدان حقیقی انقلاب پیوست.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان دماوند گفت: در میدان جهاد، هیچ کس از جوان و نوجوانان و پیر و سالمند دیگر سن و سال نمی‌شناسد.
علاءالدینی بیان داشت: در میدان جهاد، پیری همچون آیت‌الله قاضی طباطبایی در سال 1358 توسط منافقان شهید می‌شود و جوانی مثل حسین فهمیده نیز هم‌راستا با بزرگانش در این مسیر گام برمی‌دارد.
وی تصریح کرد: عظمت شهادت حسین فهمیده در نسل نوجوان و جوان بسیار تاثیرگذار شده و به دنبال او، الگویابی‌های شهیدان از کسانی مثل فهمیده آغاز می‌شود.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان دماوند گفت: شهید حسین فهمیده تنها نوجوان بسیجی 13 ساله نیست که وارد میدان جهاد شد و تنها یکی از خیل مشتاقان نوجوانی است که در مسیر انقلاب زحمت کشیدند.
علاءالدینی عنوان داشت: این افراد دست‌آموز دانش‌آموزانی بودند که در سال 1357 در محیط دانشگاه در دفاع از ارزش‌های انقلاب توسط ساواک مورد هجوم قرار گرفتند و 56 نفر از آنها به شهادت رسیدند.

مهر تأییدمجلس بر وروددانشجوی‌پولی به دانشگاه‌دولتی‌بدون آزمون

مهر تأییدمجلس بر وروددانشجوی‌پولی به دانشگاه‌دولتی‌بدون آزمون/ کوچک‌زاده: خلاف اصول 30 و 40 قانون‌اساسی است

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ادامه بررسی مواد لایحه برنامه پنجم توسعه به بندهایی از ماده 24 رأی دادند که بر اساس آن دانشگاه‌های دولتی مجاز خواهند بود خارج از چارچوب آزمون سراسری با دریافت شهریه از داوطلبان دانشجو بگیرند.

 بر اساس بند(ه) ماده 24، دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی مجازند از ظرفیت مازاد بر سهمیه آموزش رایگان خود و یا ظرفیت‌های جدیدی که ایجاد می‌کنند بر اساس قیمت تمام شده یا توافقی با بخش غیردولتی و با تأیید هیئت امنا در مقاطع مختلف دانشجو بپذیرد و منابع مالی دریافتی را حسب مورد پس از واریز خزانه کل به حساب‌ درآمدهای اختصاصی منظور کند.

همچنین بنابر بند (ی) ماده 24 و تبصره یک ذیل آن، دانشگاه های دولتی می‌توانند نسبت به تأسیس شعب در شهر محل استقرار خود یا دیگر شهرها و مناطق آزاد داخل کشور و نیز در خارج کشور به‌صورت خودگردان و با دریافت شهریه از داوطلبان اقدام کنند. پذیرش دانشجو در شعب دانشگاه‌های مذکور در داخل کشور خارج از آزمون سراسری انجام خواهد شد.

دکتر مهدی کوچک‌زاده نماینده مردم تهران و استاد دانشگاه در این زمینه به خبرنگار ما گفت: ابتدا تصریح می‌کنم که با تأسیس و راه‌اندازی مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه‌های غیرانتفاعی برای ادامه تحصیل جوانان مخالفتی ندارم و بخش خصوصی می‌تواند بر اساس قوانین نسبت به تأسیس دانشگاه آزاد و جذب دانشجو طبق ضوابط عمل کند و هزینه‌های آن را نیز از این طریق تأمین کند.

وی ادامه داد: اما موادی که امروز(سه‌شنبه) در مجلس به بحث گذاشته شد و بنده نیز در مورد آن اخطار قانون اساسی دادم، اجازه می‌دهد امکانات و اعتبار دانشگاه‌های دولتی که تا قبل از این از طریق آزمون سراسری جذب دانشجو می‌کردند، تحت عنوان "سهمیه مازاد بر سهمیه آموزش رایگان" می‌تواند در اختیار افرادی قرار بگیرد که بدون آزمون وارد دانشگاه می‌شوند.

این نماینده مجلس اشکال اول این رویکرد را نبود تعریف روشن از "سهمیه مازاد" دانست و گفت: سهمیه مازاد در کجا تعریف شده و چنانچه چنین سهمیه‌ای وجود دارد، یعنی دانشگاه‌های دولتی مازاد بر آنچه که دانشجو جذب می‌کنند، ظرفیت دارند، چرا این ظرفیت را در پذیرش دانشجو از طریق آزمون سراسری لحاظ نمی‌کنند.

وی افزود: با توجه به جمعیت زیاد شرکت کننده در آزمون سراسری و تعداد قابل توجهی از آنان که از ورود به دانشگاه باز می‌مانند، چنانچه دانشگاه‌های دولتی ظرفیتی بیش از ظرفیت اعلامی در دفترچه انتخاب رشته آزمون سراسری دارند، باید در این زمینه تجدید نظر کنند و از کانال آزمون سراسری دانشجوی بیشتری بگیرند.

کوچک‌زاده در توضیح ایراد دوم این مصوبه گفت: دانشجوی پولی و غیر پولی از حیث وظایف، حقوق و تکالیف متفاوت هستند و در اثر این روند، در آینده موجب سوق یافتن جذب دانشجو به این روش و از بین رفتن شأنیت مصرح قانون اساسی دانشگاه‌های دولتی می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: اصل 30 قانون اساسی اشعار می‌دارد که " دولت‏ موظف‏ است‏ وسایل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سر حد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ دهد."

این استاد دانشگاه با یادآوری اصل 40 قانون اساسی ادامه داد: اشکال سوم این مصوبه مستند به اصل 40 قانون اساسی که تصریح می‌کند "هیچ‌کس‏ نمی‏ تواند اعمال‏ حق‏ خویش‏ را وسیله‏ اضرار به‏ غیر یا تجاوز به‏ منافع عمومی‏ قرار دهد."

وی افزود: عده‌ای مطابق قوانین و ضوابط حاکمیت، اجازه سرمایه‌گذاری و تأسیس دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی را یافته‌اند و سرمایه خود را در مسیر آموزش دانشجو قرار داده‌اند، این در حالی است که در صورت ورود دانشگاه‌های دولتی به این حوزه، از آنجایی که مؤسسات و دانشگاه‌های دولتی مستظهر به امکانات دولت هستند و خود نیز تلاشی برای تحصیل سرمایه و امکانات نداشته‌اند، مؤسسات و دانشگاه‌های غیرانتفاعی در رقابت با آن‌ها ضرر می‌کنند که این مخالف اصل 40 قانون اساسی است.

این نماینده مجلس گفت: این اخطار قانون اساسی را در جلسه علنی مجلس نیز مطرح کردم و آقای ابوترابی‌فرد که ریاست جلسه را برعهده داشت، تلویحاً تذکر را پذیرفت و گفت دولت باید به‌گونه‌ای عمل کند که موجب اضرار نشود و باید راهکارهای آن را مشخص کند.

به گزارش رجانیوز، بند (ه) در لایحه پیشنهادی دولت برای برنامه پنجم توسعه وجود دارد اما بند (ی) که صراحتاً بر پذیرش دانشجوی پولی بدون آزمون تأکید می‌کند، در کمیسیون تلفیق اضافه شده است، اگرچه نماینده دولت در جلسه امروز مجلس از این بند نیز دفاع کرد.

در جلسه روز سه‌شنبه همچنین مواد 26 و 28 برنامه پنجم نیز که مربوط به واگذاری مدارس دولتی بود به بحث گذاشته شد که مواد 28 و 28 مکرر یک برنامه پنجم حذف و ماده 26 برای بررسی بیشتر به تلفیق ارجاع شد.

متن ماده 26 به شرح زیر بود:

وزارت آموزش و پرورش مکلف است ساز و کار اداره امور مدارس و مجتمع های آموزشی در استان‌ها و مناطق خود را در چهارچوب مواد 13 و 16 قانون مدیریت خدمات کشوری به صورت غیر دولتی تهیه و حداکثر تا پایان سال اول برنامه به تائید معاونت برساند به نحوی که از سال دوم برنامه سالانه حداقل سه درصد(3%) و در طول برنامه حداقل پانزده درصد(15%) مدارس دولتی به صورت غیر دولتی اداره شوند.

'حمید رسایی' در جلسه علنی نوبت عصر روز سه شنبه با تشریح ماده 30 قانون اساسی مبنی بر موظف بودن دولت به قراردادن وسایل آموزش و پرورش به صورت رایگان تا حد خودکفایی در اختیار ملت، افزود: بر اساس ماده26 لایحه برنامه پنجم توسعه ، ما دولت را مکلف می کنیم تا پایان برنامه پنجم 20 درصد آموزش و پرورش را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد و این رقم تا پایان برنامه می تواند به 100 درصد افزایش یابد.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: در متن لایحه دولت موضوع اداره مدارس به صورت هیات امنایی مطرح شده است، لذا آسیب اداره مدارس به صورت هیات امنایی کمتر از آن چیزی است که در مصوبه کمیسیون تلفیق آمده است.

علی لاریجانی که ریاست جلسه علنی را بر عهده داشت در پاسخ به اخطار رسایی گفت: در ماده 26 عنوان نشده که رایگان نباشد، بلکه گفته شده هر سال 3 درصد را باید به بخش غیر دولتی داد و این به معنی رایگان بودن نیست.

همچنین یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با استناد به اصل 110 قانون اساسی به ماده 26 لایحه برنامه پنجم توسعه اخطار قانون اساسی وارد کرد.

نقوی حسینی در جلسه علنی عصر سه شنبه مجلس گفت: نظر صریح رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان در تاریخ 1/6 89 خصوصی‌سازی درباره موارد ذیل اصل 44 است.  مسائل بهداشتی و فرهنگی مشمول خصوصی‌سازی نمی‌شوند و به این موضوع اشکالاتی وارد است.

نماینده مردم ورامین گفت: شاهد بودیم که وقتی آموزش و پرورش اقدام به تاسیس خدمات آموزشی کرد همه نمایندگان اعتراض کردند در حالی که مدیریت آن بر عهده آموزش و پرورش بود.

نقوی حسینی اضافه کرد: اگر مدیریت آموزشگاه را به بخش خصوصی واگذار کنید معلم از بخش خصوصی وارد کلاس می‌شود. حال آنکه ما در حال حاضر در رابطه با کلاس‌داری معلمان اعتراض داریم و معتقدیم معلم باید از 'تربیت معلم' عبور کند و ویژگی‌های لازم را داشته باشد.
.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تصریح کرد: این خصوصی‌سازی شامل خصوصی‌سازی نیروی انسانی و مدیریت مدرسه است و به صلاح نظام نیست و مغایر اصل 110 قانون اساسی است.

لاریجانی که ریاست جلسه علنی عصر مجلس را برعهده داشت، این اخطار را نیز وارد ندانست و در پاسخ به نقوی حسینی، گفت: بنده خودم این مطلب را از رهبر معظم انقلاب پرسیدم و ایشان فرمودند من سیاست‌های آموزش و پرورش، آموزش عالی و بهداشت و درمان را هنوز ابلاغ نکرده‌ام بنابراین متن مدونی نداریم اما قانون خدمات تصویب شده و این قانون نظراتی را درباره آموزش و پرورش دارد و در اینجا خصوصی‌سازی به معنای پول گرفتن از مردم نیست.

با پیشنهاد ونایی نماینده ملایر، ماده 28 که به دولت اجازه می‌داد به منظور کاهش تصدی‌گری و با حفظ حق سیاستگذاری و نظارت کیفی از توسعه مدارس غیردولتی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی واجد شرایط از طریق واگذاری مدیریت، فروش اقساطی یا اجاره بلند مدت، فروش ساختمان‌های نیمه تمام یا آماده بهره‌برداری و واگذاری زمین‌های دولتی با کاربری آموزشی به صورت اجاره بلند مدت با نرخ ترجیحی و ارزان قیمت حمایت نماید،حذف شد.

همچنین بررسی ماده 28 مکرر یک نیز که به وزارت آموزش و پرورش اجازه می‌داد در اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری در طول برنامه نسبت به واگذاری منافع حداقل 20 درصد از اموال منقول و غیرمنقول اعم از مدارس و واحدهای آموزشی خود به متقاضیان تاسیس مدارس غیردولتی با اعطای اجازه تکمیل و بهینه‌سازی و حداکثر استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی ناشی از آن در قالب قرارداد اجاره و مشابه آن برای دوره‌های بلند مدت اقدام نماید، با تذکرات متعدد نمایندگان در مورد مغایرت آن با اصل 30 قانون اساسی مواجه شد که داریوش قنبری نماینده ایلام، جعفری نماینده سمیرم و نوروزی نماینده رباط‌کریم و هدایتخواه نماینده بویراحمد، این تذکرات را مطرح کردند.

نوروزی نماینده رباط‌کریم در این تذکر، تجربه واگذاری سالن‌های ورزشی و فرهنگسراها را غیرقابل قبول توصیف کرد که نهایتا ابوترابی‌فرد رییس جلسه با قبول نکردن این اخطارها، موارد این ماده را جزء امور حاکمیتی ندانست. پس از آن با پیشنهاد حذف اخوان نماینده اصفهان و با این استدلال که آموزش و پرورش حاکمیتی است و نه تصدی‌گری و صحبت‌های نماینده بوکان به عنوان نماینده مخالف که آن را مغایر با اصل 30 نمی‌دانست و دهقان نماینده طرقبه که این قبیل واگذاری‌ها را در حد ترکمنچای توصیف کرد، این ماده حذف شد.



جایزه زرشناس برای شهدای فتنه

جایزه زرشناس برای شهدای فتنه

یکی از پیشکسوتان مطبوعاتی تقدیر شده در جشنواره امسال جایزه خود را به شهدای فتنه پس از انتخابات تقدیم کرد.

کیهان نوشت: شهریار زرشناس نویسنده و روزنامه نگار قدیمی مطبوعات کشور در گفت وگو با کیهان، گفت که جایزه خود را به جوانان عزیز بسیجی و دیگر شهدایی تقدیم می کند که در فتنه سال گذشته و به دست عمال آمریکا و صهیونیست ها به شهادت رسیده اند.

وی که دارای 25 عنوان تالیف و کتاب است و سالهاست در عرصه مطبوعات کشور حضوری فعال دارد از سوی هفدهمین جشنواره مطبوعات در کنار احمد عزیزی، سعید مستغاثی، امیرحسین فردی، مجتبی مصباح یزدی، محمد ایمانی و حجت الاسلام معلی به عنوان «پیشکسوت مطبوعاتی» برگزیده شد.

در این مراسم که رئیس جمهور، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان صداوسیما حضور داشتند، علاوه بر پیشکسوتان مطبوعاتی از برگزیدگان جشنواره هفدهم نیز در بخش های گوناگون تقدیر شد.

 

جاسوسخانه‌هایی که به امریکا راپورت می‌دهند


جاسوسخانه‌هایی که به امریکا راپورت می‌دهند

با پیروزی انقلاب اسلامی، باران توطئه‌های دشمنان باریدن گرفت. امریکا یا همان شیطان بزرگ با دخالت‌های آشکار و پنهان خود سعی در ایجاد جریان‌های انحرافی در نهضت انقلاب اسلامی داشت و این هدف را از طرق مختلف و با ابزار گوناگون پی می‌گرفت. سفارتخانه آن روز امریکا در ایران مرکزی بود تا ضمن هدایت و مدیریت انواع گروه‌های مخالف و معاند و حتی ارتباط با برخی افراد درون نظام از جمله بنی‌صدر، زمینه‌های سقوط نظام نوپای اسلامی را فراهم کند.
نظام تازه متولد شده ایران اگرچه به دلیل نبود تشکیلات هدفمند در برخی از دستگاه‌ها نتوانست برخوردی در خور تحسین با عوامل جاسوسیخانه امریکا در تهران داشته باشد اما بذر رهنمودهای هوشمندانه حضرت امام‌خمینی(ره) در ضمیر پاک فرزندان دلیر امت جوانه زد و در 13 آبان 58 با فتح لانه جاسوسی امریکا در تهران به بار نشست. جوانان آگاه آن روز با بصیرت و هوشمندی در پیروی از ولی‌امر خود توانستند انقلاب دومی به پا کنند که بزرگ‌تر از انقلاب اول نام گیرد.
مشاهده اسناد به دست‌آمده از جاسوسخانه به خوبی اقدامات براندازانه و مخل امنیت داخلی ایران توسط عوامل سفارتخانه امریکا را نشان می‌داد و آنچه امروز دشمنان با صدور قطعنامه‌های شورای امنیت، محدودیت‌های اقتصادی و بین‌المللی، استقرار سپر موشکی در نقاط مختلف به منظور تهدید عملی ایران، کمک‌های میلیاردی به فتنه‌گران داخلی، تهییج و تحریک آشوبگران فتنه 88، پیش بردن پروژه ایران‌هراسی در منطقه و تبلیغات گستاخانه و اخلالگرانه توسط غول‌های رسانه‌ای خود انجام می‌دهد آن روز توسط جاسوس خانه خود بخش اعظم آن را پی می‌گرفت.
کشورهای هم‌پیاله امریکا با فتح سفارتخانه آن کشور سعی در آن داشتند تا جای خالی «جاسوسخانه» کشور غایب را پر کنند و به استعمارگر بزرگ قرون اخیر ادای دین کنند. حضور هتاکانه برخی عوامل سفارتخانه‌ها در اغتشاشات خیابانی سال گذشته، رفت‌وآمدهای بسیاری از آشوبگران و سرکردگان فتنه به درون سفارتخانه‌ها و کمک‌های دیگر مادی و معنوی همگی مشتی از خروار است که نشان می‌دهد برخی سفارتخانه‌ها جایگزین مناسبی برای لانه جاسوسی امریکا به حساب می‌آیند و نمی‌گذارند که مردم فقدان جاسوس‌های امریکایی‌ را در کشور احساس کنند.
معاندان زمانی که دیدند آتش فتنه 88 رو به سردی گرایید و تمام کمک‌های معنوی و میلیاردی عوامل خارجی در کشور ره به جایی نبرد، امید خود را به اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها و مشکلات تبعات پیش‌بینی شده پس از آن بستند. ارتباط‌گیری با سران فتنه 88 برای به بن‌بست رسیدن هدفمندسازی یارانه‌ها، انتشار پرسشنامه‌های مربوط به هدفمندکردن یارانه‌ها و نظرسنجی مردمی در این‌باره، ارتباط‌گیری با برخی از اصناف و بازاریان و... همگی حکایت از آن دارد که بعضی از سفارتخانه‌ها با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور هر شب خواب تازه‌ای برای نظام جمهوری اسلامی ایران می‌بینند. دستاویز قرار دادن اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها برای فتنه اقتصادی و در پی آن آشوب‌های خیابانی و تجمعات مردمی در سراسر ایران خواب سراسر کابوسی است که برخی سفارتخانه‌ها سودای آن را در جای خالی امریکایی‌ها در سر می‌پرورانند. تحرکات و اقدامات خلاف مقررات بین‌المللی برخی از سفارتخانه‌ها در تهران در طول 32 سال اخیر و به خصوص در فتنه برنامه‌ریزی شده سال گذشته و فضاسازی آنها در آستانه طرح بزرگ هدفمندسازی یارانه‌ها برخورد جدی و غیرقابل اغماض دستگاه‌های ذی‌ربط را می‌رساند.
مراقبت و زیر نظر داشتن رفت و آمدهای مشکوک سفارتخانه‌ها و تحرکات عوامل خارجی از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط اگرچه امری ضروری و لازم به نظر می‌آید اما برگزاری جلساتی از سوی مجلس و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه و تصویب قوانینی برای ملزم کردن دستگاه‌های موظف می‌تواند کمک شایانی به کنترل تحرکات فراقانونی و مغرضانه برخی سفارتخانه‌های خارجی کند.
البته نباید وظیفه برخی دستگاه‌ها نظیر وزارت امور خارجه و انتظامی را در این‌باره فراموش کرد؛ آنجا که می‌شود با برخوردهای قانونی و حتی اخراج عوامل سفارتخانه‌ها آتش فعالیت‌های غیرقانونی را خاموش کرد.
فتنه سال گذشته که با حمایت‌های منافقانه دول غربی و از طریق سفارتخانه‌ها روزها به حیات خود ادامه داد، در 9 دی و 22 بهمن با حضور عزتمندانه و آگاهانه مردم در بستر موت افتاد و به ناگاه همه امید و دلبستگی غربی‌ها برای براندازی نظام راه عجز و ناتوانی را طی کرد و به قهقرای تاریخ پیوست. نگرانی مردم و جوانان این مرز و بوم با گسترش فعالیت‌های غیرقانونی و مخل امنیت داخلی سفارتخانه‌ها که نقش امریکایی‌ها را در درون کشور بازی می‌کنند، هر روز رو به فزونی است و این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها شاید در برخی مواقع به حرکت شجاعانه و هوشمندانه دانشجویان 13 آبان سال 58 مبدل شود آنها که منتظر عمل کردن وظیفه دستگاه‌های ذی‌ربط نماند.
آنجا که دانشجویان پیرو خط امام(ره) شیشه عمر «دیو کاخ سفید» و «غول امریکا» را بر سنگ اراده‌ای الهی کوبیده و لانه جاسوسی امریکا را فتح کرده و موجبات تحسین رهبر هوشمند و آگاه را فراهم کردند.
فتنه‌هایی که امروز در درون برخی سفارتخانه‌ها و در غیاب ارباب بزرگان شکل می‌گیرد محتاج خروج آگاهانه مانند آنچه در 13 آبان 58 یا 9 دی 88 شکل گرفت، باشد. نباید فراموش کرد که با فتح لانه جاسوسی ماهیت چهره‌های سازشکار که در صحنه سیاسی کشور ظاهر شده بود، افشا و روحیه بیداری و هوشیاری و وحدت و همبستگی در امت دمیده و ابهت پوشالی ابرقدرت دنیا شکسته و ریشه بسیاری از آتش‌افروزی‌ها کنده شد. پاسخ مناسب و برخورد درخور تحسین در قبال بسیاری از تحرکات مغرضانه برخی سفارتخانه‌ها در نقش جاسوسخانه امریکا چه می‌تواند باشد؟

برنامه ریزی برای 13 آبان در بنیاد باران


برنامه ریزی برای 13 آبان در بنیاد باران

قرار شده عصر چهارشنبه 12 آبان، موسوی و کروبی در بنیاد باران حضور یافته و با سیدمحمد خاتمی درباره روز 13 آبان به رایزنی بپردازند.

این جلسه در آستانه 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی برگزار شده و درآن حضور یا عدم حضور این افراد در راهپیمایی 13 آبان به بحث گذاشته می شود.
هرچند میرحسین توسط برخی افراد برای صدور بیانیه درباره 13 آبان تحت فشار گذاشته شده اما تا کنون وی از صدور بیانیه خودداری کرده است.

فیلمی از ناگفته های انفجار دفتر نخست وزیری


فیلمی از ناگفته های انفجار دفتر نخست وزیری

فیلمی که منتشر می شود گوشه ای از حقایق و ناگفته های انقلاب اسلامی است که به افشاگری درزمینه انفجار دفتر نخست وزیری می پردازد.

یک ماه پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رسانه های غربی تصویری را در خصوص تسخیر لانه جاسوسی منتشر کرده و مدعی شدند دکتر محمود احمدی نژاد یکی از گروگانگیران لانه جاسوسی بوده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،پس از انتشار این تصاویر سعید حجاریان در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: گروگان‌‏گیر حاضر در عکس گرفته‌‏شده در سال 1979 محمود احمدی‌‏نژاد رئیس‌‏جمهور منتخب مردم ایران نیست، بلکه یکی از مبارزانی است که در زندان خودکشی کرد.
این مساله گرچه در آن ایام به نحوی با سکوت گذشت اما در متن و بطن خود اصلاح طلبان را در دامی گرفتار کرد که گویا طی سالیان دراز سعی داشتند این مساله را مسکوت بگذارند.ماجرای تقی محمدی و مردان خاکستری.اما تقی محمدی که بود و برخی اصلاح طلبان امروز چه رابطه ای با وی داشته اند؟
تقی محمدی متولد 1336 و ساکن نازی‌آباد بود که برخی او را از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دانسته‌اند. او که پیش از انقلاب به شغل آزاد اشتغال داشت، به میان دانشجویان پیرو خط امام رفت. تقی محمدی از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای اول تسخیر لانه جاسوسی، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد؛ همان فردی که در تسخیر سفارت کنار گروگانها دیده می شود و در اوایل به اشتباه عکس او به خاطر شباهت با احمدی نژاد معروف شد.
محمدی که در کمیته انقلاب منطقه نازی‌آباد فعال بود، به کمیته اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضد انقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد. سپس وی به جمع حاضر در اطلاعات نخست‌وزیری پیوست. پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی تقی محمدی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به کویت اعزام می‌شود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب می‌شود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد. اما تقی محمدی که پس از شنیدن برخی اعترافات هم پرونده‌ای هایش علیه او، در بازداشتگاه برای اعتراف اعلام آمادگی کرده بود، پس از بیان برخی نکات با نظر کارشناس مربوطه ساعاتی فرصت استراحت دریافت می‌کند اما در این فاصله به طرز مشکوکی با کمربند در تاریخ 19/1/1365 خودکشی می‌نماید. برخی از کارشناسان امنیتی دادستانی انقلاب معتقد بودند که این‌گونه خودکشی با توجه به این‌که تقی محمدی بر روی رگ‌های گردنش چوب کبریت گذاشته بود، امکان ندارد و اشخاص دیگری احتمالاً او را کشته‌اند و بعد حلق‌آویزش کرده‌اند. این امر حتی مورد تصریح علنی روح الله حسینیان در سخنرانی 10/6/1379 نیز قرار گرفت. چند روز بعد کمیته‌ای متشکل از مصلحی نماینده دادستان کل کشور، نماینده پزشکی قانونی، دکتر شیبانی نماینده مجلس شورای اسلامی، منصوری نماینده وزارت خارجه (به دلیل مأموریت تقی محمدی به عنوان کاردار ایران در افغانستان) به اوین رفته و از نزدیک به بررسی نحوه و کیفیت خودکشی وی می‌پردازند. از نظر برخی این خودکشی حاصل القائات رابطین بیرونی بوده است تا از ادامه سوخته شدن مهره‌های سازمان منافقین جلوگیری شود. تقی محمدی گویا در این بازجویی به ارتباط با جواد قدیری و یکی از عاملین انفجار حزب جمهوری اسلامی اعتراف کرده بود.
خوئینی‌ها پس از دریافت گزارش خودکشی تقی محمدی مسئولین پرونده را تحت فشار می‌گذارد که «وضعیت به این صورت زیاد قابل دوام نیست» در ادامه مسیر رسیدگی نیاز به حضور سعید حجاریان و بهزاد نبوی برای بازجویی به موسوی خوئینی‌ها اعلام می‌گردد که او پاسخ می‌دهد مواردی که لازم است را اعلام نمایید تا من خود اقدام به تحقیق نمایم. او در خصوص بازرسی محل کار تقی محمدی نیز اعلام کرد خودش کار تحقیقات را برعهده می‌گیرد، اما نتیجه آن را برای درج در پرونده و صدور کیفرخواست در اختیار نمی‌گذارد. مرگ تقی محمدی در لحظه‌ای اتفاق افتاد که بسیاری از گره‌ها در حال باز شدن بود، اما این رخداد کمک کرد تا در فاصله کمی فشارهای موسوی خوئینی‌ها مؤثر واقع شود و تحقیقات درباره پرونده انفجار نخست‌وزیری متوقف شود. پس از آن نیز به فاصله اندکی پرونده مسکوت ماند. از دوستان نزدیک تقی محمدی، سعید حجاریان، محمد کاظم رضوی، خسرو تهرانی و محسن سازگارا بودند. تا آنجا که مشهور است سعید حجاریان و سازگارا تدفین و مراسم یادبود «تقی محمدی» را برگزار کرده‌اند.
در همین رابطه فیلمی که منتشر می شود گوشه ای از حقایق و ناگفته های انقلاب اسلامی است که به افشاگری درزمینه انفجار دفتر نخست وزیری می پردازد.
برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید...

خبر خاتمی از فتنه‌هایی که در راه است


عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: اشکال مختلف فتنه در راه است و فتنه‏ای که پشت سر گذاشته شد باید آیینه عبرت برای رویارویی با فتنه‏های دیگر باشد. 
 
آیت الله سید احمد خاتمی شب گذشته در مرحله دوم اولین دوره فرهنگی ـ آموزشی ائمه جماعات مساجد کشور که در مجتمع فرهنگی یاوران مهدی (عج) قم برگزار شد، اظهار داشت: انتظار است ائمه جماعات در قضایای سیاسی بی توجه نبوده و حضور ولایی در صحنه داشته باشند.
وی افزود: شان مسجد، امام جماعت، محراب و منبر بالاتر از آن است که در محدوده بسته جناحی و حزبی قرار گیرد.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه ائمه جماعات علمداران بصیرت در جامعه به شمار می‏روند، گفت: مساجد نهادهای مختلفی از جمله بسیج، کانون‏های فرهنگی هنری و هیئت امنا دارد و ساماندهی این مجموعه بر عهده امام جماعت است.
خاتمی بیان داشت: امام جماعت باید به عنوان یک مدیر از ظرفیت‏های موجود مساجد در راستای نشر و گسترش دین استفاده کنند.
وی ادامه داد: امام جماعت مساجد برای مدیریت این مکان مقدس نباید تنها به اقامه نماز بسنده کنند.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری به نقش بصیرت افزایی ائمه جماعات در جامعه اشاره کرد و گفت: ائمه جماعات زمانی که حق و باطل با هم در آمیخته‏اند، باید علمداران بصیرت در جامعه باشند.
خاتمی تاکید کرد: به تعبیر امام علی (ع) علمداران دین چه در فضای حاکمیت باطل و چه در فضای فتنه دارای وظایفی هستند و کسانی از عهده این مسئولیت بر می‏آیند، که دارای بصیرت، صبوری و قدرت شناخت مواضع حق را داشته باشند.
وی خدا شناسی، نبوت، امامت، نعمت و وظیفه شناسی را از مصادیق بصیرت برشمرد و بیان داشت: بصیرت در بعد دشمن شناسی بسیار مهم است.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: اشکال مختلف فتنه در راه است و فتنه‏ای که پشت سر گذاشته شد باید آیینه عبرت برای رویارویی با فتنه‏های دیگر باشد.
خاتمی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری در سفر پر برکت اخیر خویش به شهر مقدس قم رهنمودهای بسیار مهمی ایراد فرمودند، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب در قم فرمودند که دشمن در پی اسلام منهای روحانیت و روحانیت منهای سیاست است و البته باید توجه داشت که این موضوع سابقه صد ساله دارد، زمانی میرزای شیرازی آن فتوای معروف را در تحریم استفاده از تنباکو اعلام کرد، دشمن تاثیر گذاری روحانیت را مشاهده و از همان زمان به دنبال تحقق تز اسلام بدون روحانیت بود.
وی افزود: تئوری اسلام منهای روحانیت در دوران قبل از انقلاب اوج گرفت که با پیروزی انقلاب اسلامی با شکست مواجه شد و در این سال‏ها نیز برخی در صدد کاهش تاثیر گذاری روحانیت هستند.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه امروز دشمن به مقابله با تمام دین برخاسته و در صدد فرو ریختن کاخ اعتقادات سالم مردم و جوانان است، تصریح کرد: دشمنان وقتی گرایش مردم را به حوزه مباحث عرفانی دیدند، عرفان‏های بدلی را به صحنه آورده و با ایجاد فرقه‏های انحرافی نظیر بهائیت و وهابیت در پی انحراف عقاید مردم برآمدند.
خاتمی گفت: فتنه سال 78 زمینه ساز فتنه سال 88 بود.
وی اضافه کرد: آنچه در هشت ماهه پس از انتخابات به وقوع پیوست توطئه براندازای بود که به لطف الهی و با درایت مقام معظم رهبری و همراهی مردم خنثی شد.
عضو جامعه مدرسین تصریح کرد: فرماندهان هشت سال جنگ تحمیلی به صراحت بیان می کردند که حوادث هشت ماهه انتخابات به مراتب از سال های جنگ سخت تر بود که به لطف خدا آخرین میخ بر تابوت جریان فتنه در حماسه 9 دی زده شد و آن روز، روز مرگ فتنه و آغاز توطئه‏های جدید استکبار به شمار می آید.
خاتمی عنوان کرد: دشمنان بعد از حماسه 9 دی شروع به تحریم‏های همه جانبه کردند.
عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه ادامه داد: باید در هر زمان دید که دشمن چه شعار و چه هدفی را دنبال می کند که رهبر معظم انقلاب در سفر ده روزه خود به استان قم پرده از چند توطئه دشمن برداشتند.
وی خاطرنشان کرد: تداوم نهضت عاشورا، نظام اسلامی است که پرچم اسلام ناب محمدی را در جهان برافراشته است.
امام جمعه تهران با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب توطئه دیگری از دشمن که «آخوند حکومتی و حکومت آخوندی» است را آشکار کردند، بیان داشت: روحانیت سخنگوی دین و دین نیز برای همه مردم است، دیدن روحانیت به عنوان یک قشر خطا و اشتباه است.
خاتمی با اشاره به اینکه القای شعار «حکومت آخوندی» در راستای تحریک مردم به این موضوع می باشد که آنان در حکومت اسلامی کنار گذاشته شده و روحانیت سر کار قرار گرفته است، یادآور شد: تنها پنج درصد از روحانیت در امور اجرایی کشور مشغول به کار هستند.

موضع سیدحسن نصرالله درباره نامه خاتمی


موضع سیدحسن نصرالله درباره نامه خاتمی

اخیرا یکی از نزدیکان سید حسن نصرالله به وی گفته است که آیا تصمیم دارید به نامه محمد رضا خاتمی پاسخ دهید که وی نیز در پاسخ گفته است اصلا چنین نامه ای به دست من نرسیده است.

نامه محمد رضا خاتمی اصلا برای سید حسن نصرالله ارسال نشده است و وی تصمیم داشته است با کار تبلیغاتی و رسانه ای سفر احمدی نژاد را تحت الشعاع قرار دهد.
وی همچنین افزود:سید حسن نصرالله با بی اعتنائی نسبت به این نامه گفته است که ما هم این نامه را در رسانه ها دیده ایم و اصلا نامه ای برای من ارسال نشده است.
به گفته این منبع آگاه سید حسن نصرالله همچنان به سفر احمدی نژاد به لبنان اشاره کرده و گفته است که استقبال از رئیس جمهور ایران قابل توجه و بی سابقه بوده است.
گفتنی است پس از سفر احمدی نژاد به لبنان،محمد رضا خاتمی در نامه ای که ظاهرا خطاب به سید حسن نصرالله بوده است، از وی خواسته است که در خصوص وضعیت زندانیان جریان فتنه در ایران پادرمیانی کند.

افشاگری جدید گنجی از پشت‌پرده یک نامه!

افشاگری جدید گنجی از پشت‌پرده یک نامه!

اکبر گنجی، از سردمداران مطرح جریان فتنه، با افشای چند "دروغ‌سازی" رسانه‌ها و محافل ضد انقلاب در هفته‌های اخیر، از فعالان رسانه‌ای و سیاسی این جریان خواست که دست از "دروغ سازی" بردارند.

 گنجی که پس از نگارش مقاله ای جنجالی و اذعان به شکست میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته، مورد غضب جریان ضد انقلاب قرار گرفته است، در یادداشتی در سایت مردمک، این بار "دروغ‌سازی"‌های اخیر رسانه ها و محافل ضد انقلاب را افشا کرد.

وی با اشاره به پشت پرده خبر "نامه رئیس قوه قضائیه به رهبری"، افشا کرده است که این نامه توسط فعالان مطرح اپوزیسیون نوشته و به اسم رئیس دستگاه قضا منتشر شده است.

گنجی در این باره تاکید کرده است که "خطر تکرار روش‌های شکست خورده غیر اخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه می‌دهند به نام صادق لاریجانی به -آیت الله- خامنه‌ای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟"

اشاره گنجی به نامه ای است که ماه گذشته از سوی سایت وزیر ارشاد دولت اصلاحات، سپس سایر رسانه های حامی جریان فتنه منتشر و به آیت الله آملی لاریجانی منتسب شد. نویسندگان این نامه کوشیده بودند که از زبان رئیس دستگاه قضا تفرقه و اختلاف جدی میان مسئولان ارشد نظام را به مخاطبان القا کنند.

31سال زور الکی زدیم باید هیچ بودن را باور کنیم


«بیش از 31 سال است مخالفان جمهوری اسلامی می گویند و می نویسند اما راه به جایی نبرده اند. بیایید از امروز هیچ بودن را نتیجه بگیریم و با هم کاری بکنیم».
این تحلیل سایت ضدانقلابی ایران گلوبال است که تصریح می کند محافل ضدانقلاب و اپوزیسیون فقط یاوه بافی کرده اند. ایران گلوبال نوشته است: بیش از 31 سال است که داریم می نویسیم و می گوئیم، و از طریق شاهراه جهانی اینترنت و رسانه های ماهواره ای و غیرو فریاد می زنیم و بر همین اساس شاید بر خود واجب دانسته و می دانیم تا به هر طریق ممکن در یک مجموعه ای به نام اپوزیسیون این وظیفه را بردوش بکشیم پدیده ای ویرانگر به نام جمهوری اسلامی را بعنوان یک مصیبت و فاجعه تاریخی معرفی کنیم. بیش از سی ویک سال است که مخالفین جمهوری اسلامی دارند می گویند و می نویسند. شاید بتوان ادعا نمود در طی مدتی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، میلیونها مقاله و مطلب در زمینه های مختلف تحریر شده، و هزاران ساعت هم برنامه های صوتی و تصویری به صور مختلف اجرا شده که اهم آنها هم در مذمت اسلام سیاسی و رژیم حاکم بر ایران بوده است، که اگر بخواهیم هزینه آن را تخمین بزنیم، با هیچ عدد و رقمی قابل جبران نیست. فقط هزینه هائی که مصروف آن نوشتن ها و برنامه های رادیو و تلویزیونی شده، سر به میلیاردها میزند که محاسبه آن بواقع امری غیرممکن مینماید. ولی تاکنون نتیجه آن همه نوشتن و گفتن، چرا راه بجائی نبرده است؟؟ و چرا اپوزیسیونی کارآمد و موثر را شاهد نیستیم. عقل و درایت حکم می کند بررسی کنیم ببینیم چرا راه به جایی نبرده ایم.
این سایت ضدانقلابی اضافه می کند: رژیم می داند اپوزیسیون داخلی (همین جنبش سبز) به صورت شکلی و صوری، موسوی و کروبی را فریاد می زد اما در عمل و با شعارهایی که در جنبش مطرح شد، این جنبش کاملاً رادیکال و برانداز است. در عین حال نبود یک اپوزیسیون قدرتمند می تواند جنبش سبز را هم به فرسایش بکشاند. باید بپرسیم چرا در رژیم با آن همه امکانات، مردم انقلاب کردند ولی حالا با وجود مشکلات به خیابان نمی آیند؟ اگر موسوی یا کروبی و دیگر نیروهای داخلی در خود نمی بینند که در چنین جایگاهی قرار بگیرند، و کماکان می خواهند با سیاست نخ نما شده فشار از پائین و چانه زنی در بالا احساسات و مطالبات مردم را به بازی بگیرند و در حالت سردرگمی و بلاتکلیفی قرار بدهند اطمینان داشته باشید که چنین رویکردی از منظر فعالین سیاسی، هیچ نامی بجز خیانت بر آن نمی توان نهاد. ایران گلوبال گروهک های مختلف ضدانقلاب اعم از منافقین و جبهه ملی و سلطنت طلبان و چپ ها و لیبرال ها را «احزاب 15-10 نفره» توصیف کرد و نوشت: این گروه ها آیا کارنامه خود را کالبدشکافی کرده اند؟ اینها اگر به اندازه ارزنی معتقد به دموکراسی و آزادی بودند، این قدر ذلت نمی کشیدند. بعد از 31 سال بیایید از امروز، هیچ بودن را نتیجه بگیریم و با هم کاری بکنیم(!)

لااقل یک بیانیه بی خاصیت بدهیم تا باور کنیم که زنده ایم !

سایت های ضدانقلاب بی تحرکی فتنه گران از عاشورای سال گذشته را به باد انتقاد گرفته اند. آنها می گویند فتنه گران مدت هاست نه تنها جرأت آفتابی شدن ندارند بلکه حتی صدور بیانیه های بی خاصیت را هم متوقف کرده اند.

سایت ضدانقلابی بالاترین دراین باره نوشت: چرا موسوی حتی دیگر بیانیه هم نمی دهد دیشب داشتم برنامه پارازیت ]صدای آمریکا[ را می دیدم که کامبیز حسینی گفت خانم رهنورد! یه راه دیگه غیر از تظاهرات خیابانی نشون بدین حداقل، شما که راهی نشون نمیدی اونم فقط هی بیانیه میده...یکم با خودم فکر کردم و دیدم خیلی وقته حتی بیانیه ای هم ندادند. جناب مهندس! نه به آن زمان که هفته به هفته بیانیه ای صادر میشد و نه به این که حتی صدایی نیز از ایشان درنمی آید. آیا دیگر موقعیت کشور را آنچنان بد نمی بینند آیا دیگر سر مخالفتی با کارهای دولت نیست. یا دولت تاکنون هیچ کار اشتباهی نکرده. یا مشکلی بزرگ پیش آمده. هرچه هست جناب مهندس سوالی برایم پیش آمده و آن اینست آیا شما کنار کشیده اید و دیگر اعتراضی ندارید یا خیر؟
این سایت همچنین در مطلب دیگری با اشاره به گذر مناسبت های مختلف و درماندگی فتنه گران نوشت: موسوی و کروبی خیلی حرف ها را باید بزنند. 16 آذر و عاشورا در پیش است. بیشتر بحث کنند و بنویسند. این راه به کجا می رود؟ چگونه و به چه شکل؟
اما سایت خودنویس در مطلبی طنز و با اشاره به بهانه سالگرد 13 آبان- که سال گذشته به رسوایی بزرگی برای فتنه گران تبدیل شد- می نویسد: «گفتار بزرگان به مناسبت 13 آبان! اکبر گنجی: کدوم انتخابات؟ کدوم تقلب؟ کدوم موسوی؟ اصلا کدوم 13 آبان؟ جمع کنید این بساط را! عمو محسن ]سازگارا[ در یوتیوب: 134 موضوع مطرح می شود ولی فقط 2 عدد از آنها را بررسی می کنیم و 132 مورد بعدی را می گذاریم برای پس از 13 آبان تا آبها از آسیابها بیافتد. ]نوری زاده[ پنجره ای رو به خانه پدری: 13آبان چیه؟ مواظب مراجع تقلید باشید یک وقت یک قطره خون از دماغشان نیاید! مسیح علی نژاد: مصلحت ایجاب می کند در روز 13آبان سکوت کنیم تا من درس روزنامه نگاری ام هرچه زودتر تمام شود. بالاترین: به این لینک های من رای بدین تا من یه تک پا برم در تظاهرات 13 آبان شرکت کنم و بیام. جرس: (بیییییب... مثل اینکه قرار شد در این یک مورد به خصوص زیپ مبارک را کمی تا قسمتی بکشید!) کیهان: فتنه گران اگر جرات دارند روز 13 آبان به خیابان بیایند تا لیچارهای جدید کاربران بالاترین را بارشان کنیم. روز: انتشار کارتون از موسوی و کروبی به مناسبت 13 آبان ممنوع! لطفاً چانه نزنید!

توهم سبز ها"نماد سبز " جریان فتنه؛ جنگ در هر مکان و زمان


"نماد سبز " جریان فتنه؛ جنگ در هر مکان و زمان

براساس منشور راهبردی جریان فتنه در انتخابات، نماد سبز به معنای جنگ در هر موضع و در هر مکان و زمان بود.

مستغرق شدن در جامعه را در پی داشت؛ به جذب دیگران یاری می‌رساند؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم را تسهیل می‌کرد. مبارزه محلی و خانه به خانه را دامن می‌زد و در ضمن از این که آنان را به یک مرکز نسبت دهد دوری می‌جست.
در ادامه واکاوی حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری 88، ملزم بر آنیم که ساختار، شاکله و اهداف مسببین این غائله که هزینه‌های گزاف مادی و معنوی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در بر داشته‌اند را مورد بررسی قرار دهیم. از همین رو پس از بررسی " شکل‌گیری و برخی مؤلفه‌های ایدئولوژی تجدیدنظرطلبان " و "راهبردهای سیاسی تجدیدنظرطلبان و زمینه‌های تولید خشونت "و فرایند دست‌یابی به نامزد انتخاباتی در جبهه تجدیدنظرطلب " به فصل سوم بعنی " راهبرد تبلیغاتی و گفتمان انتخاباتی میرحسین موسوی " می‌پردازیم:

"احمدی‌نژادستیزی " راهبرد تبلیغات انتخاباتی
تحلیل و بررسی شیوه تبلیغاتی موسوی در ایام انتخابات و حتی پس از آن نشان می‌دهد که رویکرد به کار گرفته شده در آن، با متنی که به نام "منشور راهبردی " این جریان منتشر شد مطابقت دارد. نویسنده این متن محمدرضا تاجیک، مشاور دولت خاتمی و مشاور تبلیغاتی و انتخاباتی موسوی بود. در درون این متن نیز دو راهبرد گذشته جبهه دوم خرداد یعنی "فتح سنگر به سنگر " و "فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا " به وضوح نمایان است. البته این تفاوت وجود دارد که ادبیات تاجیک نسبت به حجاریان دانشگاهی‌تر است. در این متن هدف، کسب قدرت هژمون در آینده جامعه معرفی شده است. وی برای دستیابی به این مقصود این روش‌ها را معرفی می‌کند:
تسخیر میکروفیزیک قدرت؛ تسخیر جامعه مدنی از طریق سیاست‌های خرد و پراکنده، از طریق جنگ در هر موضع (هر زمان، هر مکان)، از طریق پیشتازی فرهنگی اجتماعی، مستغرق شدن در جامعه مردمان، از طریق جذب دیگران، از طریق ایجاد مدیریت و سوار شدن بر امواج بحران؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم تسخیر قدرت‌های جاری در ریزبدنه‌های جامعه؛ ایجاد گسست‌های کوچک و انقلابی ذره‌ای (مولکولی) بی‌پایان از طریق مبارزه و مقابله با قدرت در محل اعمال. یعنی مبارزه محلی و پخش و خرد شده به تعداد و تنوع ساختارهای زندگی روزمره و از طریق مبارزه غیرسلسله مراتبی گروهک‌های کوچک که مرکزیت را زیر سئوال برده و مبارزات ویژه خود را پیش می‌برند. زیرا فعالیت گروهی سراسری به توطئه و قدرت‌طلبی متهم می‌شود. در این متن همچنین آمده است مبارزه در جامعه شبکه‌ای به صورت گروهکی (نفر و خانواده) و نه گروهی (حزب و سازمان) عمل می‌کند و شکل واحد، یگانه و متمرکز ندارد. شبکه اجتماعی از گروهک‌های نامحدود، متکثر و کمتر شناخته شده عمل می‌کند و پیکره اصلی قدرت را می‌سازد و در بدنه قدرت حاکم مستقر شده و عمل می‌کند.(1)

دقت به راهبرد انتخاباتی بالا نشان می‌دهد که این شیوه تلاش دارد از قدرت‌های کوچک و ریز منتشر در جامعه به واسطه حلقه‌ای که در زمان مقتضی آنها را به یکدیگر پیوند می‌زند، قدرتی بزرگ و برتر ایجاد کند. لذا چیزی که می‌توانست این ریزبدنه‌ها را به یکدیگر پیوند بزند و از هویت‌های گسیخته آنان هویتی واحد، تحریک‌برانگیز، تشویق‌کننده و سرنوشت‌ساز ایجاد کند، برگزیدن یک "نماد " بود تا آنان بتوانند همدیگر را پیدا کنند، مایه قوت قلب یکدیگر باشند و مزاج جامعه را بسنجند. وجود یک "نماد مشترک " می‌توانست علامتی برای قدرت‌های کوچک و خرد باشد تا به واسطه آن قدرتی بزرگ تشکیل دهند. این نماد همان رنگ سبز بود. نماد سبز همان تسخیر میکروفیزیک قدرت بود که این چنین عینیت می‌یافت. نماد سبز به معنای جنگ در هر موضع و در هر مکان و زمان بود؛ مستغرق شدن در جامعه را در پی داشت؛ به جذب دیگران یاری می‌رساند؛ ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم را تسهیل می‌کرد. مبارزه محلی و خانه به خانه را دامن می‌زد و در ضمن از این که آنان را به یک مرکز نسبت دهد دوری می‌جست. 

انتخاب رنگ سبز برای اغوای جامعه

البته انتخاب رنگ سبز برای بخش‌های سنتی‌تر جامعه و بخش‌های دور از مرکز استفاده ابزاری از مذهب را نیز در نظر گرفته بود. احترام ایرانیان به سادات مؤمن و اصولاً برجستگی مسئله سیادت در بخش‌هایی از جامعه ایران استفاده از این رنگ را بیش از رنگ‌های دیگر توجیه می‌کرد.
موسوی خود در توضیح این که چرا رنگ سبز را برگزیده است، به عنصر مذهبی رنگ سبز متوسل شد. به عبارت دیگر، گرچه جبهه دوم خرداد در سال 76 تلاش کرد تفسیری سکولاریستی از رأی به خاتمی ارائه دهد، اما خود نیز می‌دانست که بخش مهمی از رأی به خاتمی به دلیل روحانی بودن وی، سید بودن او و تأکید وی بر گفتمان دینی است؛ (2) لذا در سال 88 به جذب این جمعیت گسترده نیز نظر داشت.

بر این اساس در پایگاه اینترنتی "میرحسین " درباره بهره‌گیری از نماد سبز که از آن با عنوان "جنبش سبز " یاد می‌کند چنین آمده است: "در این پروژه ایرانیان با انگیزه‌ حامی مهندس موسوی به هنگام سوار شدن به تاکسی و اتومبیل‌های کرایه و آژانس‌ها در طی مسیر ضمن توزیع روزنامه‌های اندیشه نو، کلمه سبز و کلیپ‌های انتخاباتی مهندس موسوی به راننده و سایر مسافرین پیام‌های مهندس موسوی را به ایشان انتقال می‌دهند. در این پروژه ایرانیان با انگیزه‌ حامی مهندس موسوی با استفاده از خودروهای شخصی خود که با روبان‌ها و پرچم‌های سبز متمایز شده‌اند اقدام به رساندن رایگان مردم به مقاصد خود نموده و در طی مسیر ضمن توزیع روزنامه‌های اندیشه نو، کلمه سبز و کلیپ‌های انتخاباتی مهندس موسوی و یا پخش فایل‌های صوتی ایشان پیام‌های مهندس موسوی را به ایشان انتقال می‌دهند. " در این روزنامه همچنین به "چت سبز "، "دانشگاه سبز "، "مساجد سبز "، "هیأتهای سبز "، "مطب سبز "، "متروی سبز "، "اتوبوس سبز "، "میهمانی سبز "، "کافی شاپ سبز "، "مغازه سبز " و "اماکن سبز " اشاره شده و توصیه‌هایی مشابه آن را کرده است.(3)

در انتخاب رنگ سبز و کلمه سبز همچنین گوشه چشمی هم به جنبش‌های محیط زیستی چپ‌نمای جوامع غربی داشته‌اند که از کلمه و رنگ سبز در نام‌گذاری سازمان‌های سیاسی خود استفاده می‌کنند؛ تا حمایت تبلیغاتی و مؤثر آنها را در جوامع غربی نیز داشته باشند و خود را نیز از جنس همان‌ها معرفی کنند. 

میدانی برای معترضین با ادعای "احمدی‌نژادستیزی "

جبهه دوم خرداد برای جذب ریزبدنه‌های جامعه و ساخت ماکروفیزیک قدرت از پیوست میکروفیزیک قدرت، باید به نوعی رمزگشایی از وضعیت کشور وانمود می‌کرد. اگر دو مفهوم از ریزبدنه‌های جامعه داشته باشیم، نخست به معنای همه بافت‌های جامعه و دوم بافت‌هایی که از وضعیت موجود ناراضی و معترض باشند، جبهه دوم خرداد در پی آن بود تا ابتدا اوضاع را بسیار نامطلوب و بحرانی نشان دهد و سپس عامل این وضعیت را "احمدی‌نژاد " معرفی کند. به این معنا "احمدی‌نژادستیزی " راهبردی بود که می‌توانست ریزبدنه‌های جامعه به ویژه بخش معترض را که از وضعیت موجود بسیار ناراضی بودند وارد میدان کند. لذا در نشانه‌شناسی از نماد سبز باید گفت این نماد بیانگر اعتراض به وضع موجود و به ویژه شخص احمدی‌نژاد بود. نماد سبز در گروه‌های خاص‌تر معانی خاص‌تری نیز پیدا می‌کند که یکی از معانی آن دگرگونی ساختار در جمهوری اسلامی بود، اما در معنای عام و فراگیر خود به شعار "احمدی بای بای " دلالت داشت.

سیاه‌نمایی دولت به شیوه حجاریان

سعید حجاریان در بحبوحه روزهای انتخابات به طور تلویحی رویکرد "سیاه‌نمایی " درباره دولت نهم را می‌پذیرد. او گرچه در ذکر دلیل برای مدعا به خود مدعا اشاره می‌کند و "سیاه‌کاری " دولت احمدی‌نژاد را دلیل بر "سیاه‌نمایی " معرفی می‌کند، و به تعبیر منطقی "مصادره به مطلوب " می‌کند. اما به هر طریق وجود این رویکرد در جبهه دوم خرداد را می‌پذیرد. او می‌گوید، نمی‌دانم که لغت سیاه‌نمایی اخیراً از کجا آمده است. وقتی دولتی که سیاه‌کاری می‌کند طبعاً کارگزار کار وی نیز سیاه خواهد بود، مگر آن که در لحظاتی حتی لاشه مرده سگی را ببینیم و بگوییم که در جمع دندان سفیدی دارد. اما برای خبرنگاری که می‌خواهد گزارش دقیقی از اوضاع کشور بدهد، این نگاه کارساز نیست وشاید نوعی خیانت به مردم باشد. انقلاب ایران تنها انقلابی بود که به نام اسلام صورت گرفت، هر قرائتی از اسلام داشته باشیم چه حداقلی و چه حداکثری، چه پلورال و چه تک‌صدایی، چه بنیادگرا و چه فقاهتی و چه معنویت‌گرا، قدر معین آن است که مخرج مشترک همه این قرائت‌ها اخلاقی بودن آن است. اما متأسفانه شاهدیم که در این چند سال اخیر حتی ذره‌ای اخلاق نیز رعایت نمی‌شود.(4) 

ادعای اخلاق‌مداری، اندیشه بی‌اخلاقی

مطلب دیگری که از مطالب پیشین به دست می‌آید این است که استفاده ابزاری از مفهوم "اخلاق " برای اخلاقی نامیدن موسوی و غیراخلاقی نامیدن احمدی‌نژاد به پیش از مناظره 13 خرداد باز می‌گردد. لذا این جبهه به جز استفاده ابزاری از دین به استفاده ابزاری از اخلاق نیز روی آورد. مصطفی ملکیان طی مقاله‌ای در روز اول خرداد می‌نویسد: "آنچه در جامعه ما بیداد می‌کند (به هر دو معنای تعبیر "بیداد کردن ") بی‌اخلاقی است؛ و در این سال‌های اخیر شدت و حدّت این بی‌اخلاقی در نهاد سیاست از همه نهادهای اجتماعی دیگر ما بیشتر شده است و به سبب جایگاه قدرتمند و نافذ این نهاد، موجب سرعت و شتاب یافتن انحطاط اخلاقی در سایر نهادها نیز شده است. در این نهاد، به جای صداقت تزویر و فریبکاری؛ به جای مدارا و بردباری، خشونت و تندی؛ به جای عقلانیت و استدلال‌گرایی، غوغاسالاری و هیاهوگری؛ به جای واقع‌بینی، توهم‌زدگی؛ به جای مسئولیت‌پذیری و اعتراف به خطای خود، عقل کل جلوه دادن و مشکلات را ناشی از کارشکنی دشمنان قلمداد کردن؛ به جای سعه صدر تنگ نظری؛ به جای اعتدال، افراط یا تفریط؛ به جای دوراندیشی، نزدیک بینی؛ به جای حرمت نهادن به آگاهان و نیک‌خواهان، بی‌ادبی و هتاکی به آنان؛ به جای وفای به عهد، عهدشکنی؛ به جای بخشایشگری، کین‌ورزی و کینه‌توزی؛ به جای خوش‌رویی، ترش‌رویی؛ به جای انصاف، تبعیض؛ و به جای نقدپذیری، خودشیفتگی و معصوم‌نمایی نشسته است. بر اساس هیچ معیار و میزان اخلاقی و از منظر هیچ نظام اخلاقی، چه دینی و چه غیردینی، اوضاع و احوالی که در نهاد سیاست ما برقرار است پذیرفتنی و قابل تصویب و تأیید نیست. خطرخیزترین پیامد این بی‌اخلاقی سیاسی بی‌اعتمادی ملت به دولت است. " ملکیان نیز مانند تمام وابستگان این جبهه به همین عبارات کلی بسنده می‌کند و به شاهد مثالی از این همه اتهام اشاره نمی‌کند، و در نهایت می‌نویسد: "با رأی به مهندس موسوی به سیاست‌ورزی اخلاقی رأی می‌دهم. " (5) ملکیان با تغافل از تئوری‌های اخلاق‌زدای خشونت‌زا که از خرداد 76 با مرزبندی ایدئولوژیک میان افراد جامعه اخلاق را به مسلخ سیاست برد، ترجیح می‌دهد که به شیوه‌ای سیاست‌ورزانه مصیبت تمام بی‌اخلاقی‌های موجود در جامعه را بر گردن دولت نهم و رئیس آن بیندازد. از این جهت او با پیش کشیدن "سیاست ورزی اخلاقی " موسوی خواستار بازگشت به نوع اخلاق دهه گذشته می‌شود. اخلاقی که تئوری‌های "فتح سنگر به سنگر " و "فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا " در آن نقش مهمی ایفا کردند.

شعارها و القاب دروغین
در ادامه برای فهم بهتر راهبرد "احمدی‌نژادستیزی " به برخی القاب و عناوینی که احمدی‌نژاد در چند ماه منتهی به انتخابات به آنها نایل شد اشاره می‌کنیم. در ضمن این بررسی حتی می‌تواند الگوی تبلیغاتی این جبهه در برابر احمدی‌نژاد در طول چهار سال پیش از آن را نیز نشان دهد. "خطر بزرگ "(6) ، "افراطی محافظه‌کار "(7) ، "نااهل "(8) ، "شیفته قدرت و ثروت "(9) ، "وقیح و دروغگو "(10)، "شعبده‌باز " (11)، "اهل بی‌صداقتی و تهمت و افترا "(12) ، "امپراتوری دروغ " (13)، "بی‌هنر " (14)، "بی‌ادب "(15) ، "متوهم "(16) ، "بدنام "(17)، "دیکتاتور "(18) و البته به این فهرست بلندبالا می‌توان ترجیع‌بند "مرتجع " یا "متحجر " را نیز افزود. نباید فراموش کرد که تمام این عناوین تحت لوای اخلاق نثار رقیب می‌شد و این رقیب بود که به بی‌اخلاقی متهم می‌شد. اینها جدای از ناسزاهایی بود که برخی هواداران موسوی در شبهای انتخابات در خیابان ولی‌عصر فریاد می‌زدند؛ که ذکر آنها با عفت قلم منافات دارد؛ و البته موسوی و اخلاق‌مداران مشاورش، چاره‌ای برای آن نیندیشیدند. اگر برای تبلیغات انتخاباتی دو رویکرد "سلبی " و "ایجابی " قائل باشیم، به این معنا که رویکرد سلبی بر ضعف رقیب انگشت می‌گذارد و به تخریب وی می‌پردازد؛ و رویکرد ایجابی به تبیین خود و شایستگی‌های درونی نظر دارد، باید اقرار کرد که تبلیغات موسوی به لحاظ کمی و کیفی بیشتر بر روی رویکرد سلبی نظر داشت و کمتر به ابعاد ایجابی پرداخت. به طور نمونه می‌توان به این تیترهای روزنامه "اندیشه نو " در روزهای منتهی به انتخابات نظر کرد: "تغییرات گسترده در وزارت کشور نگران‌کننده است "؛ "خوئینی: موسوی می‌تواند اوضاع را سر و سامان دهد "؛(19) "نظارت مجلس بر بودجه را احیا خواهم کرد "؛(20) "دو نظامی، یک مدیر دولتی "؛ "محمود دولت‌آبادی: ما را پیر کردند "(21) ؛ "هیچ‌کس را شهروند درجه دو نمی‌دانم "؛ "بی‌عدالتی اقتصادی را از بین می‌بریم "(22)؛ "سرانجام خوبی در انتظار پرونده‌سازان نیست "؛ "چرا حتی یک مفسد اقتصادی را معرفی نکردید؟ "(23) ؛ "موسوی انتخاب مدرسه روشنفکری اسلامی است "(24) ؛ "مشارکت اقوام در اداره کشور " (25)؛ "خاتمی در تهران - میرحسین در اصفهان "(26) ؛ "دولت میرحسین زندانی سیاسی نخواهد داشت "(27) ؛ "سیاستی که ایرانیان را ذلیل کند، مورد تأیید نیست "(28) ؛ "هزار سخنرانی تا انتخابات " (29)؛ "صداها را سرکوب نکنید "(30) ؛ "تورم تک رقمی در دولت میرحسین "؛ "پایان ‌متوسط‌پروری با ریاست جمهوری مهندس موسوی "(31) ؛ "مردم را فریب ندهید "(32)؛ "نمی‌توان کشور را متحجرانه اداره کرد "(33) ؛ "سقوط آزاد "(34) ؛ "استقبال 40 هزار نفره استقبال از میرحسین "(35) ؛ "همه کارگزاران پشت سر موسوی "(36) ؛ "بی‌اعتمادی به دانشجویان، بی‌اعتمادی به ملت است "(37) ؛ "ماجراجویی در سیاست خارجی به زیان کشور است ".(38)

نگاهی به 25 تیتر بالا نشان می‌دهد از میان آنها 16 تیتر به طور مستقیم و غیرمستقیم به انکار رقیب نظر دارند و تنها 9 عنوان است که به اثبات خود می‌پردازد. گذشته از آن که این عناوین چه اندازه هیجانی و پوپولیستی هستند و چه اندازه بر "عقلانیت باوری " مخاطب استوارند و گذشته از آن که ادعاهای مطرح شده درباره رقیب چه اندازه درست یا نادرست است، نگاهی گذرا نشان می‌دهد که 64 درصد این محورهای تبلیغاتی در انکار رقیب بوده و تنها 36 درصد به اثبات خویش پرداخته است.

البته این آمار اندکی با نگاه خوش‌بینانه ارائه شده است؛ اگر نه در همان 36 درصد مابقی نیز می‌توان رگه‌هایی از انکار رقیب را مشاهده کرد. انکاری که حتی به تخریب و سیاه‌نمایی می‌رسد. به گونه‌ای که پیدا کردن کارنامه مثبت دولت نهم به چیزی شبیه یافتن دندان سفید یک لاشه حیوان تشبیه شده است، یعنی همان مطلبی که سعید حجاریان می‌گفت.

قانون‌گریزی و بی‌اخلاقی با ادعای نقد دولت

استفاده از این روش تحلیلی را همچنین می‌توان درباره برخی پایگاه‌های اینترنتی متعلق به موسوی نیز به کار گرفت. به طور نمونه در صفحه نخست پایگاه قلم نیوز در ساعت 12 روز 19 خرداد 1388 این عناوین خبری به چشم می‌خورد: "میرحسین: زنجیره سبز، پرچم ایمان و پرچم ضد دروغ است "؛ "مردم ایستاده‌اند تا دروغ را از کشور دور کنند "؛ "دولت رمال و کف‌بین نمی‌خواهیم "؛ "تحلیل مسجدجامعی از اثرات فرهنگی - اجتماعی "خشونت زبانی، آمار دروغ، قانون‌گریزی " و... "؛ "زنجیره سبز انسانی از تجریش تا راه‌آهن در بلندترین خیابان تهران "؛ "نسخه اینترنتی ویرایش نخست برنامه‌های دولت امید "؛ "شهرام ناظری هوادار میرحسین "؛ "کروبی افشا کرد: جزئیات ماجرای توصیه 700 میلیون دلاری احمدی‌نژاد "؛ "سوءاستفاده از مراکز دولتی جهت حمله به سیاست‌های ستاد میرحسین "؛ "آقای احمدی‌نژاد پول این تبلیغات را از کجا آورده‌اید؟ "؛ "همسر شهید همت: ملت چهار سال است دروغ می‌شنوند "؛ "نقدهای نمایندگان پزشکی مهندس موسوی و محسن رضایی به عملکرد دولت در بخش سلامت "؛ "رئیس‌جمهور موجی از استرس به ملت القاء کرد "؛ "خاستگاه و تکیه‌گاه دولت نهم: رأی ایدئولوژیک و یا مدیریت پوپولیستی "؛ "(تخریب) باغ‌های ایرانی؛ میراث تاریخی، فرهنگی و طبیعی کشور ایران "؛ "ایجاد تنش در برنامه‌های موسوی از شکست رقیب گواهی می‌دهد "؛ "مسئولین ستادهای احمدی‌‌نژاد به حامیان موسوی پیوستند "؛ "حمایت 1300 تن از اساتید و مدرسان دانشکده‌های علوم تربیتی "؛ "همایش باشکوه حامیان میرحسین موسوی در قم "؛ "انجمن ایرانی روابط بین‌الملل از میرحسین موسوی حمایت کرد "؛ "دولت نهم چند قرارداد نامشخص نفتی و گازی امضا کرد "؛ "یادداشتی از بیژن امکانیان: میرحسین بازیگر بزرگ فیلمنامه‌ای سرنوشت‌ساز "؛ "دختر شهید زین‌الدین با اظهار نگرانی از وضعیت موجود: از مهندس میرحسین موسوی حمایت می‌کنم "؛ "نشست خبری ستاد اصول‌گرایان حامی موسوی فردا برگزار می‌شود " و... .

بررسی این 25 عنوان خبری که در آنها به طور تصادفی و از بالا به پایین صفحه وب صورت گرفته نشان می‌دهد از این میزان 16 عنوان خبری به نفی احمد‌ی‌نژاد پرداخته است، سه مورد عناوین خبری حمایت توده‌ای از نخبگان را پوشش داده است، پنج مورد به ذکر حمایت نخبگان فرهنگی اختصاص داشته و تنها یک مورد به برنامه‌های موسوی پرداخته است. به عبارت دیگر 64 درصد محور تبلیغات علیه احمدی‌نژاد بوده، 20 درصد حمایت نخبگان از او را پوشش داده، 12 درصد به اخبار حمایت توده‌ای تعلق داشته و تنها 4 درصد مربوط به برنامه‌های آتی موسوی بوده است.
اما در روز 16 خرداد 1388 این عناوین خبری در صفحه اصلی پایگاه اینترنتی "کلمه " دیده می‌شود: "رویارویی گفتمان هیجان و متانت آشکار کرد: این خطر بزرگ! "؛ "موسوی آمده‌ام این روحیه را تغییر دهم "؛ "ما دنبال تقوای سبز هستیم نه هاله سبز "؛ "موسوی وارد بجنورد شد "؛ "وکیل رهنورد: احمدی‌نژاد عذرخواهی نکند شکایت می‌کنیم "؛ "زیبا کاظمی: بدون تردید به میرحسین موسوی رأی می‌دهم "؛ "مجتبی راعی: آقای احمدی‌نژاد شما هم به موسوی رأی دهید "؛ "محتشمی‌پور: هرگونه اختلال در روز انتخابات تخلف قانونی است "؛ "مهندس میرحسین موسوی: ادب مرد به ز دولت اوست "؛ "احمدی‌نژاد دیروز: نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب ثبت می‌شود! احمدی‌نژاد امروز: هاشمی انقلاب را منحرف کرد "؛ پیام مهندس میرحسین موسوی: "چهاردهم و پانزدهم خرداد آغاز یک پایان است "؛ "مجله تایم در ارزیابی مناظره موسوی، احمدی‌نژاد: حملات احمدی‌نژاد به خود او باز خواهد گشت "؛ "جنتی: سلامت انتخابات را تضمین می‌کنم! "؛ "محتشمی‌پور در گفتگو با کلمه: "فضایل مهندس موسوی در مناظره آشکارتر شد "؛ "انتقاد باهنر از بداخلاقی‌های انتخاباتی "؛ "به هیچ‌کس نمی‌گویم که به چه نامزدی رأی بدهد یا ندهد "؛ "حمایت 800 هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون از مهندس موسوی "؛ "ادب و اخلاق بر عوام‌فریبی و اتهام‌زنی پیروز شد ".

در میان تمام عناوین خبری این صفحه یعنی از هجده خبری که ذکر شد، ده خبر علیه احمدی‌نژاد بود، یک خبر به اقبال توده‌ای می‌پرداخت، سه خبر به حمایت نخبگان نظر داشت، دو خبر به شائبه تقلب دامن می‌زد و دو خبر نیز بسیار تفسیرناپذیر بود.

به عبارت دیگر اینکه رهبر انقلاب بگویند من از کسی حمایت نمی‌کنم و یا اینکه محمدرضا باهنر به بداخلاقی‌های انتخاباتی انتقاد کند در ظاهر نباید خبر جهت‌داری تلقی شود، اما نحوه تنظیم خبر و نحوه کارکرد خبر در کل صفحه می‌تواند معنای خاصی را القا کند. با وجود این، ما در اینجا دو خبر مذکور را خنثی و غیرجهت‌‌دار تلقی می‌کنیم. به این ترتیب 55.5 درصد محور تبلیغاتی این صفحه علیه احمدی‌نژاد بوده، 5/5 درصد به پوشش حمایت توده‌ای از موسوی پرداخته، 16.6 درصد به حمایت نخبگان نظر داشته و 11 درصد نیز به تردید در صحت انتخابات و تقلب پرداخته است.

رقابت با احمدی‌نژاد دستور کار 4 ساله جبهه تجدید نظرطلبان

به همین ترتیب اگر به رسانه‌های دیگر این جبهه نیز نظر بیندازیم، همین آمارها با اندکی تغییر تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، راهبرد احمدی‌نژادستیزی که از چهار سال پیش در دستور کار این جبهه قرار گرفت و در ماه‌های منتهی به انتخابات بسیار شدت یافت هیچ مسئله و سیاستی را در دولت نهم برنمی‌تافت وتلاش داشت در تمام حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، اخلاقی، مذهبی و هر حوزه‌ای (با ربط و بی‌ربط) دولت احمدی‌نژاد را عامل نابسامانی در آن حوزه معرفی کند. اما در مجموع روش‌های احمدی‌نژادستیزی را می‌توان در قالب روش‌های زیر مشاهده کرد:
1. انتقاد به احمدی‌نژاد از زبان اصول‌گرایان: این روش در پی آن بود که وانمود کند اوضاع کشور به قدری آشفته است و بی‌کفایتی وی به اندازه‌ای است که حتی صدای اصولگرایان را هم درآورده است. استفاده ابزاری از نقدهای خوش‌چهره، افروغ، خورشیدی، توکلی، مطهری، باهنر و... از این جمله به شمار می‌آیند.(39)
2. وانمودسازی تخلفات اقتصادی برای احمدی‌‌نژاد و نزدیکان او، به طوری که ادعا می‌شد ثروت محصولی و ثمره از کل سران نظام بیشتر است.(40)
3. نشان دادن چهره‌ای دین‌ستیز و شرع‌ستیز از احمد‌ی‌نژاد و دولت وی. گاهی ادعا می‌شد دولت احمدی‌نژاد در یک سال دو هزار عمل خلاف شرع انجام داده است. (41)
4. نشان دادن چهره‌ای غیرمردمی و غیردمکراتیک از احمدی‌نژاد و دولت نهم.(42)
5. همانطور که در شعار "هر کی که بی‌سواده، با احمدی‌نژاده " ظهور داشت، رسانه‌های این جبهه سعی می‌کردند او را بی‌سواد و حامیان وی را نیز بی‌سواد معرفی کنند. در تمام این سالهای گذشته همواره تنظیم خبر درباره اخبار مربوط به احمدی‌نژاد به گونه‌ای بود که صدر و ذیل کلام او به گونه‌ای حذف می‌شد که بیانات وی مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد. (43)
6. تحریف سخنان احمدی‌نژاد، که نمونه بسیار مهم آن در تحریف سخنرانی 24 خرداد 1388 در میدان ولیعصر(عج) رخ داد. رسانه‌های این جبهه با تحریف سخنان احمدی‌نژاد به گونه‌ای کلام را القا کردند که گویی وی به کسانی که به او رأی نداده‌اند "خس و خاشاک " گفته است. (44)
7. استفاده از تصاویری که چهره نامناسبی را از احمدی‌نژاد القا می‌کرد.(45)
8. بر عکس و منفی جلوه دادن دستاوردهای دولت نهم: به طور مثال رسیدگی به طبقات محروم "صدقه دادن " معرفی می‌شد و ایستادگی برای استیفای حقوق هسته‌ای، که دولت پیشین دو سال و نیم آن را متوقف ساخته بود، ماجراجویی خوانده می‌شد. (46)
9. نسبت دروغ دادن به سخنان احمدی‌نژاد: این روش در واقع می‌توانست به دو هدف نظر داشته باشد؛ نخست بی‌اثر کردن دفاعیات و توضیحات احمدی‌نژاد که از فن بیان خوبی برخوردار بود و دیگر آن که میان ادعای "دروغ " و ادعای "تقلب " قرابت‌های زیادی وجود دارد. با این استدلال که انسان اهل دروغ، اهل تقلب نیز هست. لذا تأکید بر دروغگویی و غیراخلاقی بودن احمدی‌نژاد ضمن آن که می‌توانست احیاناً در نتیجه آراء تأثیرگذار باشد، در ضمن می‌توانست ادعای تقلب را باورپذیرتر کند. (47)
10. ارائه چهره‌ای دیکتاتورمآبانه و مستبد از احمدی‌نژاد: به طور نمونه در این دوران ادعا شد که احمدی‌نژاد در پی مادام‌العمر کردن ریاست‌ جمهوری برای خود است. (48)
11. القای کاسته شدن از طرفداران احمدی‌‌نژاد: در این رویکرد، گرچه فیلم‌های تبلیغی احمدی‌‌نژاد از صدا و سیما پخش می‌شد و نوع استقبال بدون هیچ توضیح اضافه‌ای نشان از استقبال مردمی از احمدی‌نژاد در سفرهای استانی داشت، اما رسانه‌های جبهه دوم خرداد با کار کردن تصاویری که به هر طریق می‌تواند تراکم کمتری از جمعیت را نشان دهد سعی در القای این مطلب داشتند که احمدی‌نژاد جایگاه گذشته خویش را از دست داده است. توجه به این مطلب زمانی اهمیت دارد که این محور تبلیغاتی می‌تواند پس از روز انتخابات برای ایجاد ادعای تقلب مورد استناد قرار گیرد.(49)
12. ادعای خرید رأی از سوی ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد: در این راستا تمام اقدامات خدمت‌رسانی دولت نظیر افزایش حقوق بازنشستگان و پرداخت سود سهام عدالت نه به عنوان اقدامات دولت نهم بلکه به عنوان روشی تبلیغی معرفی می‌شد. در این میان مسئله توزیع سیب زمینی توسط وزارت بازرگانی به مسئله‌ای رسانه‌ای و طنزآمیز تبدیل شد به صورتی که طرفداران موسوی در برخی تجمعات شعار "مرگ بر سیب‌زمینی " سر می‌دادند.(50)
13. اینگونه وانمود می‌شد که "آسمان و زمین در اختیار احمدی‌نژاد " است و موسوی در هاله‌ای از مظلومیت قرار دارد که شورای نگهبان و صدا و سیما و دیگر نهادهای حکومت در پی آن هستند که حقوق او را از بین ببرند. (51)
14. ایجاد شکاف میان روحانیان و نیروهای نظامی و مدیران: در این رویکرد چنین تبلیغ می‌شد که روحانیت و مدیران و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در تقابل با یکدیگر قرار دارند و احمدی‌نژاد با توجه به آنان و جلب حمایت ایشان از روحانیت دوری می‌گزیند و خود را نیازمند همراهی روحانیان و کسب رضایت ایشان نمی‌بیند. (52)
15. ادعای اینکه احمدی‌نژاد در پی نزدیکی به ضدانقلاب و مخالفان جمهوری اسلامی است. (53)
16. القای اینکه احمدی‌نژاد در پی خانه‌نشین کردن زنان است و سیاست‌های او به بحران‌های خانوادگی انجامیده است: یکی از روش‌های جذب ریزبدنه‌های جامعه بهره‌گیری از شکاف جنسیتی است. جبهه دوم خرداد تلاش داشت این‌گونه تبلیغ کند که دولت نهم در پی محدودسازی زنان گام برداشته است، در حالی که دولت آینده موسوی به آزادی زنان نظر دارد. لذا در پی تحریک جریان‌های فمینیستی علیه احمدی‌نژاد برآمد. (54)
جالب اینجاست که در خبرهای دیگر و برای اقشار مذهبی اینگونه تبلیغ می‌شد که سیاست‌های دولت احمدی‌‌نژاد به گسترش فساد منجر شده است. در همین زمینه احمدی‌نژاد عامل اعتیاد و طلاق نیز دانسته می‌شد. (55)
17. القای شکاف و اختلاف بین دولت و جامعه.(56)
گزیده آن که در راهبردهای احمدی‌نژادستیزی که مهم‌‌ترین رکن تبلیغی جبهه دوم خرداد و ستاد موسوی را تشکیل می‌داد، دیگر مانند گذشته سخن از این نبود که دولت در یک حوزه‌ای با کاستی‌هایی مواجه است. این شیوه تبلیغ همه چیز را مطلق می‌کرد و با نگاهی سفید و سیاه مسائل را بررسی می‌کرد. لذا آنها در پی این بودند تا انتخابات را به شیوه‌ای درآورند که گزینه‌ای باشد بین دروغ و صداقت، دمکراسی و استبداد، آزادی و محدودیت، تورم اقتصادی و ثبات اقتصادی، بی‌کاری و اشتغال، رکود اقتصادی و رونق اقتصادی، اعتیاد و سلامت، خوشبختی و طلاق، ننگ و عزت، هنر و بی‌هنری، جهل و دانش. در این میان احمدی‌نژاد از هیچ امتیاز و ویژگی مثبتی برخوردار نبود. بد مطلق و مطلق بدی بود.

جدیدترین ماموریت خاتمی به اصلاح طلبان


جدیدترین ماموریت خاتمی به اصلاح طلبان

جمعی از اصلاح طلبان بر اساس ماموریت که سید محمد خاتمی به آنان محول کرده مشغول تهیه منشور جدیدی برای اصلاحات هستند.

این منشور قراراست چهره ای معتدل،با اندیشه های نو و در چارچوب نظام از اصلاح طلبان ترسیم کند.
درهمین زمینه شنیده شده است این اقدام درحالی ازسوی اصلاح طلبان در حال انجام است که سید محمد خاتمی در جلسات مختلف بر استفاده از ظرفیتهای حاکمیت برای ادامه فعالیت اصلاح طلبان تاکید کرده است.
وی تصریح کرده است که حاکمیت به دلیل تحرمی ها و هدفمند کردن یارانه ها در تنگناهایی قرار گرفته که محبور به پذیرش اصلاح طلبان است و این شرایط بهترین فرصت برای بازسازی اصلاحات می باشد.
همچنین شنیده شده خاتمی با بیان اینکه باید با نظام به چانه زنی پرداخت؛گفته است ،ما باید تلاش فراوانی کنیم که ما دوم خردادی ها را فتنه گر خطاب نکنند.
فعالان سیاسی براین باورند که این اظهارات خاتمی علاوه بر اینکه یک نوع جدایی وی با فرقه سبز را به نمایش می گذارد از دیگر سو از برنامه هدفمند و هوشمندانه وی برای ورود به داخل حاکمیت حکایت دارد.

شکنجه این زن ایرانی در امریکا

عکس/ شکنجه این زن ایرانی در امریکا
شهرزاد میر فلی‎‎خان، زن ایرانی که در امریکا بازداشت شده است.شهرزاد میر قلی‌خان شهروند ایرانی که از سال 2007 در امریکا زندانی است، ضمن اظهار بی‌گناهی، اعلام کرده که در زندان امریکا تحت شکنجه قرار گرفته است.
 شهرزاد میر قلی‌خان در گفت‎و گویی گفت: "دولت امریکا برای انجام کاری مربوط به امور دولتی از من دعوت کرد .. آنان حتی برای من بلیط گرفتند ولی در فرودگاه به من دستبند زدند و زندانی‌ام کردند و به هر شکل ممکن به شکنجه من پرداختند."
میر قلی‌خان که در زمان دستگیری تنها 26 سال داشت، با این‎که مادر دو کودک است، از 3 سال پیش تا کنون در زندان امریکا به سر می‌برد.
امریکا مدعی است که همسر سابق او، محمود سیف، سعی در صادرات عینک‌های دید در شب از اتریش به ایران را داشته است، و این درحالی است که شهرزاد در غیاب او بازداشت و از سوی دادگاه فدرال فلوریدا محکوم به پنج سال زندان شد.
گفتنی است، دو دختر شهرزاد میر قلی‌خان پیش از آزادی سارا امیلی شورد که به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران و جاسوسی در بازداشت بود، با وی دیدار کرده بودند.
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 23 شهریور، سارا شورد را که به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران دستگیر شده بود، با قرار وثیقه 500 هزار دلاری آزاد کرد.

سه تبعه امریکایی با نام‌های سارا امیلی شورد 31 ساله، شان مایکل بوئر و جاشوا فلیکس فاتال 27 ساله، در مرداد ماه 1388 (ژوئیه 2009) در مناطق کوهستانی استان کردستان، به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران دستگیر شدند.

تهران درحالی سارا امیلی شورد را با قرار وثیقه‎ای 500 هزار دلاری آزاد کرد که دولت امریکا تاکنون چندین ایرانی را دستگیر و برای آن‌چه نقض تحریم‌های واشنگتن علیه ایران می‎نامد، زندانی کرده است.

بر خلاف رفتار خشن نیروهای امریکایی با ایرانیان بازداشت شده در امریکا، با شهروندان امریکایی زندانی در ایران با وجود این واقعیت که آنان در معرض اتهاماتی بسیار جدی بودند، به خوبی رفتار شده است.

دولت ایران همچنین بر مبنای اصول انسانی و مبانی اسلامی، با درخواست مادران بازداشت‌شدگان موافقت کرد و به آنان اجازه داد تا با سفر به ایران با فرزندان خود دیدار کنند.



صدور حکم اعدام فوتبالیست قاچاقچی

صدور حکم اعدام فوتبالیست قاچاقچی

یکی از بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس گفت: آنطور که شنیده‌ام حکم اعدام این بازیکن صادر شده و به زودی او اعدام خواهد شد.یکی از بازیکنان سابق فوتبال ایران که مدت‌هاست وارد کارهای خلاف و خرید و فروش مواد مخدر شده اکنون در آستانه اعدام قرار گرفته است.

یکی از بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس در این زمینه به خبرنگار ورزشی شبکه خبر آتی‌نیوز، گفت: آنطور که شنیده‌ام حکم اعدام این بازیکن صادر شده و به زودی او اعدام خواهد شد.

در خانه این بازیکن مواد مخدر پیدا شد و قاضی نیز بر طبق قانون رای خود را در این زمینه صادر کرده است.

یک کارشناسان حقوقی فوتبال در این زمینه به خبرنگار ورزشی آتی نیوز گفت: متاسفانه مطالبی که برخی نشریات ورزشی در حمایت از این بازیکن سابق می‌نوشتند به نوعی به ضرر او تمام می شد زیرا شائبه دخالت در کار قوه قضاییه و تحت تاثیر قرار دادن قاضی از آنها استنباط می‌شد.